صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

اصطلاحات خدمتی 1

همیشه قبل از اینکه وارد یه مقطع جدیدی از زندگی بشی، یا وارد یه شغل جدید، حرفه ی جدید یا سیستم جدید بشی، حرف های دیگران و اصطلاحاتی که به کار میبرند واست یه چیزای فضایی جلوه میکنند.


مثلاً قبل از این که بریم مدرسه فکر میکردیم عبارت "ثلث اوّل" چقدر خفنه. اعتراف میکنم دوسال تمام تو کف کلاس سوّم بودم که بتونم مشق هامو با خودکار بنویسم. یا قبل از راهنمایی فکر میکردیم "حرفه و فن" که "حرفوفن" میگفتند یه درس خفن و عجیب غریبه. یا قبل این که بریم دبیرستان فکر میکردیم "دیفرانسیل" یا مثلاً "مشتق" یا خود "پیش دانشگاهی" عجب چیز باحالی میتونه باشه. قبل این که بریم دانشگاه "مدیر گروه"، "انتخاب واحد"، "پروپوزال"و...


این سربازی دیگه آخر این توهماته. قبل از اینکه بخونید باید بگم که این اصطلاحات بیشتر بین سرباز صفر ها تا گروهبان ها رایجه تا افسر ها...


پایه خدمتی : مدّت زمانی که از زمان اعزامت به خدمت گذشته پایه خدمتی شما به حساب می آید. مدّت پایه خدمتی را با "بالا" و "پائین" مشخص میکنند نه روز و ماه و سال. تشخیص دادن پایه خدمتی از روی لباس و پوتین از تفریحات سالم سربازان به حساب می آید. پایه خدمتی بالا برای سربازان افتخار است. معمولاً ارشد ها از میان سربازان پایه خدمتی بالا انتخاب میکنند. مثال : پایه خدمتی علی بالا است.


آش خور : سربازی که پایه خدمتی پائینی دارد کلاً آش خور است. امّا معمولاً کسی که دیرتر از شما خدمت آمده است ( حتی یک روز ) را "آش خور" صدا میزنید و از آن "آش خوری" میکشید. آش خور در اینجا صفت است نه فاعل. مثال : برو آش خور، زیـــرشــــی...


روحیه خدمتی : کسی که یک ماه بعد از شما اعزام شده باشد روحیه ی شماست. روحیه خدمتی سوپاپ اطمینان سربازان یک ماه خدمت است. شما مجازید جهت تخلیه ی روحی به "روحیه خدمتی" خود هرچقدر آش خور شنیده اید را بازگو کنید. مثال : علی روحیه خدمتی ی رضاست. (یعنی علی یک ماه از رضا زود تر سربازی آمده است)


خانم خدمتی (زن خدمتی) : کسی که سه ماه از شما دیرتر خدمت آمده است. اگر زن خدمتی شما درجه یا سنش بیشتر از شماست شایسته است وی را "خانم خدمتی" خطاب کنید.


شوهر خدمتی : برعکس زن خدمتی میباشد. کسی که سه ماه از شما زود تر خدمت آمده است "شوهر خدمتی" شماست. با شوهر خدمتی خود مهربان باشید و او را دوست داشته باشید تا کمتر شما را "زن خدمتی" صدا بزند.


پسر خدمتی - پسر مامان : کسی که 9 ماه از شما دیر تر خدمت آمده باشد. مثال : علی پسر خدمتی رضا است اگر نه ماه از رضا دیرتر خدمت آمده باشد، در این صورت رضا میتواند به علی بگوید : چه طوری پسر مامان؟ رضا میتواند لپ علی را هم بکشد.


پسر خدمتی - پسر بابا : کسی که 12 ماه (یک سال) از شما دیر تر خدمت آمده باشد. مثال : علی پسر خدمتی رضا است اگر دوازده ماه (یک سال) از رضا دیرتر خدمت آمده باشد، در این صورت رضا میتواند به علی بگوید : چه طوری پسر بابا؟ رضا میتواند لپ علی را هم بکشد.


مامان خدمتی : برعکس پسر خدمتی. کسی که 9 ماه از شما زود تر خدمت آمده مامان خدمتی شماست. شما زیاد مایل به شناسایی "مامان خدمتی" خود نخواهید بود.


بابا خدمتی : برعکس پسر خدمتی. کسی که 12 ماه (یک سال) از شما زود تر خدمت آمده باشد بابا خدمتی شماست. پدر خدمتی خود را بشناسید. او با یک سال اختلاف آینده ی شماست. زمان اعزام، زمان ترخیص، زمان پایان دوره و... پدر خدمتی ها معمولاً با پسر خدمتی ها خوش برخوردند چوم خود را جای آنها میبینند.


عروس خدمتی : زن خدمتی پسر خدمتی شما عروس خدمتی شماست (کسی که یک سال و سه ماه دیر تر از شما خدمت آمده باشد) رایج نیست.


نوه خدمتی : کسی که دوسال از شما دیرتر آمده باشد. (معمولاً کسایی که اضافه زیاد میخورند موفق به دیدن نوه خدمتی خود میشود) کسی که نوه خدمتی خود را میبیند معمولاً آدم نیست...


کما : حالتی که وقتی سربازی از مرخصی چند روزه بر میگرده بهش دست میده رو "کما" می نامند. در این حالت سرباز هنوز در حال و هوای خونه به سر میبره و از بودن در پادگان عذاب میکشه. تجربه ثابت کرده که پس گردنی برای درمان جوابگو میباشد. مثال : علی هنوز تو کمایی ها! بدمت بازداشت؟ شــَـلــَــپ...


نکشی : روزهای آخر خدمت سرباز به "نکشی" میخوره. در این حالت هم سرباز از بودن در پادگان عذاب میکشه و برای پایان خدمت ساعت شماری میکنه. نکشی برای سربازان افتخار به حساب می آید و معمولا با عنوان تعداد روز های مانده "نبود؟" میکشند. مثلاً علی بیست روز دیگر ترخیص میشود، علی به هر سربازی که پایه خدمتی کمتری دارد ( صرف نظر از درجه ) میرسد میتواند بگوید : همش بیست روز دیگه، نـــبــــــــــــود؟ آش خور ها تا کی میخواید خدمت کنید؟


بازم هست که در "اصطلاحات خدمتی 2" به اون ها رسیدگی خواهم کرد.

A4 آچار

من به سرباز : پسر بپر یه A4 بیار!...

سرباز به من : چه آچاری جناب سروان؟

آدینه (جمعه ها)

از اوّل هفته تا آخر هفته روز شماری میکنیم جمعه بیاد، جمعه که میاد از زندگی پشیمون میشیم. شاید اگه نمیدونستیم امروز جمعست این حس رو نداشتیم. حس ظهور آقا امام زمان به آدم دست میده (Google Image Search هم در واکنش با جستجوی کلمه ی "جمعه" دقیقاً همین حس رو به آدم میده)...


صبحش که از خواب پامیشی همه جا ساکت تر از روزای دیگست. تو کست تری، بی برنامه تری، بی حال تری. ظهرای جمعه همیشه آفتابی تر از ظهر های دیگست. فضای ظهر هاش معمولاً با صدای جک و جونور ها و پرنده های محلهّ پر میشه. سالی یه بار هم صدای ماشین هایی که از تو کوچه رد میشند! نهار روز جمعه هر چی به جز کباب ذغالی با برنچ با ته دیگ نونی باشه از دهن میوفته. از حق نگذریم فقط خواب بعد از ظهر جمعه ها بهترین قسمت روز به حساب میاد. اونم چون خوابی. عصراش هم که هیچکس بیکار تر از تو نیست. از در و دیوار غم و قصّه میباره انگار. نمیدونم ملّت کجا میرند، چه طور میشند که هیچکس هیچ جا نیست! خیابون ها رو واجبی کشیدند. نه تو خیابونند، نه تو خونه هاشونند، نه حتی کسی فیس بوک میاد. شب های جمعه هم که همش تو فکر صبح شنبه میگذره. چرا خدا جمعه آفرید؟


یه جورایی تقصیر فرهنگ ها هم هست ها :

در بعضی از فرهنگ‌ها، آدینه، به خصوص روز ۱۳ هر ماه که با آدینه، مقارن شود، روزی شوم و نحس است. در میان دریانوردان، جمعه روز شومی برای شروع یا ادامه سفر است. بر اساس افسانه‌ها، یک ناو سلطنتی معروف به HMS Friday در روزهای جمعه، به دریا انداخته می‌شود که ناخدای آن نیز، ناخدا فرایدی است.

برگرفته از ویکی‌پدیای انگلیسی

انی وی، به قول خودم رفیق خوب رفیقیه که نذاره رفیقش روز جمعه تو خونه بمونه. رفیق خوب خصوصیات دیگه ای هم داره که اینجا جاش نیست...


سربازی - یگان 2

خدمت سربازی سخت نیست، فقط وقت آدم رو میگیره. هر روز ساعت هفت صبح برو پادگان :


بسم الله الرحمن الرحیم

آتــشــبـــار، به جای خود

از جــلـــو از راســــت، نظام

عـقـــــــــــب گرد

دعای فرج، با صدای بلند، شـــروع کن...


بسم الله الرحمن الرحیم.

اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلا...

الهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم


دستور : فلان فلان فلان فلان...


بعدش هم قرائت دستور و حضور و غیاب و...  تا ساعت دو! فقط میگذره...


خدمت سربازی دوماه اوّل و دو ماه آخرش سخته.


دو ماه اوّل که آموزشی و دوری از خونه و مابقی سختی ها. دو ماه آخر هم به قول سربازا به "نکشی" میخوری. ثانیه شماری میکنی واسه تموم شدنش. مثل این امیرحسین بد بخت که من بچه خدمتیش میشم. به نکشی خورده بد جور...


واسه همینه که :


سیزدهبهدر نود و یک

امسال فقط برای آرشیو مینویسم. به قول فرمانده بیاتی که فلش مموری 8 گیگ من رو دو در کرد  "مشخصه دیگه!" مثل سال های قبل باز هم تو خونه پای کامپیوتر داره در میشه.

مثل همیشه بابا ماشینش رو برداشت رفت ( احتمالاً خونه فک و فامیل هاش ) بیرون، مامان هم نشسته تلوزیون نگاه میکنه و تخمه میشکنه و احتمالاً کم کم آماده میشه که با دوستاش بره بیرون. پیمان هم که هیچ، سمیرا هم که مثل همیشه، اینجا نیست...

بگذریم

خیلی وقته از دوربینم استفاده نکردم، به امید بهتر شدم هوام که شاید مثل قدیم ترا اردوئی چیزی جور بشه بریم خوش بگذرونیم و عکس بگیریم و اینا...

تفریح این روزهام فعلاً "جمع کردن عکس آیت الله خامنه ای" و "کارتینگ" و "ایکس باکس"ه...

اگه از بحث اوضاع مالیش بگذریم، راضیم...

Call me!

Call me if you get this...

بازم خدافظی

بعضی وقت ها برای فراموش کردن بعضی ها، باید اونها رو دوباره دید...

باز هم نوروز...


سفره هفت سین سال نود و یک...

این جور که داره پیش میره، یه حسّی بهم میگه باید هزار و سیصدش رو هم بنویسم! هزار و چهارصد خیلی نزدیکه.

سفره هفت سین سال هزار و سیصد و نود و یک...


سفره هفت سین سال 1391

ادامه مطلب ...