صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

سوسیس، کالباس

آقایون، خانوما، جون مادرتون ازین سوسیس و کالباس بکشید بیرون. من نمیدونم این سوسیس کالباس چه چوب نیم سوخته ى تَرى به شما فروخته که انقدر درد داشته؟ نکنه خود سوسیس شخصاً آستین بالا زده؟ امیدوارم کالباس اسلایس نشده نبوده باشه، که دیگه اونوقت حق با شماست خدائى!

یه روز گیر میدن که گوشت خَر مُردست. بعد فرداش میگند گوشت گربست. بعد یه روز دیگه میگند کِرم داره، پس فرداش میگند عن توشه. یه روز گیر میدند به مواد شیمیائى و نیترات. یه روز گیر میدند به قیمتش که چرا کیلوئى ٢٥ تومنه. یه روز دیگه یه داستان دیگه! آقا شما باش مشکل دارى؟ خب نخور، نخر! چیکار به کار بقیه دارى؟ کمپین سوسیس کالباس ممنوع راه میندازى آخه؟ مگه چاقو گذاشتند بیخ گلوت گفتند بخور؟ تو کار و زندگى ندارى؟ الآن مشکلت با ورشکسته شدن کارخانه هاى سوسیس کالباس حل میشه؟ دیگه دقدقه دیگه اى تو زندگیت ندارى یعنى؟ برو برادر من به نماز روزت برس.

آخه یکم فکر کنید تورو قورعان، گربه چیه که کله پاچش باشه! مگه بیکارن برن تو خیابون گربه بگیرن باش کالباس درست کنن؟ کل دنیا تو گرفتن حیوانات خیابونیشون موندن. هزینه گرفتن گربه خیابونى ٥ برابر گوشت گاو و گوسفند میشه. من به شما وقت میدم اگه تونستید تو یه هفته ٣ تا گربه خیابونیرو بگیرید، شخصاً ١٠٠ دلار جایزه میدم :-|

تا هم حرف سوسیس کالباس میشه، بالاخره یه آدم عن پیدا میشه که بگه: "اگه یه بار از کارخونه سوسیس کالباس بازدیدکنى، دیگه تا آخر عمرت سوسیس کالباس نمیخورى". بعدم یه عنتر از خودشو مثال میزنه که قبلاًاین کارو کرده. خودشم نه ها! همیشه یکى از آشناهاشون رفته بازدید. دفه بعد کسى این حرفو بم زد مطمعناً بهش میگم: "یه آشناهاى منم یه روز نشست یه ماهى تابه گُه زیادى خورد، سه روز بعدش باد کرد مُرد"

من یکى شخصاً، اگه خود رئیس وزارت بهداشت هم بیاد بگه که خودش شخصاً رفته ریده تو خمره سوسیس کالباس سازى، باز هم سوسیس کالباس میخرم و مث مرد میخورم. تا وقتى از طعم و مزش لذت میبرم، میخرم و میخورم. هر وقتم سرطان گرفتم مُردم هم میتونم بگم یه عمر حال کردم. 

اصن من مطمئنم سوسیس کالباس واسه سیستم دفاعى بدن نیازه. یه رفیق داریم مسیح، یه شب با ما اسنک خورد تا یه هفته به ریق (اسهال) افتاده بود. بعدم میگه من دارم سالم زندگى میکنم. خوب اگه سیستم دفاعى بدنت قوى بود که مث من طوریت نمیشد که! این یعنى حتى آشغال هم واسه بدن خوبه. این حرفاى منو ٢٠٠ سال دیگه علم ثابت میکنه. حالا شما ببینید من کى گفتم!

سینما، تهران

از معایب سینما رفتن اینه که وقتى دارى میرى تهران فیلم تو اتوبوس برات تکراریه. نتیجه میگیریم کسى که زیاد میره تهران، سینما نباید بره! یا کسى که سینما میره، دیگه تهران نباید بره...

ایده آل برده لیش

واسه یه زن ایده آل بودن، یه زن خوب بودن کافیه،

ولى واسه یه مرد ایده آل بودم، یه مرد خوب بودن کافی نیست

پول زیاد میخواد،

ماشین خوب میخواد،

خونه بزرگ میخواد،

شغل خوب میخواد،

و... خلاصه خیلى چیزا میخواد!


What's the difference between choke, suffocate, smother, strangle, stifle and when to use each one?

Choke and suffocate can be both transitive and intransitive.
"I choked" "He choked me"
"He suffocated" "You're gonna suffocate him"
"Suffocate" sounds stronger and more formal -- it gives the impression of death.

Smother, strangle, and stifle are all just transitive. "Smother" focuses on someone placing an object over someone else's mouth and nose so that they cannot breathe. "Strangle" is more like putting something around someone else's neck so that they cannot breathe. "Stifle" is more used in idiomatic expressions -- "He stifled a laugh," etc.

ترشیده

از نظر من ترشیده دختری که تا ۲۳ سالگی شوهر نکرده باشه نیست.


ترشیده یه صفته. مثل مرد! یه زن می‌تونه مرد باشه. یه شیوه‌ی زندگیه. یه طرز فکره. یه مرامه...

ترشیده می‌تونه یه دختر ۱۲ ساله کلاس اول راهنمایی باشه.
ترشیده می‌تونه یه زن شوهر دار ۳۴ ساله با دوتا بچه باشه.
ترشیده می‌تونه یه مرد تحصیل کرده سوار پورش تو آمریکا باشه.

ترشیده می‌تونه هر کسی، با هر سنی، در هر جایی باشه.

ترشیده کسیه که افکارش ترشیدس، طرز فکرش مثل اجدادشه،  رفتارش بوی سرکه می‌ده...

بیشتر استادای من تو دانشگاه، بیشتر شاگردام تو آموزشگاه، بیشتر همکارام و کلا بیشتر موجوداتی که روزانه می‌بینم ترشیدند...

فمینیست

امروز تو یکى از همین گروه هاى تلگرام یه همچین متنى به دستم رسید:

"زن"...
 بام نیست
 تا برای هواخوری به سراغش بروی
"آسمان" است پروازرابیاموز.

سیگارنیست
که بکشی وتمامش کنی
"اکسیژن" است اورا نفس بکش

روزنامه نیست
که بخوانی وروی نمیکتی جا بگذاری

"کتاب" است اورازندگی کن


او یک "زن" است اگرمیتوانی "مرد" باش...
اینجور متنها فقط آدمو به این فکر میندازه که نکنه زن بامه؟ نکنه سیگاره؟ نکنه روزنامست؟ و بجاى اینگه به زن جایگاه بده، تازه همین جایگاهى که داره رو هم خراب میکنه. نمیدونم چرا خود زن ها با متنهاى این مدلى انقدر جایگاه خودشونو  خراب میکنند.

مث اینه که یه مرد بنویسه:


مرد "راننده تاکسى"  نیست

تا سوار ماشینش بشىو تورو برسونه

مرد "هوا پیما"ست، خلبانی یاد بگیر

مرد "کیف پول" نیست

که دست کنی توش پول برداری

مرد "بانک" است، برو حساب بانکی باز کن


مرد "کارگر" نیست

که پول دربیاره و بریزه تو شکم زن

مرد خیلی موجود خوبیه کلاً


اگر میتوانى زن باش!


یه همچین متنى فقط از یه ذهن شکست خورده و حقیر و پر از عقده میتونه بیرون اومده باشه!

این ناخداگاه باعث میشه شما فکر کنید مرد راننده تاکسیه، مرد بدبخت و حقیره، مرد نیاز به توجه داره...

کاش اینو زنا (مخصوصاً فمینیست هایى که فکر میکنند طرفدارى از زن ها یعنى ریدن به مرد ها) میفهمیدند...