-
(1982) Persol Ratti 09135
شنبه 30 بهمنماه سال 1395 07:23
خیلی وقت بود بجای عینک، لِنز میذاشتم و خداییش راضی هم بودم. بعضی وقتا که زیادی تو چشمم بود یکم اذیت میشدم ولی تحمُّل میکردم. تا اینکه مامان یکی از دانشجوهام آپتیشِن (بینایی سنج) از آب درومد. یه روز عصر تصمیم گرفتم به دو دلیل یه عینک هم در کنار لنزم داشته باشم. یکی واسه اینکه خب بالاخره لنز رو ۲۴ ساعت که نمیشه زد و...
-
اگه پسر بودی؟
پنجشنبه 21 بهمنماه سال 1395 14:44
تو بحث گرامر یه قسمتی هست به نام second conditional یا همون شرطی نوع دوّم که دربارهی چیزای فرضی یا خیالی بیشتر حرف میزنه. یه بار نشد ما تو کلاس خانومها بپرسیم What would you do if you were a boy (اگه پسر بودی چیکار میکردی) و یکیشون نگه I would have a lot of girlfriends (یه عالمه دوست دختر میداشتم)! به خدا این دخترا...
-
اگر هنوز دُم داشتیم
سهشنبه 19 بهمنماه سال 1395 13:53
اگه انسانها هنوز دُم داشتند... دُم هر کسی میشد نشانهی شخصیت اون شخص. خیلیا معتقد بودن که آدمارو از رو دُمشون نباید قضاوت کرد. دخترا واسه دُمشون نوبت آرایشگاه میگرفتند که موهاشو رنگ و نوک گیری کنند. انواع لوسیون و شامپو مخصوص دمهای خشک و نرم و معمولی تو دارو خانهها تبلیغ میشد. احتمالاً گشت ارشاد به دُم دخترا گیر...
-
پیانو
یکشنبه 10 بهمنماه سال 1395 15:22
به زودی عَن پیانو تو ایران در میاد. پیشبینی پدراداموس! یعنی از هر ده تا شاگرد تینی (teenager) که دارم، هفتاشون پیانو میزنن، اون سه تای دیگه هم اگه معدل کُلّشون بالای هجده بشه، قول دادند براشون پیانو بخرند. این حادثه یه بار تو ایران با "گیتار" اتفاق افتاده ولی حالا تاریخ با پیانو داره تکرار میشه. اون موقع...
-
تساوی
جمعه 8 بهمنماه سال 1395 12:29
+ تا الآن سه میلیون تومن داریم - چقدر کم + سه میلیون دیگه هم میخوایم - چقدر زیاد
-
طبیعت را دوست دارم اگر...
سهشنبه 5 بهمنماه سال 1395 15:29
من طبیعت رو دوست دارم. همهی موجودات توشم دوس دارم. هم جنگل و درختاشو دوست دارم، هم دریا و ساحلش رو، هم کوه و بیابون و کویر و باد و بارون و برف و خلاصه همشو دوس دارم. ولی خودمو از همه اینا بیشتر دوس دارم. یعنی حاضر نیستم بخاطر "کوه" سختیهایی که کوهنوردها میکشند رو تحمل کنم. کوله پشتی و کلاه نقابدار و ازین...
-
چاق تازه لاغر شده
شنبه 2 بهمنماه سال 1395 14:26
به نظرم کسایی که مدّت مدیدی اضافه وزن داشتند (به عبارتی چاق بودند)، دیگه نباید واسه خوش هیکل شدن و جذاب شدن لاغر کنند. یه جورایی از آب در هاون کوبیدن هم بیهودهتره! اینجوری نه تنها توجّه جدید کسب نمیکنند، بلکه توجّه بلقوهی همون یه عدّه بازاریِ چاق و چلّه پسند رو هم از دست میدند. به عبارت دیگه، به نظرم چاقهای تازه...
-
شیراز ویاس اصفهان
جمعه 24 دیماه سال 1395 13:21
عموی شیرازیها، بابای اصفهانیهاست و برعکس. یعنی چی؟ حالا توضیح میدم. تو اصفهان اگه به یکی بگی "برو عمو" خیلی ناراحت میشه. یه جورایی "برو عمو" جدّی برداشت میشه. ولی بجاش "برو بابا" شوخی به حساب میاد و اگه به یه اصفهانی سر یه موضوعی گفتی "برو بابا" احتمالاً اصلاً ناراحت...
-
لپتاپم
پنجشنبه 23 دیماه سال 1395 03:26
حالش هیچ خوب نیست. خوب سنش بالاست، دیگه داره از کار افتاده میشه. فَنش صدای ناله میده، باطریش دیگه شارژ نگه نمیداره. به همین خاطرم هست که الآن سالهاست پاشو ازین خونه بیرون نذاشته. کلاً فکر کنم فقط چند بار باهام اومده این دانشگاه، اون دانشگاه. اون اوایل واسه خودش برو و بیایی داشت، ملّت آرزوشو داشتن. وقتی باهام بود حس...
-
چالش
پنجشنبه 23 دیماه سال 1395 00:23
یه مشت *سمغز بیکار نشستن فکر کردن تَله درست کردن واسه چالششون! اگه لایک کردی باید چالشو انجام بدی! ازونا بیکارتر و ک*مغز تر اونایی که این به اصطلاح چالش رو جدّی میگیرن و گوسفند بودنشونو این بار در عرصهی دنیای مجازی ثابت میکنند. پس فردا میای میبینی همه از لپ سمت راست کونشون عکس سیاه سفید گذاشتن زیرش هشتگ زدند...
-
دلار
دوشنبه 13 دیماه سال 1395 15:32
بنده اصولاً و مخصوصاً جدیداً آدم سیاسیای نیستم. به عبارت دیگه سیاست داخلی و اخبار منطقه یه جورایی به ت**م هم نیست. بنده فقط به عنوان یک شهروند ایرانی از مسوئولین تقاضا دارم که روی قیمت دلار یه تجدید نظری بکنند. چرا که ما تموم دلخوشیمون تو این مملکت اینه که فرصتی پیش بیاد ازین مملکت بریم یه چهارتا مملکت دیگه رو هم...
-
حمایت از کالای تولید داخل به سبک من
پنجشنبه 9 دیماه سال 1395 00:33
من به نوبه خودم دارم از تولید ملّی حمایت میکنم. مثلاً همین امشب. دلم شکلات خواست رفتم سیتیسنتر اسنیکرز بخرم، دیدم زده ۲ هزار و خوردهای. سی سانت اونورترش شوکوپارس زده بود دویست و خوردتای. این شد که حس کردم اسنیکرز دیگه ده برابر نمیتونه خوشمزهتر از شوکوپارس باشه که! و بنابر این شوکوپارسو خریدم. ما به این صورت...
-
شانس
سهشنبه 7 دیماه سال 1395 00:10
میگن شانس وجود نداره! کی گفته شانس وجود نداره؟ یه پیرهن یه دست مشکی پوشیده بودم که فقط یه خط نیم سانتی سفید از بالا تا پایینش کشیده شده بود. همین که اومدم قاشق دوّم زیتون پروردهها رو بذارم دهنم، یه تیکه چرب و چیلی ازون گردوهاش زارت افتاد رو همون خط سفیده رو پیرهنم! خب اگه این شانس عن نیست، پس چیه؟ با ریاضیاتم حساب...
-
فیلم
یکشنبه 5 دیماه سال 1395 00:53
یه زمانی، از بزرگتریت تفریحاتم در دوران کودکی این بود که برم از ویدئو کلوپ فیلم کرایه کنم، یا در دوران نوجوانی از یه کامپیوتری بخرم، بیام بشینم نگاه کنم، لذّت ببرم. الآن چندین گیگابایت فیلم جدید دارم که هنوز ندیدمشون، امّا وقت ندارم تماشاشون کنم. روزی رو میبینم که هم چندین گیگ فیلم جدیده ندیده دارم، هم ساعتها تایم...
-
کریسمس + یلدا = کریسدا
پنجشنبه 2 دیماه سال 1395 12:37
میخوایم از دنیا عقب نمونیم، در عین حال سنن و ارزشهای کشور خودمونم رو هم حفظ کنیم. اونوقت نتیجش میشه کریسدا... کریسدا یا کریسیلدا فاصلهی بین شب یلدا و کریسمس را گویند، که در این بازهی زمانی، ایرانیها یه سفره میچینند که هم حافظ حال کنه هم بابانوئل. اَنار و فال حافظ و کادوهای بابانوئل و درخت کریسمس و شیرینی و...
-
زن = مرد (سعی خودمو کردم)
پنجشنبه 2 دیماه سال 1395 01:09
از دانشجو میپرسم عذر میخوام، من تایین سطحتون کردم؟ میگه نه انگار، یه خانوم دیگه بود. اگه معتقد به برابری زن و مرد نبودم همونجا خشتک خودمو پاره میکردم از چند تا حس مخلوط!
-
نظریه نسبیت زمان مای ورژن
چهارشنبه 1 دیماه سال 1395 15:38
چند وقت پیش یه اَپ دانلود کردم رو گوشیم که هر نیم ساعت به نیم ساعت ساعتو بلند اعلام میکرد. ظهر از کلاس اومدم خونه که یکم استراحت کنم. همین که پشتمو گذاشتم رو تخت، هر ۵ دقیقه به ۵ دقیقه این اَپ ساعتو اعلام میکرد. ساعت ۲، ساعت ۲ و سی دقیقه، ساعت ۳، ساعت ۳ و سی دقیقه، ساعت ۴! خب پاشیم بریم سر کار. همین که پامو گذاشتم تو...
-
۲۵
چهارشنبه 1 دیماه سال 1395 02:46
مخاطب این پست افراد زیر ۲۵ سال هستند زیر ۲۵ سال یه سری چیزا افتخار کردن نداره. مثلاً اگه زیر ۲۵ سالی و هیکلت خوبه هنر نکردی. اگه هیکلت بد بود باید خیلی ناراحت میبودی. بعد ۲۵ خوش هیکل موندی هنره. تا قبل ۲۵ اگه موهات پر پشت بود و قیچی توش نمیرفت، یا تا تو کمرت بود و تو کش سر جا نمیشد هنر نکردی. غیر از این بود باید قصه...
-
انتظارات ت**ی
یکشنبه 28 آذرماه سال 1395 13:01
یه انتظاراتی تو این دنیای مجازی از آدم دارند که از توانایی من یکی که خارجه. مثلاً یارو نوشته: "هر روز که چشماتو باز میکنی، یادت باشه که یکی یه جایی از دنیا داره نفسای آخرشو میکشه". خب خواهر من، برادر من، من اگه هر روزمو به یاد یه کسی که یه گوشهای از دنیا داره نفسای آخرشو میکشه شروع کنم که بعد یه هفته خودم...
-
شوهر شوهره شوهر
یکشنبه 21 آذرماه سال 1395 15:29
قبلاً دخترای زشت و چاق و کور و کچل شوهر گیرشون نمیومد و مُجرد میموندن روی دست پدر مادرشون و همه با هم دست جمعی غصّه میخوردند که ای وای چرا دخترمون تُرشید. الآن داستان کاملاً برعکس شده! دخترای خوشگلتر، مستقلتر، باکلاستر و موفقتر، تحصیلکرده تر، نیازی به شوهر برای خوشبخت شدن و لذّت بردن از زندگی نمیبینن و به...
-
من و سگ
پنجشنبه 18 آذرماه سال 1395 02:01
چند وقت پیش یه مستند نگا میکردم درمورد سگ و حس بویای سگها بود. تو یه تیکش میگفت که سگها با بو کردن غذای خودشون، از طعم اون مطلع میشند. از اون موقع تا الآن تو ذهنم یه علامت سوال گُنده نقش بسته بود که چهطور ممکنه با بو کردن یه چیزی طعم اونو فهمید. تا اینکه امشب وقتی اومدم خونه دیدم مامانم یه پرتقال و یه لیمو...
-
اگه ۴۸ ساعت یه روز بود...
دوشنبه 15 آذرماه سال 1395 18:08
واقعاً به نظرم ۲۴ ساعت واسه یه روز کمه. باید هر ۴۸ ساعت رو یه روز مینامیدند! اونوقت #عمر میانگین انسانها هم میشد ۴۰ سال مفید، #حاملگی ۴ ماه و نیم میشد، دخترا تو سن ۴ سالگی و پسرا در ۸ سالگی به بلوغ میرسیدند. #سربازی دوبرابر میشد چون احتمالاً میگفتند ۲۴ ماه تغییر نمیکنه. دوره ریاست جمهوری ۲ سال بود. گواهی نامه تا...
-
خوبی؟
شنبه 13 آذرماه سال 1395 01:34
دفعه بعد اگه کسی ازم پرسید خوبی؟ قطعاً واسش وقت میذارم و واسش توضیح میدم که "خوب" و "بد" از مفاهیم کاملاً نسبی هستند. بدین معنا که شما در واقع نسبت به حالی که در نظر دارید، حال خود را خوب یا بد میدانید. حال با در نظر گرفتن این مسأله میتوان اینگونه بیان کرد که، در حال حاضر بنده از طرفی نسبت به...
-
گوشت = لاشهی حیوانات
پنجشنبه 11 آذرماه سال 1395 17:51
جالبه که وقتی به گوشت میگی لاشهی حیوانات، به گوشتخوارها بر میخوره! دقیقاً عین وقتی که به تُرکا میگی تُرک، بعد بهشون بر میخوره! اگه گوشت لاشهی مُردهی حیوان نیست، شما تعریفش کنید من بدونم دقیقاً چیه؟ یه توضیحی هم بدید که فرق بین گوشت گوسفند، گوساله، گاو، سگ، خر و خوک با هم چیه؟ یعنی اگه همین الآن بفهمید نهار ظهرتون...
-
پارسی
چهارشنبه 10 آذرماه سال 1395 16:12
یکی از فالوئرام اومده تو اکانت اینستام عکس پروفایلمو دانلود کرده، بُرده تو فوتوشاپ ادیت کرده، بعدشم شِرش کرده تو بقیه سوشال نتورکها. این جمله رو ده سال پیش به یکی میگفتی فکر میکرد داری ورد و جادو میخونی شوهرش طلاقش بده! زنده باد پارسی... پ.ن: بلند بلند بخونید
-
خر و گاو
یکشنبه 7 آذرماه سال 1395 14:07
همیشه دوست داشتم یه خر با دوتا گاو داشتم، صبحها ولشون میکردم تو ملاصدرا و مرداویج، عصرا هم خودشون راه خونه رو بلد بودند میومدن آیفونو میزدن من میگفتم کیه یکی از گاوا میگفت مــــاااا...
-
هنر، هنرمند
یکشنبه 7 آذرماه سال 1395 11:18
به نظرم افتخار کردن به یه سری از تواناییها کار خیلی احمقانه و خندهداریه. مثلاً پیانو یا هر آلت موسیقی دیگهای زدن. مثلاً انگلیسی یا هر زبون دیگهای رو حرف زدن، مثلاً توانایی تعمیر ماشین و وسایل الکترونیکی و ازین جور چیزا. حتّی مثلاً جراح قلب یا مغز بودن. مثلاً نقاشی کردن، غذا پختن، ملیله دوزی یا اصن هر چیز دیگهای...
-
من شوماخر
جمعه 5 آذرماه سال 1395 14:43
از شعار و کلاً جملات شعاری کلیشهای اصن خوشم نمیاد. یکیش "خواستن، توانستن است". کی گفته خواستن توانستن است؟ من انقدر چیزای متفاوت خواستهام ولی نتوانستهام. شاید تو هم گوسفندوار بگی خب باید برای رسیدن به اهداف و خواستههایت تلاش و کوشش بنمایی. الآن عرض میکنم خدمتتون. شما فرض کن یه لامبورگینی بدن دست یه بچه...
-
آپولو
پنجشنبه 13 آبانماه سال 1395 15:02
-
Customized Islam
چهارشنبه 21 مهرماه سال 1395 14:53
"ما کاری به بقیه نداریم. ما به وقتش عرق و مشروبمون رو میخوریم و عشق و حالمون رو میکنیم، به وقتش هم روزه میگیریم و واسه امام حسین عزاداری میکنیم و نذر و دعا" اگه یه روزی این حرفارو از زبون کسی شنیدید بدونید دارید با یه آدم درگیر، متناقض و بی ثبات شخصیتی حرف میزنید (اگه خودتون جزوشون نیستید). اسلام که...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 مهرماه سال 1395 00:26
اعتراف میکنم که تا همین چند سال پیش نمیدونستم رون مرغ رو بیشتر دوست دارم یا سی نه! بعدها فهمیدم سی نهی مرغ رو بیشتر دوست دارم. بعد الآن تازه متوجّه شدم که اصن مرغ دوست ندارم...
-
فارسی رو پاس بدارید
چهارشنبه 31 شهریورماه سال 1395 15:48
عُشّاق و شکست عشقی خوردههای گرامی لطفاً عواطف و احساسات خودتون رو به زبون مادری بیان کنید، که هم بفهمید چیچی میگید، هم طرف بفهمه! چه درد و مرضیه که یه ساعت دنبال یه جمله انگلیسی میگردید که بذارید پروفایلتون که طرف بره ببینه بعد یه یک ساعتم اون بزنه تو گوگل و زنگ بزنه پسر خاله و دختر عمّهش بپرسه که این جمله معنیش...
-
بانک سامان
یکشنبه 28 شهریورماه سال 1395 14:03
واسه اینکه کارفارما ۵۰۰ تا تک تومنی هزینه جابجایی نده و چند تا کلیک اضافه تر نکنه مجبور شدم برم با ۵۰ هزار تومنی که ۱۵ هزار تومنش بخاطر خدمات حساب و صدور کارت کم میشه، تو بانک سامان حساب باز کنم! به همین روال الآن تو ۶ تا از بانکهای این مملکت به صورت ناخاسته حساب دارم! اولیش صادرات بود که گویش گفت باید باز کنی و منم...
-
پاتایا
یکشنبه 28 شهریورماه سال 1395 02:03
آقا این سفر تایلند واسه ایرانیا مثل آش کشک خالته. بکنی پاته، نکنی پاته...
-
زرنگ
سهشنبه 23 شهریورماه سال 1395 13:49
از آدمایی که تو یه سخنرانی، یه جملشو میگیرند و میچسبند و از همون سو استفاده میکنند و تازه فکر میکنند خیلی زرنگند، متنفرم! به یارو گفتم من خصوصی جلسهای ۸۰ میگیرم ولی استادایی هم هستند که ۳۰ تا ۶۰ تومن میگیرن. بعد زنگ زده به همکارم گفته آقای اعظم پناه گفتند قیمتش خصوصی بین ۳۰ تا ۶۰ تومنه... منم به همکارم گفتم لطفاً...
-
پدراماداموس
جمعه 19 شهریورماه سال 1395 01:54
چقدر واضح میبینم اون روزی که تو کتابای تاریخ بنویسند: در آن زمان انسانها از وجود بقیهی موجودات عالم بی اطلاع بودند و خود را اشرف مخلوقات میدانستند. در آن زمان تصور میشد که زمین تنها سیاره قابل سکونت عالم است. در آن زمان هنوز نسل بقیهی جانداران زمین به کلّی از بین نرفته بود و موجودات دیگری همچون حیوانات، حشترات،...
-
گلستان سعدی...
یکشنبه 14 شهریورماه سال 1395 14:12
من کمکم دارم به اطمینان محض میرسم که من حتّی با تاریخ و ادبیات ایرانم حال نمیکنم. شاید قبلاً میترسیدم قضاوت بشم که به زبون نمیآوردم. ولی خیلی وقته که واقعاً واسم مهم نیست. به چند دلیل: اولاً مطمئنن خودمو بیشتر از هر کس دیگهای دوست دارم و دنبال چیزی که حالمو خوب کنه و بهم انرژی مثبت میده میرم. دقیقاً چیزی که توی...
-
از مزایای ازدواج
شنبه 13 شهریورماه سال 1395 14:24
یه رفیق دارم، یه مدّتی زندگی نکبت باری داشت. یه مغازه کرایه کرده بود، یه فروشنده خانم استخدام کرده بود و روسری میفروخت. خودشم دنبال خانوم بازی و این جور مفاسد بود. یه خونه مجردی داشت سمت بهارستان و هر وقت پا میداد، فروشندشو میبرد انجام میداد تازه کلی هم خرج شام و تنقلات و اضافه کاری فروشندش میشد. هر از چند گاهی هم...
-
عروسی 3JOH22A
چهارشنبه 27 مردادماه سال 1395 14:35
روزی رو میبینم که ملّت تنظیم میکنند روز تولدشون با روز مَرد یکی بشه، بعد صاف تو همون روز، عقد و عروسیشونم میگیرن! بعد چون خونه جدید هم خریدن، انتظار ۵ تا کادو هم دارند. کادو تولد و روز مرد و عقد و عروسی و خونه جدید. البته اگه عروس خانوم بتونن همون شب وضع حمل کنند که دیگه عالیه! در اون صورت یه کادو دیگه هم میشه...
-
کشمش
پنجشنبه 14 مردادماه سال 1395 15:19
من همین الآن به این نتیجه رسیدم که کشمش توی نونودوغوخیار ته نشین میشه و نهایتاً شما مجبورید یه دور دیگه نونوماستوخیار رو امتحان کنید که اون کشمش ته نشین شدههارو خالی خالی نخورده باشید...
-
خیلیا زندگیشونو مدیون من هستند
پنجشنبه 14 مردادماه سال 1395 10:00
اگه شخصی قلباً بخواهد شخص دیگری را با ماشین زیر بگیرد و مثل گوجهفرنگی لهش کند ولی عقلش اجازه چنین کاری را به او ندهد، در واقع آن شخص جان شخص مقابل را نجات داده و فرد مقابل جان خود را مدیون آن شخص است...
-
از ادمین تا ادمین
شنبه 9 مردادماه سال 1395 13:46
کاش این ادمینهای ایرانی (!)، content خارجی نمیذاشتن! با این سرعت اینرنت، یه ساعت یه چیزیو دانلود میکنی (یا صبر میکنی دانلود بشه)، بعد میبینی اینو مثلاً سه سال پیش تو season هشت America's Got Talent دیدی، تازه خیلیم باش حال نکردی. یا تو کانال یوتوب فلان prankster دیدی، اون موقع که واست notification اومده بود که...
-
رفیق ناباب
پنجشنبه 31 تیرماه سال 1395 00:50
آخرین باری که سفر داخلی رفتم، هم خیلی بهم حال نداد، هم خرجم خیلی زیاد شد. این شد که تصمیم گرفتم پولامو جمع کنم و یه سفر خارجی برم. همین کارو هم کردم و یکی دو ماه بعدش رفتم استانبول. استانبول انقدر خوش گذشت که تصمیم گرفتم دوباره همین کارو کنم. یعنی پولامو جمع کنم و ازین به بعد بجای مسافرتای داخلی، مسافرتهای خارجی برم....
-
تاکسی در ایران
سهشنبه 29 تیرماه سال 1395 12:25
در فرهنگ زبان تاکسیها در ایران، دوتا بوغ یعنی تاکسی میخوای؟ اگه میخوای، کجا میخوای بری؟ بعد مسافر تنظیم میکنه سرش که روبروی پنجره تاکسی قرار گرفت فقط چند صدم ثانیه فرصت داره که یا میگه مستقیم یا اسم جایی که بخواد بره رو میگه. بعد اگه راننده سرشو به سمت جاده برگردوند و شما رو به هیچجاش حساب نکرد که هیچی، در غیر...
-
تولد ۲۷ سالگی...
دوشنبه 28 تیرماه سال 1395 03:16
امروز ۲۷ سالم تموم میشه ولی من هنوز تو ماشین اگه پشت بشینم با انگشت اشاره و انگشت وسط تفنگ درست میکنم و نصف ماشینای شهرو با گلوله پنچر میکنم! تنها پیشرفتم اینه که دیگه نمیگم کیو کیو...
-
مثبت
چهارشنبه 23 تیرماه سال 1395 14:42
دیشب رفتیم باغ تولّد یکی از دوستان، همه فکر میکردن من دارم ادا تنگارو در میارم. الکل که کلاً نمیخورم (مخصوصاً عرق و ویسکی و ودکا و اینا، حالا شراب قرمز یا آبجو بود به زور یکی دو تا سیپ میدادم پایین)، سیگارم که نمیکشم فقط به لطف دوستان بوشو میگیرم، قلیونم که دوسیب-آلبالو بود، بکشم حالت تهوع میگیرم! من بخوام...
-
چراغ قرمز
دوشنبه 21 تیرماه سال 1395 12:55
دقّت کردم چراغ قرمز ۴۵ ثانیست، امّا چراغ سبز ۱۵ ثانیه. این ۳۰ ثانیه کجا میره؟ کی جوابگوه؟ شهرداری داره توش میکنه هیچکس هم صداش در نمیاد. مردم بیدار شید. یه کمپین بزنیم اعتراض کنیم؟ یا میخواید بریم تو پیج شهرداری فحش بدیم؟ اصن بیاید با هم متّحد بشیم یه روز هیچکس از چراغ سبز رد نشه یا مثلاً یه روز همه با هم قرمز...
-
سلیقه...
چهارشنبه 16 تیرماه سال 1395 13:00
من یه چیزی رو راجع به ایرانیها فهمیدم. ایرانیا خیلی کلّی سادگی رو دوست ندارن. مثال میزنم. ایرانیا لباس فروشیهای شلوغ پلوغ و در هم بر هم و رنگی پنگی رو خیلی بیشتر از فروشگاههای با کلاس و بزرگ و ساده و خنک با فروشندههای خوشگل و خوشتیپ با یونیفرم دوست دارن. یا مثلاً ایرانیا سایتهای شلوغ پلوغ و پر متن و پر عکس رو به...
-
میدونید چرا دخترا شوهر دوست دارن؟
شنبه 12 تیرماه سال 1395 15:46
منم در به در دنبال زن میگشتم اگه قرار بود زنم خونه داشته باشه، ماشین هم داشته باشه، صبح تا عصر بره سر کار، خرج خورد و خوراک و لباس و همرو خودش بده. منم میموندم تو خونه ظرفهارو میشستم، لباسارو میشستم، غذا میپختم، کلاس زبان و یوگا و مولانا میرفتم. ماسک صورت و مو و سوهان ناخن میزدم تا زنم بیاد شب ببرتم بیرون. چند...
-
چشم چپ
چهارشنبه 2 تیرماه سال 1395 19:13
همین الآن که دارم اینو مینویسم در حال تجربه کردن یکی از وحشتناکترین اتفاقات زندگیم هستم. من چشمام یکم ضعیفه و دور رو خوب نمیبینم. به همین دلیل اکثر مواقع لنز تو چشمامه. ولی هیچوقت با نزدیک مشکلی نداشتم و درک نمیکردم که ممکنه یه چیزی نزدیک باشه و درست دیده نشه. حدود یک ساعت پیش رفتم دندون پزشکی که دندون شماره ۵ بالا...