بدترین قسمت عید دیدنی اونجاییه که مجبوری تظاهر کنی از دیدنشون خوشحالی...
دیروز اولین چهارشنبهسوریای بود که هیچ کار خاصی نکردم. حتّی مث بچگیام تو کوچه و محله هم نرفتم سرک بکشم! حتّی آتیش هم ندیدم، حتّی از دور! چه برسه از روش بپرم و «زردی من از تو، سرخی تو از من» بخونم.
هیچ اتفاق خاصی هم نیفتاد. منظورم اینه که نه آسمون به زمین اومد، نه اتفاقی واسه پرچمم افتاد، نه اصن کسی فهمید که من جایی رفتم یا نرفتم. همون روتین هر روزم رو ادامه دادم و شب حتّی یکم زودتر از هر شب رفتم گرفتم خوابیدم...
چهارشنبه سوری هم یه سهشنبه مثل بقیه سهشنبههای سال
راضیم :)
ارژنگ امیر فضلی تو یکی از ویدئوهاش میگه: «بیست سالم که بود، برام خیلی مهم بود دیگران در مورد من چی فکر میکنند.» بعد با دوربین صد و هشتاد درجه میچرخه و میگه: «ولی الآن که چهل سالم شده، دیگه برام مهم نیست دیگران در مورد من چی فکر میکنند.» تو همین حین یه مرد شصت و چند ساله میزنه سر شونش و میگه...
«شصت سالت که شد تازه میفهمی که دیگران اصن راجع به تو فکر نمیکنند!»
پ.ن: از موجودات کار درست روزگاه همین ازژنگ امیر فضلی رو میشه نام برد. من خودم اسمشون همین امروز یاد گرفتم، ولی قیافشو همیشه میشناختم...
فمینیست کسیه که معتقده انسانها صرف نظر از جنسیتشون، دارای حقوق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی یکسانی هستند.
حقوق سیاسی یعنی، کی گفته که خانوما نمیتونند رئیس جمهور یا رهبر باشند.
حقوق اجتماعی یعنی، کی گفته واسه پاسپورت گرفتن یا باید بابات اجازه بده یا شوهرت؟
حقوق اقتصادی هم یعنی، کی گفته حقوق ماهیانه آقایون باید بیشتر از خانوما باشه؟
کی گفته کارخونه و غذا پختن فقط مال خانوماست؟ یا کی گفته ک*ن و پوشک بچّه رو فقط خانوما بشورن؟ کی گفته هزار و یک چیز دیگه رو؟ همش قبول...
تا جایی که حرف از حقّه، همه خانوما فمینیستند. ولی چیزی که نمیدونن اینه که، یه فمینیست علاوه بر حقوق مساوی بین زن و مرد، باید انتظارات مساوی هم داشته باشه! در غیر این صورت میشه همون گوسفندی که وقتی حرف از مهریه میشه مسلمونه، ولی وقتی بحث حجاب میشه، دنبال حقوقش میگرده.
یعنی شما نمیتونید فمینیست باشید و انتظار داشته باشید خرجتونو یه مرد بده. نمیتونید انتظار داشته باشید کافیشاپ که میرید پسره حساب کنه. نمیتونید انتظار داشته باشید که خونه و ماشین با مرد باشه، وسایل خونه با زن. باید قبول داشته باشید که موقع ازدواج، شیربهایی پرداخت نمیشه. موقع طلاق هم مهریهای به شما تعلق نمیگیره. باید بدونید که زن و مرد به یه اندازه مسئولیت دارند.
کی گفته مردا باید به خانوما احترام بذارن؟ آدما به شخصیت هم احترام میذارن، نه به جنسیت همدیگه. شما نمیتونید فمینیست باشید و پسر بچتون رو ختنه کنید، یا گوش دختر بچتون رو سوراخ کنید. شاید وقتی بزرگ شدند دلشون نخواد اونجوری که شما خواستید باشند.
خشونت فقط مشت و لگد نیست، هر چیزی که آرامش یک انسان رو به هم بریزه خشونته! خانومها هم میتونن خشونت داشته باشن، حتّی بیشتر از آقایون. کسی که باعث میشه دعوا پیش بیاد خشنه! اگه زنا توانایی فیزیکیشو داشتند، دست رو هیچ مردی بلند نمیکردند؟ لابد به هیچ مردی هم تجاوز نمیشد.
دوست پسر دخترتون مث دوست دختر پسرتونه، نمیتونید به یکی بگید نکن ولی به اون یکی هیچی نگید. اگه خوب یا بد واسه جفتشونه. همونقدر که شما میتونید با هر کسی انتخاب کردید هر مدلی که دوست دارید باشید، خواهر شما، دختر شما، دوست شما هم میتونه. اونی که فکر میکنید اسمش غیرته، یه بیماریه روانی بیشتر نیست. اون یه معضله. تعصبه، فکر بیماره، تبعیض جنسیتیه. غیرت یعنی اگه کم آورد پشتش باشی، نه پشتشو سرویس کنی!
نیازی نیست واسه فمینیست بودن موهاتونو کوتاه کنید، لاک نزنید، پیرهن مردونه بپوشید، سیبیل بذارید، که خدایی نکرده به چشم کالا بهتون نگاه نشه! کاش بفهمید که شما به همون مقداری که لطف میکنید «میدید»، به همون مقدار هم یه مرد لطف میکنه شمارو «میکنه». فکر نکنید همه مردا مث زامبی، چیزشونو گرفتن دستشون و دنبال یه سوراخ میگردند که با سر برن توش! شما طرز فکرتون به اندازهی کافی دافعه داره، نیازی نیست ظاهرتون رو هم شبیه افکارتون کنید.
کسی که حقوق خودشو بجای مقایسه با حقوق بشر، با حقوق مردها مقایسه میکنه، نه تنها فمینیست نیست، بلکه مردستیز هم هست! و این همون دلیلیه که باعث میشه افراد، از جمله خودم، از کلمهی «فمینیسم» و از افراد «فمینیست» متنفر باشند!
کاش اینا یه اسم دیگه رو خودشون میذاشتن، که من بتونم بگم «فمینیست» هستم...
پ.ن: ۱. فمینیسم نسبی نیست، جنسیت هم نداره. چیزی بنام فمینیست خوب یا بد وجود نداره. شما یا حقوق مساوی بین زن و مرد رو قبول دارید، یا نه. نمیتونید از طرفی نصفش رو قبول کنید و ادای آدم حسابیهارو درارید، ازون طرف ناله کنید که پس تا کی تبعیض.
۲. حرفای بالا خطاب به هیچ جنسیت خاصی نیست. اگه جاییش باب میلتون نیست قطعاً شما یک ممینیست هستید. (توضیح ممینیست در پست قبلی)
۳. بعضی از فمینیستها، با خود خدا هم مشکل دارن. ولشون کنی میگند چهار ماهو نیم من حامله بشم، چهار ماه ونیم شوهرم!
من یه ایده خوب دارم. به نظرم به جای اینکه به یه گروه اَقَلیّت متفاوت، که قطعاً حق باهاشونه، یه لَغَب خاص بدیم، واسه بقیهی افرادی که با این اقلیت مخالفند یه اسم بذاریم و به کسایی که کاری به کار اون گروه اقلیت ندارند هم هیچ اسمی اختصاص ندیم. تعریفمون از استاندارد «حق» هم این باشه، که هر کسی (یا گروهی) حتماً حق باهاشه، تا زمانی که باعث آزار و اذیّت کس دیگری (یا گروه دیگری) نشه!...
خودم میدونم ممکنه یکم پیچیده شده باشه، ولی با مثال توضیح میدم.
مثلاً بیایم به جای اینکه به کسانی که از حقوق زنان دفاع میکنن بگیم فمینیست، به کسانی که حقوق زنان رو به رسمیت نمیشناسند بگیم، مثلاً مِمینیست، و به افرادی هم که از قبل، حقوق زنان رو به رسمیّت میشناسند، هیچ اسم خاصّی نگیم! یه جورایی همین که بهشون مِمینیست نمیگیم یعنی کارشون درسته! درست مِثله وقتی که به کسی نمیگی نژادپرست. این یعنی شما مشکلی از لحاظ تبعیضِ بی دلیل بین نژادهای مختلف نداری.
اینجوری هیچکس دیگه همجنسگرا نبود، بجاش کسایی که حقوق همجنسگراهارو رعایت نمیکردند مثلاً شومبولیست بودن. حق قطعاً با تمام کساییه که آزاری واسه کسی ندارند، مثل مثلاً همجنسگراهای سیستم قدیم، که تو سیستم جدید، بدون برچسب دارن بین بقیه آدما زندگیشونو میکنن!
بعد از بچّگی به بچّههامون یاد میدادیم که هیچوقت نذارن روشون برچسب خاصّی زده بشه. برچسب جیزه، برچسب عیبه، برچسب زشته، برچسب ننگه، برچسب بی غیرتیه، برچسب بی ناموسیه، برچسب بی کلاسیه، برچسب بی همه چیزیه!
یعنی یادشون میدادیم که مثلاً مِمینیست یا شومبولیست نباشند. آدم باشند، شعور داشته باشند، به حقوق بقیه واقف باشند، و بهشون احترام بذارن! مگه اصن میشه مِمنیست بود؟ کی با یه شومبولیست احمق وصلت میکنه؟ هیچکس به یه ممینیست بی فرهنگ کار نمیده! ولی باید با ممینیستها مهربون بود، ممینیزم یه جرم نیست، یه بیماریه. و باید درمان بشه! با ممینیستها مهربان باشیم. سعی کنیم با آدمای برچسب دار مث خودشون رفتار نکنیم، و تا جایی که میتونیم به راه راست هدایتشون کنیم. باشد تا رستگار شوند :دی
اینجوری همه از برچسب فرار میکردن و سعی میکردن به بقیه احترام بذارند. حتّی اگه نمیفهمن چرا باید احترام بذارن. حتّی اگه علایق یا سلایق دیگران رو اصلاً درک نمیکردند. کافیه بفهمند همین که اون شخص یا اشخاص آزاری واسشون نداره، واسه احترام گذاشتن کافیه. اگه حتّی اینو نمیفهمند اشکالی نداره، حداقل بخاطر برچسب نخوردن سکوت کنند، کافیه! خلاصه با هر جون کندنی، سعی کنند جزو اون دسته سوم باشند...
یه جورایی یاد میگرفتند سرشون تو زندگی خودشون باشه، نژاد پرست نباشند. تروریست نباشند. اونوایرمنتالیست (در مقابل environmentalist) نباشند. تَــنگیست نباشند. فـضولیست، حـسودیست، پدسگیست، دیوثیست، خوارپشتیست، کیفیسیست، کونسیست، جاکلیدیست، حرومزیست، مادرجنیست... نباشند.
سلام، من پدرام، چند وقته بدون برچسبم!
یه سری آدما هستند که تو چهارچوب قانونای قراردادی مسخره بقیهی آدما جا نمیشن. وقتی یه مقایسه سر انگشتی میکنم، حس میکنم چند صد سال زود به دنیا اومدم. من هنوز تو دورانی دارم زندگی میکنم که مردمش...
هـــوفــــ، مَردُمِش...
ولش کن! خودت چه طوری؟
من اگه یکی بهم بگه «شانههایت را برای گریه کردن دوست دارم» قطعاً بلاکش میکنم...
از شخماتیک ترین حسای دنیا اینه که تو روشنایی هوا بخوابی، تو تاریکی بیدار شی. جمعه هم باشه که دیگه هیچ...
دیدی تو دعواهای آدم با شخصیتا، وقتی خیلی عصبانی میشند همش به یه جایی اشاره میکنند و تهدید میکنن؟ اصلاً منظورم جای بدی نیستها! اصن واسه همین گفتم دعواهای آدم با شخصیتا، که فکر بدی تو ذهنهای منحرف نیاد! اِنیوِیْ، منظورم «اونجا که عرب نِیْ انداخت» بود. من به عنوان شنوندهی این جمله، حق دارم بدونم چرا اونجا که عرب نی انداخت، جای خاصی بوده؟ چرا روش حساس شدند؟ اونجا کجاست؟ کی الآن در حال حاضر اونجاس؟ چه موقع همچین اتفاقی افتاده؟ کی شاهدش بوده؟ کجا ثبت شده این جریان؟ چرا هیچ عکس یا فیلمی از اونجا که عرب نی انداخت نیست؟ همش یه دروغ مسخرست! همچین جایی اصلن وجود نداره...
اصن چرا عرب همچین کاری با نی خودش کرده؟ چرا باید نی خودشو عمداً بندازه یه جایی و دیگه نره سراغش؟ حالا گیریم نِیِ خودش بوده دلش خواسته بندازه یه جایی، به من چه؟ چرا اگه میدونید نیشو کجا انداخته، خودشو نمیفرستید اونجا که بره نیشو برداره بره سر خونه زندگیش؟
اونوقت این عرب که میگید با منظور خاصّی میگید؟ بعد حالا یهویی چرا عرب؟ چرا افغانی نه؟ چرا بلوچ نرفته همونجا نی بندازه؟ تا کی نژاد پرستی؟ تا کی تبعیض؟
من حتی هیچ ایدهای ندارم که این نی که عرب انداخته اونجا، چه مدل نیای بوده؟ نی شکر بوده؟ نی ازینا که باهاش آهنگ سوز دار میزنن بوده؟ نی قلیون بوده؟ نی ازینا که تو نوشابه میذارن بوده؟ چیز دیگهای بوده به ما گفتن نی که بد آموزی نباشه؟ استعاره از چیزیه؟ با نسل من باید صادق بود!
من میگم الآن که همه آرومند و همه چی خوبه، نمیشه یه بار برای همیشه اونجارو به من نشون بدید؟ نه اونجارو ها! اونجا که عرب نی انداخت. چرا من نباید بدونم اونجا کجاست؟
قطعاً یه سری افراد خاص هستند که میدونن اونجا کجاست! اگه نمیدونستن که نمیتونستن چیزیو بفرستن اونجا! میتونستند؟ قطعاً دفهی بعد که یکی از این افرادو پیدا کردم خیلی مسالمت آمیز ازش خواهش میکنم که حداقل یه راهنمایی بکنه! چه فصلی از سال بهتره واسه اونجا؟ فقط بلیط رفت دارن؟ آیا برای رفتن به اونجا نیاز به زبان عربی هست؟ چه لباسهایی بپوشیم؟ با مردم محلی چگونه برخورد کنیم. قبل از عکس گرفتن با آنها، اجازه بگیرید.
اصن شاید جای خوبی انداخته باشه. بالاخره عرب نِیِشو یه جا رو همین کرهی خاکی انداخته دیگه! کجاش بده؟ بجز قطب شمال و جنوبش که زیادی سرده و عرب تو اون دما قطعاً میمیره، کجاش بده؟ مگه اینکه شانس گند ما از خرمشهر رفته باشه مثلاً مسجد سلیمونی، آبودانی جایی نی انداخته باشه. خداییش در این حالت ارزش ریسک نداره! از چاله تو چاه افتادنه.
یکی نیست بگه آخه مگه آدم عاقل، نیای که مشکل نداشته باشه رو میندازه؟ قطعاً یه چیزیش بوده که انداخته. چرا بقیه وسایلشو ننداخته؟ این نی چه آزاری واسه عرب داشته؟ از اول عرب این نیو از کجا آورده که بخواد بندازه.
تهش بازه!
پ.ن: چطور من شصت تا فیلم ته باز ببینم و تو خماریش بمونم، ولی ته یکی از پستامو بعد اینهمه سال وا نذارم؟
من (و احتمالاً ۹۵ درصد ایرانیای دیگه) با بلوبری از طریق قلیون آشنا شدیم. یعنی اول تمباکو بلوبری اومد تو ایران، بعد خودش!
وطنم وطنم وطنم...