صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

عروسی 3JOH22A

روزی رو می‌بینم که ملّت تنظیم می‌کنند روز تولدشون با روز مَرد یکی بشه، بعد صاف تو همون روز، عقد و عروسیشونم می‌گیرن! بعد چون خونه جدید هم خریدن، انتظار ۵ تا کادو هم دارند. کادو تولد و روز مرد و عقد و عروسی و خونه جدید. البته اگه عروس خانوم بتونن همون شب وضع حمل کنند که دیگه عالیه! در اون صورت یه کادو دیگه هم می‌شه گرفت. قدم نو رسیده...


دیگه اون دوران هم گذشت که فرداش چهار تا کاسه بشقاب و لیوان کادو پیچ میکردم می‌بردن تو پا تختی و دختر ترشیده‌های فامیل با ضرب "نون و پنیر آوردیم" می‌خوندن. امروزه همونجا سر سفره عقد، اصن قبل از شام و میوه شیرینی، تمام درهای سالن رو می‌بندن و جلو ۳ - ۴ تا دوربین خفتت می‌کنن. یالا هر چی تو جیبات هست بیا بالا وگرنه از شام خبری نیس! بزرگ فامیل هر چی داد بقیه هم همونو باید بدن. دیگه کمتر از سکه طلا هم کسی کادو بده کسر شأن به حساب میاد، اصن ضایعست.


خلاصه بعد از اینکه مردای فامیل کل سیاست‌های داخلی و خارجی رو زیر آمپلی‌فایر با داد تحلیل کردن و کل زنای فامیل لباس جدیداشونو به رخ هم کشیدن و دو سه بار لباس عوض کردن، یه شام با زاجرات، ساعت ۲ شب میدن، پول ۶ تا ماه عسل رو از توش در میارن. بعد ملّت میگند خرج عقد و عروسیو برید ماه عسل دوتایی حال کنید. نه اتفاقاً اگه می‌شد سالی یه عروسی گرفت، بقیه سال آدم تامین بود...


عروس کشونم که فکنم فحش باشه! یکی دیگه میخواد حالشو ببره، یه عده دیگه پشتشون بوق بوق میکنن. ایشالا همه جوونا خوش بخت بشن به حق این وقت و ساعت...

کشمش

من همین الآن به این نتیجه رسیدم که کشمش توی نون‌و‌دوغ‌و‌خیار ته نشین میشه و نهایتاً شما مجبورید یه دور دیگه نون‌و‌ماست‌و‌خیار رو امتحان کنید که اون کشمش ته نشین شده‌هارو خالی خالی نخورده باشید...

خیلیا زندگیشونو مدیون من هستند

اگه شخصی قلباً بخواهد شخص دیگری را با ماشین زیر بگیرد و مثل گوجه‌فرنگی لهش کند ولی عقلش اجازه چنین کاری را به او ندهد، در واقع آن شخص جان شخص مقابل را نجات داده و فرد مقابل جان خود را مدیون آن شخص است...

از ادمین تا ادمین

کاش این ادمین‌های ایرانی (‌‌!)، content خارجی نمی‌ذاشتن! با این سرعت اینرنت، یه ساعت یه چیزیو دانلود میکنی (یا صبر میکنی دانلود بشه)، بعد میبینی اینو مثلاً سه سال پیش تو season هشت America's Got Talent دیدی، تازه خیلیم باش حال نکردی. یا تو کانال یوتوب فلان prankster دیدی، اون موقع که واست notification اومده بود که فلانی ویدئوی جدید گذاشته.


تازه این ادمین اینستاگرامیاشون با افتخار می‌نویسند "کلیپ کامل تو کانال تلگرام، آدرس تو بیو". یه ۱۰۰۰ تا Watermarkهم این ور اونور کلیپ میزنن انگار باباشون کلیپو درست کرده. آقا شما همون عکس پلنگ بذارید فالوئراتونو جمع کردید. بعضی‌هاشونم که انقدر خلاقند واسه فالوئر جمع کردن، که آدم بیشتر می‌مونه تو اندازه‌ی خریت مردم. 


خیلی راحت می‌نویسند: "فیلم تجاوز هولناک شهاب حسینی و تام کروز در استخر به دختر بچّه‌ی چهار ساله جلوی پدر بیمارش وسط مهمونی تو فرشته که منجر به مرگ پدر شد فقط در لینک زیر. فقط ۱۰ نفر جا داره بدو تا پولی نشده!" بعدشم یه هفت هشت تا ازین Emoji تعجب و خشم و اینا میزنن که دراماتیک‌تر بشه داستان. این قابل درکه، که اونا دنبال فالوئرند و هرکاری ممکنه بکنن و هر چیزی ممکنه بنویسند. مثل بیزنس‌من‌ها! اون الاغی که کلیک میکنه و میره دنبال این محتوا میگرده رو کجای دلم بذارم؟ الاغ، اولاً که خعلی خری که باورت شد یه همچین فیلمی هست، دوماً خعلی خری که وقتی رفتی دیدی همچین چیزی نیست، از خودت نپرسیدی که کی خر فرضت کرد و حالا باید چیکار کرد...


آخر content creatorهای ما هم شدند #شاهزاده_سرین و #دنیا_جهانبخت و #وحید_خزائی و #صدف_طاهریان، بعد نهایتاً #سینا_ولی‌الله میاد این اوسگلارو دعوت میکنه باهاشون مصاحبه می‌کنه...


پ.ن: خیلی با کراهت به این کانال و پیج دارا میتونم بگم "ادمین". ادمین یه زمانی کسی بود که یک سیستم کامپیوتری یا یک شبکه کامپیوتری یا مجموعه شبکه‌های کامپیوتری را نگه‌داری و اداره می‌کرد، و کاری بس تخصصی و حرفه‌ای بود. الآن هر کی یه کانال میسازه تلگرام و ۵۰ تا رو invite میکنه توش می‌شه ادمین.


منبع: ویکیپیدیا فارسی

https://fa.m.wikipedia.org/wiki/مدیر_سیستم