ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
خوش آن باغى که شُغالش کند قهر!
خواهرم، برادرم، "دونقطه پرانتز بسته" خنده نیست! لبخنده! تورو قرعان نپرس چرا میخندى؟...
وقتى کسى بهت لبخند میزنه بهش میگى چرا میخندى؟ یا به چى میخندى؟ یا چرا خندیدى؟ به قرعان اگه بگى. لبخند معنیش روى خوشه، معنیش احترامه. بعضى وقتا معنى سکوت بى منظور میده. بعضى وقتا یعنى بفرمائید، من گوشم با شماست. ولله با خنده فرق داره. خنده "دو نقطه دوتا پرانتز بسته"س. مث این :)) حتّى "دو نقطه دى" هم خنده نیست. نیشه بازه! چه برسه به "دونقطه پرانتز بسته".
جان بچت شعور چتتو ببر بالا. در حد کاربرهاى لاین باقى نمون...
و من الله توفیق...
دختری به کوروش کبیر گفت: من عاشقت هستم...
کوروش گفت: لیاقت شما برادرم است که از من زیباتر است و پشت سره شما ایستاده. دخترک برگشت و دید کسی نیست. کوروش گفت:اگر عاشق بودی پشت سرت را نگاه نمیکردی!
بارها و بارها این داستان تو این شبکه هاى اجتماعى و گروه هاش به دستم رسیده.
اولاً منبع این داستان کجاست؟ چیه؟ والا تا جائى که من اطلاع دارم، از کورش کبیر و زمانش، چهارتا سر ستون و یه مقبره، و یه منشور استوانه اى شکل که نصفشم معلوم نیست روش چى نوشته شده، باقى مونده که اونم تو ایران نیست و متنش کلاً در وابطه با حقوق بشره! این داستان از کجا درومده؟ رو کدوم کتیبه نوشته شده؟ کى شاهد این داستان بوده؟ بجز دختره و کورش کبیر کسى دیگه هم اونجا بوده؟ شاید داداشه پشت در بوده! یا احتمالاً دختره خودش تعریف کرده واسه همکلاسیاش یا شایدم کورش تو چایخونه واسه رفیقاش تعریف کرده که آقا دختره اومد گفت من عاشقتم، منم...
دوماً من این داستان رو حداقل واسه نصف آدماى معروف دوران گذشته و معاصر و آینده شنیدم. کافیه جمله هاش رو تو گوگل سرچ کنى تا همشو واست بیاره. از گاندى و هیتلر گرفته، تا دختر چارلى چاپلین و آلپاچینو و بروسلى و جکى جان! جان مادرتون داستان میسازید یکم تغیرش بدید حداقل آدم شک نکنه! مثلاً بجا برادرم پشت سرته، بنویسید یه فامیلا دورمون پشت سرته. یا مثلاً بجاى از من زیبا تره بنویسید از من مایه دار تره. یا چه میدونم، شما خودتون استادید...
سوماً این که گیریم که این داستان حقیقى، اصلاً در مورد کورش کبیر هم صادق! الله وکیلى، جون مادرت، این تن بمیره، تو خودت جا دختره بودى بر نمیگشتى پشت سرتو نگاه کنى ببینى چه خبره؟ ببینى داداش کورش کیه، چه شکلیه، اصن هست یا کورش سر کارت گذاشته. یا اصن آقا برگردى عرض ادب کنى، سلام کنى، چه میدونم، خودتو جمع و جور کنى وسط حرف عاشقونه. خب به این قبله خود زلیخا هم که بود، یوسف بهش میگفت داداشم پشت سرته برمیگشت نگا میکرد ببینه چه خبره! اصن تو این مواقع برگشتن یه جورائى غیر ارادیه! چه ربطى به عشق و عاشقى و لیاقت و اینا داره؟ بعد اینه منطق کورش کبیر؟ چون برگشتى، پس عاشق نیستى. باى فور اور...
کورش پاشو بابا، آسوده گرفتى خوابیدى!
یه سرى پسرا هستند، که اینا همرو کردند. تو چایخونه که میشینند، کل دختراى کلاس و دانشگارو کردند، همه دختراى یه دبیرستان و دبیرستاناى اطرافشو کردن. کل دوست دختراى دوستاشونو قبلاً یه دور کردن. کافیه یه بار طرفو دیده باشن، یا اسمشو شنیده باشند، اینا اونم کردند! حتى نصف اون کسائى که اسمشونم نشنیدن و تاحالا ندیدنشون رو هم کردند. تمام اد لیستاى فیسبوکشون، تمام دوستاى لاین و تلگرامشونو، کل دختراى بالا و پائین شهرو کردند. اینا یه شهر دیگه هم میرن کل دختراى اون شهرو میکنند. همه رفیقاى اونایى که کردند رو هم کردند. فلانى؟ اینو که اینا کردن! بیسانى؟ اونم که اینا یه دور کردند. کلاً هر چیز ماده اى (مخالف نر) که بجنبه رو اینا حداقل یه بار کردند. اینا فقط وفقط تویى که دارى باهاشون حرف میزنى رو نکردند، که اونم شک نکن پشت سرت روزى دوبار میکنند.
جان بچم، پیگیر بشى میبینى کلاً تو زندگیش خودش بوده و صنایع دستیش و هنرهاى تجسمیش...
خداوندا، پسران مملکت مارا از تو کف صابون گلنار در بیاور، الهى آمین!
باورم نمیشه کسى کنسرت #بنیامین هم میره! به قرعان این نون خشکیه محله ما هم کنسرت بذاره یه عده میرن عکس میندازن میذارن #اینستاگرام.
الهى بمیرم واسه خودمون که تو این غربتى که هستیم، بى تفریحى داریم میمیریم، حالیمون نیست! خدا خانوم هایده (یا نمیدونم مهستى) رو هم بیامرزه البته. ملت کشوراى دیگه کنسرت میرن، ما هم کنسرت میریم!...
عین میخ با چادر چاخچور باید بشینیم رو صندلى ازین سینمائى قرمز تاشو ها که مث صندلى اتوبوس بنز قدیمیاست، اونم تو سالن تئاتر با چهارتا ازین نورا که میچرخه و این دودا که بو چایخونه میده. بعدشم نه قرى، نه تکونى، نه آب شنگولى، نه هیچى. دست بزنیم دو انگشتى، با لبخند ملیح، تازه اگه آهنگش چس ناله نباشه و جاى دست زدن داشته باشه. ته ته حالمون اینه که خواننده میکروفون رو بگیره سمتمون یه تیکه باهاش همخونى کنیم. اسمشم هست رفتیم کنسرت! خب جز عکس گرفتن از لذت کنسرت عنش باقى میمونه؟
اینترنت واقعاً تو روحیه آدم تاثیر میذاره. منظورم محتوا و این داستاناش نیست. بیخودى قضیه رو فلسفى و شاعرانه و اینا نکنید. منظورم سرعتشه. الآن از دیشب تاحالا که نتم با سرعت بالا وصل شده، نمیدونید چقدر حال روحیم بهتره. کلیک میکنم زارت وا میشه! دانلود میکنم تِپ تموم میشه. یوتوب نان-استاپ به صورت فول اچ دى پخش میشه. اصن حالم خیلى بهتره. بماند که استرس تموم شدن حجمش دهنمو... ولى فعلاً سعى میکنم به آینده فکر نکنم و از لحظه لذت ببرم. :-| حالا ببین این ف ل ت ر ن گ رو بردارند من چقدر شاد میشم.
اصن این یه چند وقت هم دپ بودم به خاطر اینترنتم بوده لابد. نمیدونم چرا گوشى صاف تو اتاق ما 3G آنتن نمیده و مُدام رو E میمىنه، تازه هیچیم وا نمیکنه. به جان خودم پامو میذارم تو کوچه، کل محله 3G ساپرت میکنه الا خونه ما.
پ.ن: ١. حالا باز گه بخورید بگید پول خوشبختى نمیاره. پول داشته باشى همه جوره شادى، بقیرو هم شاد میکنى.
٢. خاک تو سرمون که از ابتدائى ترین حقوق خودمون اینقدر محروم بودیم که تا یه اپسیلونشو با پول خون باباشون نشونمون میدند، اینقدر ذوق میکنیم.