-
اکیپ بازی
پنجشنبه 3 اسفندماه سال 1396 02:46
یه دوستی دارم اسمش رامینه. از بچّگی با هم دوستیم. محل کار باباهامون یکی بود، ما هم از طریق این کلاسایی که کارخونهها واسه کارمنداشون میذارن تو کلاس بسکتبال با هم دوست شدیم. تا چند سال هم به همون واسطه که یه بار گفتم با هم استخر میرفتیم وخلاصه رفیق بودیم. کاری نداریم که سر یه حلقه فیلم خاک برسری که من بهش داده بودم لو...
-
و باز هم تسلیت
دوشنبه 30 بهمنماه سال 1396 14:50
صب که از خواب پا میشی باید یه پیام تسلیت، تو هر کدوم از سوشال نتورکات پست کنی! بلاخره به یکی مربوط میشه... ولی تهش چه فایده؟ تسلیت تاحالا کسیو زنده کرده؟ پ.ن: ۱. ما هم داریم ذره ذره میمیریم، فقط گرمیم حالیمون نیست. ۲. یکی از همکلاسیای دوران لیسانس من هم تو اون هواپیما بود! ۳. همه یه روز میمیریم، ولی ای کاش هر روز...
-
آدمای بیکیفیت
شنبه 28 بهمنماه سال 1396 14:57
بعضی از آدما بیکیفیتند. هر چی زور زدم یه صفت دیگه واسه این جور آدما پیدا کنم، جز همین بیکیفیت چیزی به ذهنم نرسید. اینجور آدما، فقط فرق بین بد و بدتر رو میفهمند. امّا هیچ ایدهای راجع به خوب و بهتر ندارن. اینا اپل و سامسونگ واسشون یه مفهمون داره، گوشی موبایل! تازه سامسونگ صداش بلندتره، مگاپیکسل دوربینشم بیشتره! بنز...
-
شوکودراژه
پنجشنبه 26 بهمنماه سال 1396 14:57
تو سوپری چشمم خورد به این شکلات گرد گردا که وسطش مغز داره و تو مهمونی آدم روش نمیشه بیشتر از ۳ تاشو بخوره! شما بهش میگید «شوکودراژه». رو عکسش دیدم بَه بَه، وسطِ شکلاتاش پر از فندق و بادوم و پستهست، منم وسوسه شدم و دلو زدم به دریا و دست کردم تو جیب مبارک و پونزدههزار تومن زبون بسته رو دادم واسه یه بسته ازین شکلاتا....
-
ولنتاین
پنجشنبه 26 بهمنماه سال 1396 01:57
اینو تو استوری اینستاگرام یه بابایی دیدیم... «ولنتاین تنها روز عشاق نیست! روز عشق ورزیدن به تمام کسانیست که به یادشون هستیم و برایمان عزیزند... ولنتاین مبارک دوستان هم میهنی» روی سخنم با اون هموطن غیوریه که برای اولین بار این ک*شعر عاطفی به ذهنشون رسیده، و همچنین اون دسته از عزیزانی که مرحمت کردن در راستای پخش عشق،...
-
قضاوت نکنیم (مثلاً مطلب حکیمانست)
جمعه 20 بهمنماه سال 1396 10:50
به نظرتون اگه من برم تو یکی از این مرکز لیزریها و ازشون بخوام که موهای فقط یکی از گوشاهامو لیزر کنند، راجع به من چه فکری میکنند؟ چند وقت پیش یکی از این رفیقای بی معرفتمون تصمیم گرفت کُل بدنشو لیزر کنه! مطرح نکرده، بین علما اختلاف افتاد که پشم؟ یا بی پشم؟ مساله این بود. یه دسته میگفتن هلو با پُرزش خوبه یه عده هم...
-
زندگی
پنجشنبه 12 بهمنماه سال 1396 02:18
عادلانشو بخوای حساب کنی، شب تولّد سی سالگی هر کسی، یکی باید بیاد از آدم سوال کنه که قصد داری در آینده چیکار کنی؟ به زبون خودمون، چی کارهای؟ سه تا گزینه هم بذاره جلوی پات: یک، آیا میخوای همین زندگی کنونیت رو ادامه بدی؟ دو، آیا میخوای زندگیت همین جا تموم بشه؟ یا سه، دوس داری از اول یه زندگی جدید شروع کنی؟ اگه طرف...
-
مرگ vs زندگی
دوشنبه 25 دیماه سال 1396 14:31
به درجهای از عرفان! رسیدم، که خود نون با محتویات داخلش واسم به یه اندازه خوشمزه و با ارزشه. در همین راستا به جایی رسیدم که جون انسان با جون حیوان واسم به یه اندازه ارزش داره. خاک ایران با خاک استرالیا با خاک قطب شمال واسم یکیه، همش خاک زمینه دیگه. حتّی کُلِ کره زمین با کرات دیگه واسم فرق زیادی نمیکنه، همش یه جرقه...
-
مالتیتسکینگ
دوشنبه 25 دیماه سال 1396 00:06
بحث مالتیتسکینگ (یا همون Multitasking قابلیت انجام دو یا چند کار همزمان) بود، که به انگلیسی از عرفان پرسیدم میتونی مالتیتسک کنی؟ اونم خیلی شیک جواب داد: یس! گفتم مثلاً چه کارایی رو با هم انجام میدی؟ فارسی گفت: مثلاً قهوه میخورم، سلفی میگیرم... خدایی خعلی حال کردم با جوابش. تا حالا تو این همه سال تدریس جواب به این...
-
پشم زدایی هاد (حاد)
پنجشنبه 21 دیماه سال 1396 16:44
بعد از سی سال عمر با عزّت که ما از خدا گرفتیم، امروز تصمیم گرفتم با این پودرای مو بر (همون واجبی مُدرن) کل موهای بدنمو بزنم. تو فکرم این بود که چه کاریه سه ساعت با موزر دهنم صاف بشه، آرتوروز گردن بگیرم، لا این همه درز و دورز که نصفشم تو دید نیست، آخرشم شصت جام زخم و زیلی بشه؟ تازه تهشم سر حساب بشی ببینی گُله به گُله...
-
دید توریست
چهارشنبه 20 دیماه سال 1396 00:16
از وقتی یکی دوتا کشور، جز ایران رو دیدم، یه قابلیتی بهم اضافه شده که من بهش میگم «دید توریست». اگه بخوام خلاصه معنیش کنم وسرتون رودرد نیارم، یعنی، این قابلیتو بدست آوردم که یه تیکه از شهر رو از دید یه توریست نگاه و قضاوت کنم. قبلاً این قابلیت رو نداشتم چون، هیچوقت یه توریست واقعی نبودم که بدونم به چه چیزایی باید...
-
دو دست مخصوص
سهشنبه 19 دیماه سال 1396 01:15
قطعاً اگه من یه محصول قرینه بخرم که سمت چپش، یه آپشن از سمت راستش کمتر داشته باشه، روز اول نه، روز دوّم میبرم پَسِش میدم. چه طور با دست چپ نمیشه نوشت؟ شما رو مختون نیست نصف کارایی که با دست راست میکنید، با دست چپ قابل انجام نیست؟ لابد تا آخر عمرم، همین آشه و همین کاسه! قسمت سوزناکش اینجاس که یه سری با جفت دستاشون به...
-
فعال حقوق بزرگسالان
سهشنبه 19 دیماه سال 1396 00:04
من اگه با مامانم تو خیابون در حال راه رفتن باشم و ناگهان مامانم یکی از دوستاشو ببینه و مشغول حرف زدن بشه، بعد من دستامو باز کنم، سرمو رو به آسمون بگیرم، لبمو غنچه کنم، از یواش به تُند، دور خودم بچرخم و صدای هلکوپتر درارم طوریه؟ اینهمه میگند بچّهها خوبند، بچّهها فلان، بچّهها بیسان، ازین خُل و چِل بازیاشون حرفی...
-
اختراع
سهشنبه 12 دیماه سال 1396 09:48
اختراع بزرگ بعدی باید «معده بند» باشه. میدونم میشه رو اسمش بیشتر کار کرد ولی فعلاً همین «معده بند» کارمونو راه میندازه. «معده بند» در واقع یه دوراهی، قبل رسیدن غذا از دهان به معدهست، که یه راهش مث قبل میره به معده، و یه راه دیگش غذا رو به جای معده، هدایت میکنه به یه کیسه خارج از بدن. شما میتونید با والفی که بین...
-
زلزله
جمعه 1 دیماه سال 1396 17:06
این همه تو ایران زلزله اومد، بجز چهار تا جوک بیمزه و متنهای تکراری تسلیت هیچکس هیچ متن قشنگی راجع به زلزله ننوشته بود تا زلزله به تهران رسید. این متنو توی تلگرام گرفتم و نمیدونم نویسندش کی هست، واسه همین فقط کپی پیست میکنم... درس شگفت انگیز از زلزله کرج و تهران زلزله تقریبا" ده ثانیه احساس شد. اما میلیون ها...
-
رای خودم رو پس میگیرم!
چهارشنبه 29 آذرماه سال 1396 11:49
این چه فازیه جدیداً مُد شده ملّت برمیدارن؟ رای خودم رو پس میگیرم. خو تو گ* میخوری! مگه میشه رایی که داده شده رو پس بگیری؟ مث اینه که بگی من با ماشین زدم تو دیوار، حالا تصادفمو پس میگیرم. یا مثلاً محکم یه چَک بزنی تو گوش یکی، بعد بگی من چَکمو پس میگیرم. کاش شعور نداشتتونو پس میگرفتید یه جوری! لابد چهار روز دیگه رو...
-
مایهی نشاط
چهارشنبه 29 آذرماه سال 1396 01:19
من اگه بیکار باشم مریض میشم. من اگه کار نکنم همش کِسِلم. من اگه حتّی در رفاه کامل مادّی هم باشم، دوس دارم بازم کار کنم. کار باعث میشه دیرتر پیر بشی. من هیچوقت آدمایی(رباتهایی) که ازین حرفا میزنن رو درک نمیکنم. این حرفا فقط میتونه از دهن یه آدم حوصله سر بری که جز محل کارش دنیای دیگهای نداره بیرون بیاد. این همه...
-
روزگار (اولین جلسه کلاس سوئدی)
دوشنبه 27 آذرماه سال 1396 12:11
چو گویی که وام خرد توختم / همه عمر هرچه بایستم آموختم یـکـی نـغـز بـازی کـند روزگـار / کـه بنشاندت پیــش آموزگـار حال و احوال این روزای ماست... امروز وقتی نشسته بودم بلند بلند واسه خودم دست و پا شکسته زبون سوئدی تمرین میکردم، مامانم در اتاقو باز کرد و این شعرو واسم خوند. منظور مامانم این بود که خودت یه عمر زبان...
-
ندانستن نعمت است
دوشنبه 27 آذرماه سال 1396 00:01
هشتار: متنی که هم اکنون در حال خواندن آن هستید، ممکنه تا روزها و شاید هم ماهها، روی دید شما اثرات اعصاب خورد کن داشته باشد! لذا از ما گفتن بود بعد نگید چرا از اولش چیزی نگفتی. ما گفتیم... قبل از این که وارد داستان اصلی ماجرا بشم، شما سعی کنید آخرین تصویری که از مثلاً مَدرستون دارید رو مجسم کنید. پنج ثانیه بهتون فرصت...
-
اندی مددیان فوت کرد (مُرد)
چهارشنبه 22 آذرماه سال 1396 23:45
امشب خبر مرگ اندی شایعه شده بود و تو توئیتر جنگ سر این بود که شایعست یا واقعاً آقای اندی، رفیق کورس تصادف کرده و زارت، محصولات رحمت رو سر کشیده و... بماند که الآن میدونم که خبر شایعست، ولی اگه واقعاً خدایی نکرده زبونم لال روم به دیوار هفت قرآن به میون این اتفاق ناگوار بیفته، ما نباید کار خاصی کنیم؟ مثلاً مث مرحوم...
-
جن
چهارشنبه 8 آذرماه سال 1396 15:06
از جِن میترسید؟ خو بَسکه خَرید! آخه آدم از چیزی که وجود نداره چه طوری میتونه بترسه؟ اگه من پسفردا بیام بگم خانجون خالهی دوستم تو خِلا یه «پیلفور» دیده، شما از فرداش باید از پیلفور بترسید؟ درواقع میترسید که وجود داشته باشه، ولی هیچوقت به این فکر نمیکنیم که پَس کو؟ چرا تا حالا یه نفر فیلمی از جِن نگرفته؟ چرا فقط...
-
تلفنی
سهشنبه 30 آبانماه سال 1396 12:23
اینجا کسی با تلفن جواب کسیو نمیده. جدیداً که مُد شده به تقلید از کمپانیهای بزرگ، یه کارمند صدا قشنگ تو شرکتشون پیدا میکنند (خانم فـــاکی صداشون خوبه؟ نه یکم جیغجیغین ایشون. از صدای خانوم ســــاکی استفاده کنید! قبلش گوشزد کنید بدون لحجه لطفاً) و تلفن گویا گذاشتن همه جا. زنگ میزنی بپرسی تا ساعت چند هستید، برمیداره...
-
زندگی
دوشنبه 22 آبانماه سال 1396 14:18
مگه ما دایناسور ندیدیم طوری شد؟ حالا نسل بعدی هم پاندا و کرگدن و خرس قطبی نبینه! چی میشه؟ ول کنید این حیوانات رو به انقراض رو. بذارید راحت منقرض شن در صلح و آرامش. حالا اون همه موجود که منقرض شد رو مگه من کردم؟ اینایی که میخوان زمینو نجات بدن، زمین سالها قبل انسان بوده و سالها بعد از انسان هم خواهد بود. ما نگران...
-
هنری میشویم تا زنده بمانیم
دوشنبه 22 آبانماه سال 1396 12:30
دیگه از لحاظ مالی، پولم به تیپهایی که دوس دارم بزنم هم نمیرسه. نمیدونم کی اینطوری شد، ولی وقتی از سال ۸۵ که رفتم دانشگاه حرف میزنم، حس میکنم آقاجونم داره راجع به زمان شاه حرف میزنه! بنزین بود لیتری ۸۰ تومن، پیتزا بود ۲۰۰۰ تومن، شاخترین کفشا بود نهایتاً ۲۰۰ هزارتومن، کرایه تاکسی بود کورسی ۱۰۰ تومن، دلار ۱۰۰۰ تومن و...
-
The third knuckle from the top of my right index finger’s story
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1396 01:38
امروز صبح به یه دلیلی*، روی بند سوم از سمت نوک انگشت اشاره دست راستم (بند اول از سمت پشت دست) زخم شد. هیچوقت فکرشو نمیکردم این نقطه از بدن انقدر به جاهای مختلف بخوره. نمونش اینکه وقتی از دستشویی عمومی پاساژ پالادیوم میخواستم بیام بیرون، واسه اینکه دستم کثیف نشه، با این نقطه از دستم در دسشتشویی رو باز کردم. یا وقتی...
-
نونخامهای
شنبه 13 آبانماه سال 1396 23:27
همیشه یکی از تفریحات سالمم این بوده که برم شیرینی فروشی، دو سه تا دونه نون خامهای بگیرم (اسمش شیرینی نونخامهایه، نارنجک و خمپاره و اینا سوسول بازیه تهرونیاس). آقا سه تا بگیرم، هر کدومشو به یه مدل سامورائی بخورم حال کنم. یکیشو اول نونشو سعی کنم بخورم، بعد خامههاشو لیس بزنم، یکیشو اول خامههاشو فشار بدم تو دهنم بعد...
-
ایرانیان مهمان نواز انتخابی
جمعه 12 آبانماه سال 1396 01:22
کی گفته ایرانیا مهماننوازند؟ والو تا جایی که ما میبینیم، ایرانیا بیشتر تو کف و هَبَلند تا مهموننواز. تو ایران مهمون فقط اگه اروپایی (بور و بلُند) باشه توریست حساب میشه و ایرانیا مهماننوازیشون گُل میکنه! ولی اگه مهمون آسیایی (یا هر کلّه سیاه دیگهای) باشه، بوگندویکثیف، و چه بسا دزد و خطرناکه! از ایرانیها...
-
مونوپاد دنیا دیده، چشم و دل سیر
جمعه 12 آبانماه سال 1396 00:49
یه مونوپاد دارم، مرتیکه دراز تا حالا سه بار رفته تایلند! یه بار خودم بردمش، یه بار دادم علی فروزانفر بردش، یه بارم ممد زائرین با زنش هفته دیگه دارن میبرنش. جالبیش اینکه که هر سری هم یه شهر. بانکوک، پاتایا و پوکت. من اگه انقدر که به این مونوپاد حال دادم، به هر کی دیگه حال داده بودم تا الآن از مریدان من شده بود. ازونا...
-
نه به کمربند اجباری
سهشنبه 9 آبانماه سال 1396 00:36
قبول که دارید که هر چیزی اجباریش بده دیگه؟ مثلاً چه حجاب اجباری تو کشورای مسلمون، چه مثل فرانسه بی حجابی اجباری در اماکن عمومی! از نظر من جفتش بخاطر اجباری که توشه، اشتباه و بیارزشه. دسته؟ قبول؟ کمربند ایمنی هم همینطور. آقا واسه چی بستن کمربند ایمنی اجباریه؟ من با این داستان کمربند ایمنی مشکل دارم! ما ایمنی نخوایم...
-
بی ملاحتی یعنی
سهشنبه 25 مهرماه سال 1396 14:47
یه شاگرد دارم که هیچ فیچر (مشخصه) خاصی نداره. یعنی هیچ جوره نمیشه توصیفش کرد. نه چاقه، نه لاغره، نه عینکیه، نه قد بلنده، نه لباس خاصی میپوشه، نه خال داره، نه دماغش عملیه، نه حرف میزنه، نه مدل موی خاصّی داره، نه رنگ خاصیه، نه لهجه خاصی داره، نه دوست خاصی داره، نه ایدهی خاصی داره، نه طرز فکردی، نه هیچی هیچی هیچی! هیچ...
-
آسانسور
سهشنبه 25 مهرماه سال 1396 00:18
دَرِ آسانسور که وا شد ملّت یه جوری نگا میکردن که یه لحظه حس کردم باید به تک تکشون سلام کنم! گفتم لابد باید دَمِ در وایسم تا تعارفم کنن برم تو... تازه تو آسانسور که رفتم، دوتا خانم محترم از دور داشتن عجله میکردن خودشونو بذارن لا در که در باز شه بیان تو. خداییش هم اگه با همون سرعت ادامه داده بودن، میرسیدن. منم یعنی...
-
روز موی بد | bad hair day
پنجشنبه 23 شهریورماه سال 1396 02:10
یعنی شبِ روزی که قراره جزو شُخمی ترین روزای زندگیت باشه، انقدر دمپختی و پیتزا بخوری که کل شبو تو رخت خواب قلت بزنی و صب انقدر پف داشته باشی که دستت به سختی مُشت بشه. یعنی روزی که یکی ازون روزا باشه که دو سالی یکبار پیش میاد از ۹ صبح تا ۸ شب سر کار باشی. یعنی شارژر فندکی ماشین خراب بشه و تمام دستگاهای الکترونیکی آویزون...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 17 شهریورماه سال 1396 15:13
یه زمانی راه پولدار شدن، کار و کوشش و تلاش مضاعف و توکل به خداوند متعال بود! الآن دیگه این مدلی نمیشه پولدار شد. الآن راه پولدار شدن، پول داشتنه. حتی تا چند وقت پیش فکر میکردم راه پولدار شدن "ایده" جدید و خوب داشته، ولی الآن فهمیدم که اونم کافی نیست. واسه عملی کردن ایدههات هم نهایتاً پول لازم داری. از یه...
-
پاچه
سهشنبه 31 مردادماه سال 1396 01:58
قبلاً وقتی میدیدند طرف غریبهست، دولا سهلا میکردند تو پاچش! الآن از دم، به صورت دیجیتالی، دولا چهارلا میکنند تو پاچه هر کی بتونند. بعد چون همه میبینند بقیه هم همینقدر رفته تو پاچشون، خیالشون راحت میشه و اعتراضی هم نمیکنند. خیلی شیک و ساده برگزار میکنند، همه هم در نهایت راضیند. مثلاً ورودی پارکینگ بر فرض مثال...
-
قضاوت یا حقیقت، مساله این است :)
شنبه 21 مردادماه سال 1396 01:19
تو اصفهان بین ۲ تا سه روز طول میکشه تا یه پسر معمولی، با یه تیپ و قیافهی متوسط، با یه ماشین معمولی، مُخ یه دختر معمولی رو بزنه و ببره باهاش شپلکس کنه. تو این سه روز هم سه تا حداقل ۳۰ هزار تومن، باید پول کافیشاپ و پاستیل و لواشک و شام بده، درسته؟ به عبارتی یه چیزی حدود ۱۰۰ هزار تومن باید دست تو جیب مبارکش کنه تا...
-
وقتی نداریم، وقتی داریم...
چهارشنبه 11 مردادماه سال 1396 11:16
خیلیا عادت کردن وقتی نمیتونن به چیزی که میخوان برسن، یا چیزی که میخوان داشته باشن رو ندارن، یه بامبولی واسش پیدا میکنن که اون حس سوزش عضو، یکم تسکین پیدا کنه... وقتی نمیتونن دور دنیا رو بگردند، ایران انقدر جاهای قشنگ داره که هنوز ندیدی! هیچ جای دنیا به قشنگی ایران نیست. از تمام دنیا میان ایرانو ببینن! وقتی یه بدنساز...
-
حالا الآن چند سالته؟
پنجشنبه 29 تیرماه سال 1396 02:05
نمیدونم چرا بعضیا، با این که شمع میذاری رو کیک، باز وسط جمع میپرسن حالا چند سالته؟ بعد تو نمیدونی بگی ۲۹ سالمه، یا بگی ۳۰ سالمه! چون اگه بگی ۲۹ سالمه، قطعاً یه دوتا عَن پیدا میشن، میگند نه سی سالته. اگه بگی ۳۰ سالمه، بازم قطعاً دوتا عن دیگه پیدا میشن، میگند پس چرا شمع ۲۹ گذاشتی؟ بعد باید یه ساعت توضیح بدی که وقتی شمع...
-
راز بقا! این قسمت،تولید مثل
دوشنبه 26 تیرماه سال 1396 02:45
جدّی یه سری ازین ماهیها به چه امیدی تولید مثل میکنند؟ اگه تولید مثل ما هم مث اونا بود که تا الآن نسل انسان منقرض شده بود. فکر کن در سال، سر یه فصل خاص، همه دخترا برن یه قسمت خاصی از شهر تخمک گذاری کنند تو خیابون، بعد یه چند وقت بعدش پسرا برن تو همون خیابون، بپاشن روشون بارورش کنن و بیان خونه. بدون هیچ ارتباط غیر...
-
و باز هم پول
جمعه 16 تیرماه سال 1396 16:05
پنج شش سال پیش، سه ماه تابستون کار میکردم، ۹ ماه میخوردم. تازه سفر میرفتم، گوشی عوض میکردم، باشگاه میرفتم، زلم زیمبو میخریدم، شام بیرون میخوردم. الآن هر روز هفته دارم کار میکنم، حقوقم به سختی و با چه کنم چه کنم به آخر ماه میرسه. پیتزا از ۲ هزار تومن شد ۲۰ هزار، کرایه تاکسی از کورسی ۲۵ تومن شد ۷۵۰ تومن، لپتاپ از ۱...
-
۱۲۳
پنجشنبه 8 تیرماه سال 1396 13:37
چند وقته پشت سر هم هی ۱۲۳ میبینم. رو کولر ماشین، رو ساعت، صفحه کتاب، شماره تِرَک موزیک، رو پوست چیپس، رو در و دیوار، رو کیبرد گوشی. یعنی همش در حال دیدن ۱۲۳ اونم به صورت کاملاً رندم و تصادفی. داشتم به این فکر میکردم که اینهمه ۱۲۳ قبلاً هم به همین مقدار وجود داشته، ولی بهش توجه نمیکردم. درست مث وقتی که یه کوشی جدید...
-
بادوم
شنبه 13 خردادماه سال 1396 23:41
داشتم تَق و تَق با دست بادوم منقا (ازین بادوم پوسته کاغذیا) میشکستم و میخوردم، یهو رسیدم به یه دونه ازین بادوم سفتا که از زیر چکشم چند بار در میره، میره زیر یخچال! هر چی زور زدم هیچ فایده نداشت. اندازه اون سیزدهبدری که فرداش مجله جدول بابامو بجا پیک نوروزیم بردم مدرسه، تحقیر شدم، خورد شدم، شکستم...
-
بچگی ویاس بزرگی
شنبه 13 خردادماه سال 1396 00:32
بهترین قسمت بزرگ شدن اینه که هر چی تو بچگی آرزو داشتی که داشته باشی رو میتونی فراهم کنی. یادمه همیشه دوس داشتم بیشتر از ۴ تا دونه نونخامهای بخورم. یا مثلاً دوست داشتم تو یه روز هم چیپس بخورم هم پُفک. یادمه همیشه دوس داشتم هر وقت دلم خواست پیتزا بخورم. یا ممثلاً هر وقت خواستم سوسیس خالی بخورم. هر چقدر دلم خواست پنیر...
-
علم بهتر است یا ثروت
جمعه 5 خردادماه سال 1396 13:44
بسم الله الرحمن الرحیم پووووول صدق الله علی و عظیم آدم باید منطقی و واقع گرا باشه . آدم تحصیل میکنه که چی؟ که آخرش یه شغل خوب پیدا کنه، که بتونه پولدار بشه . غیر از اینه؟ مگه چقدرش شأن و کلاس اجتماعیه؟ تو پولدار باشی همونم خود به خود اوکی میشه . تازه شایدم این روزا کلاس و شأن پولدار بودن بیشتر از با سواد بودن هم...
-
حباب
یکشنبه 13 فروردینماه سال 1396 01:34
کاش انسانها توی یه حباب به دنیا میومدن و با ترکیدن اون حباب از دنیا میرفتند . منظورم یه حباب کف صابون نیستا . یه حباب مدرن . در حد فیلم علمی تخیلی یا حتّی تخیلی خالی . یه حباب که توش خیلی اَمن بود . زیر آب میرفت، پرواز میکرد، حتّی تغییر شکل میداد . جنسش یه جوری بود که هم میتونست مث یه لایه پوست خیلی نازک بچسبه بهت در...
-
در و درد من
چهارشنبه 9 فروردینماه سال 1396 01:07
من صندلی عقب، منتها الیه سمت راست یه تاکسی تلفنی زرد قناری نشسته بودم، این دوستمم که تاکسیو با هم شِر کرده بودیم ( به شتراک گذاشته بودیم ) ، دقیقاً سمت مخالف من نشسته بود . قرار شد اول اونو تو راه بذاریم خونه، بعد منو . منم با خیال راحت داشتم با موبایلم تلگرام چک میکردم که یه دفعه فهمیدم کولیمو خونه دوستم جا گذاشتم ....
-
اروپا ویاس آسیا و خاور میانه
شنبه 5 فروردینماه سال 1396 13:38
۴ نفر تو لندن میمیرند تا ۶ روز تو اخبار واسمون تعریف میکنند، بعد ۶۰۰ نفر تو خاور میانه تیکه و پاره هم بشند هیچکس ککشم نمیگزه! به نظرم این قضیه کاملاً طبیعی و نرماله! خب معلومه جون با جون فرق داره. آدم با آدم فرق داره. نژادپرستی بایدم هنوز زنده باشه، چون نژاد با نژاد فرق داره. یعنی تو میگی جون یه مسلمون زیقی پشمالو با...
-
بارون
شنبه 5 فروردینماه سال 1396 12:11
فقط عدهی کمی بارون رو احساس میکنن، بقیه فقط خیس میشند. آقا من شخصاً با افتخار ازون دسته هستم که فقط خیس میشم. تازه سردمم میشه. بارون از پشت شیشه یا زیر سقف واسه تنوع، اونم در حدی که کوچه و خیابون گِل و شُل نشه، اوکیه، بد نیس. ولی اینکه بخوام برم زیرش و خیس بشم و فیلم بگیرم با موزیک بذارم اینستا و فاز بارون بردارم و...
-
معتقد با رضا اصلان
پنجشنبه 26 اسفندماه سال 1395 11:52
چند وقت پیش مشغول گشت زنی توی دنیای مجازی بودم که یه خبر نظرمو جلب کرد. یه عدّه شاکی بودن که چرا یه نفر رفته هند، مغز انسان خورده و آدمخواری (cannibalism) کرده و CNN هم پخشش کرده. (حالا انگار مغز آدم با مال گوسفند فرق داره) واسم جالب شد بدونم کی این کارو کرده و داستان چیه. خلاصه بعد از مقداری تحقیق و تفحص، فهمیدم که...
-
سالار
جمعه 20 اسفندماه سال 1395 09:50
وسط استیج با افتخار تبلیغ میکنه "سالار ۱۵ ساله شد". داداش سالار ما نزدیک سی سالشه، تقریباً دو برابر سالار شما سن داره، ما یه بارم ِادِّعا نکردیم. بعد شما واسه ۱۵ سال سالار پیام بازرگانی دادید منوتو؟
-
کوچه شهید بنبست
چهارشنبه 18 اسفندماه سال 1395 07:42
سپاهانشهر اصفهان سه تا چهارراه داره به نامهای غدیر، شاهد و توحید. اگه من بودم قطعاً اسماشونو یا میذاشتم غدیر، فطر، قربان یا مثلاً میذاشتم توحید، نبوت، امام یا نهایتاً دیگه اگه خیلی بی اسم میشدم میذاشتم شاهد، قاتل، مقتول...