صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

همسایه ی محترم،لطفاْ زباله تان را جلوی خانه خودتان بگذارید!

آقا این همسایه های ما خیلی باحالند! نمیدونم چه مرضیه که این همسایه های ضلع جنوبی کوچه ی ما آشغالاشون رو میارند میذارند جلوی در همسایه روبرویی! این همسایه ی بد بخت ما هم خشم خودش رو اینجوری نشون داده ولی این طور که پیداست قهوه ای از جبهه ی نبرد برگشته!

مرد قرار است آدم مهمی شود و زن قرار است زن آدم مهمی شود!

میگم : بوم بــــــوم ، بوم بــوم بوووم،بووم م!

میگه : اِ اِ اِ ، چرا کلت رو میگوبی تو دیوار آخه دیوونه؟

میگم : نمیدونی وقتی نمیکوبم چه حالی میده جون تو...

میگه : راست میگی؟ بوم بــــــوم ، بوم بــوم بوووم،بووم م!

از قدیم گفتند: سری که درد میکنه خدا دستمالش رو جور میکنه.آخه مرد حسابی واسه چی میری زن میگیری؟ نونت کمه؟ آبت کمه؟ چته آخه؟ اصلاً زن به چه دردت میخوره؟ جز آویزون بودن و سر بار بودن و خرج اضافه بودن دیگه چی داره؟ هان؟

بچه بودی ، آدم بودی!

 

کی بزرگ شدی پدیچی؟ اصلاْ کی گفت بزرگ بشی؟ بچه بودی آدم بودیا! البته زیادم مطمئن نیستم.حالا تو این عکس که این جور به نظر میاد...

پی نهصد و نود!

آقا من نمیدنم چرا من و این گوگل سرچ اینقد بیکلاسیم که فرق بین تی شرت و بلوز و شلوار و شرت معمولی رو نمیدونیم! یکی نیست بگه آخه مجبوری؟

به جون بچم هیچ کس مجبورت نکرده اینا رو بخونی!

من آخرش نفهمیدم من از بچه کوچیک خوشم میاد یا نه؟ یه بار میبینم ذوق میکنم یه بار میبینم میخوام بگیرم پوشکش رو بکنم تو حلقش که دیگه که که خوری نکنه! خدایی دقت کردم که هیچ ربطی به پسر و دختر بودن یا خوشگل و زشت بودن بچه هه هم نداشته. مامانش؟ نه بابا،این چه حرفیه؟ خجالت بکش! ولی خودم بچه بودم خودم رو خیلی دوست داشتم :دی یعنی الان که این سنی شدم وقتی اون سنی بودم اگه میشد هم این سنی باشم هم اون سنی باشم ، اون سنیم رو خیلی دوست داشتم!

بابا به خدا تو ولی،کسی تورو نگرفته که! وله ولی.ز بیخ مشکل داری تو! وقتایی که میری دست شویی بیکار نباش. بشین فکر کن...

تا حالا دیده بودی باعث حواس پرتی دانشجو سر کلاس ، استاد باشه؟ خاک بر سرت کنن عقده ای! تا حالا دیدی اسنک فروشی اسنک نداشته باشه؟ اه بابا چقدر گاز میدی ماشینو! مامان نمیخوام بیام تلویزیون نگا کنم. ولم کن جون بچت! آدم رو سگ بگیره اما جو نگیره... خیلی اشتباه میکنی نمیای این بحث ها رو گوش کنی.لیدا تنها دیگه کدوم خریه؟ اموله؟  اسم بهتر نبود رو این بذارند؟ بابا خیلی داری گاز میدی به ماشین! مارو حلق و گولو خشک میرفستند دانشگاه...

وقتی اینترنتم مشکل داره و کانکت نمیشه هی یه چیزی میاد تو ذهنم که میگم اگه اینترنتم درست بود میرفتم مینوشتم تو وبلاگ! وقتی اینترنتم درست میشه جز چرت و پرت و سوتی گرفتن هیچی به مغز نداشتم نمیرسه که بنویسم! البته همین موضو که میدونم اما نیمیگم خودش خیلیه که صادقه و حتی عکسش هم صادقه!

 

 

تی شرت آستین بلند!

روی ویترین دو تا از مغازه های مجتمع پارک تو روز روشن نوشتند تی شرت آستین بلند ۶۰۰۰ !!! من نمیدونم کجای دنیا تیشرت ، آستین بلند شده که تو مجتمع پارک بشه؟ مثل اینه که یه جایی بنویسند گاپشن زمستونه برای تابستون رسید :دی اما سوتیه باحالی بود.خندیدیم! حالا که بحث سوتی و لباس و اینا پیش اومد ، یادمه نوید هم سه چهار سال پیش یه سوتی داد که تو همین مایه ها بود. «  بوتیک فروشی! » ( حالا بماند که ما سوتی رو زدیم به نام محسن اسدی )

آقا فنت Arial رو از تو فنتام پاک کردم،غذاب وجدان دارم

جینی مال من،جینی مال تو!

gorbe morde

امروز در حین عکس گرفتن از این موجود دوست داشتنی (!) نزدیک بود خودم برم زیر ماشین! البته این گربه های مرداویج حقشونه.از بس پررواند قرمساقا.تا نیم متریشون میری کلی سر و صدا های عجیب غریب و شکلک از خودت در میاری که بترسند فرار کنند برند،آخر کار در نهایت کمال (:دی) تو چشات زل مینه میگه : میووو!... ( فکر کنم یعنی این که که خوریا مال تو پاسگاس )

اونجاست که میخوای بگیری خفشون کنی.میخوای سر به تنشون نباشه.بزنم به تخته ای دری چیزی، گربه که نیستند،ببرند! حالا زیاد گنده گویی نشده باشه دیگه پوماهه رو هستند! هر کدومشون ۵ - ۶ کیلو وزن دارند.همین چند وقت پیش داشتم تو پیتزا رامون هات داگ میخوردم،یه گربه ازون مرداویجی اصیلاشون اومد گفت میوووو ( یعنی آقا به منم بده... ). منم یه تیکه هات داگ کندم انداختم جلوش.گفتم حالا بر میداره و پا میذاره به فرار.دیدم در کمال خونسردی واساده بالا سر سوسیسه که سرد بشه!!! تازه بعد از این که سرد شد و تناول فرمودند دوباره سفارش دادند میوووو! یعنی لطفاْ اگه ممکنه یه تیکه دیگه لطف کنید! ( البته زیاد مطمئن نیستم،شاید نوشابه میخواسته )

اگه این مرداویجی ها به این گربه ها رو نمیدادند و یه دو سه تاشون رو مثل این یکی زیر میکردند درس عبرتی میشد واسه بقیه گربه ها.باید یکم از گربه های حسین آباد یاد بگیرند.با نیم کیلو وزن از ۲۰۰ متری بوی آدم بشنوه با سرعت موتور هوندا ( یه کم بیشتر ) فرار میکنه به یه سمتی که هیچ موجود زنده ای نباشه.این دربدرارو از بس با موتور گذاشتند دنبالشون و با تیر کمون و تفنگ ساچمه ای زدنشون به زنده بودن قانع شدند...

اون ور رو نگاه کن با این قیافت!

نگاهم با نگاهت تا که بر خورد

خدا مرگت بده،حالم به هم خورد

عجب!

امروز بعد از سال ها آن لاین شدم! نصفش کامپیوترم خراب بود ، نصفش اینترنتم!

روم به دیوار،گوش شیطون کر،اگه خدا بخواد موبایل خودم هم یکی دو روز پیش وصل شد! آخ آخ آخ...