خلاصه، خون این بچّه از خون هیچ بچّه یا آدم بزرگی واسهی من رنگینتر نیست، و به نظرم این پول خرج بچّههای سالمی بشه که هر روز بخاطر نداشتم امکانات و مدرسه و درمونگاه میمیرن، خیلی به بشریّت کمک بیشتری خواهد شد تا یه بچّهای که موندن یا مردنش پنجاه پنجاس! تفاوتش اینه که شما اونارو نمیبینی! اینستا و مامان خوش ذوق ندارن ازشون عکس و فیلم دست زدن و رقصیدنشونو بگیره...
بماند که این پول الآن تو حساب شخصی میره و اگه بچّه فوت کرد، که احتمالاً میکنه، بعداً تو جیب بابا مامانش! در مورد این موضوع و اینکه با این پول چه کارای دیگهای میشه کرد بقیه به اندازهی کافی حرف زدن، من فقط در مورد گونهی انسان حرف میزنم...
گیریم که درمان بشه، اگه ۵۰ میلیاد به شما بدن و بگن با این پول صدها بچّهی بیمار رو میشه درمان کرد، آیا حاضرید همشو خرج یه بچّه کنید؟
پ.ن: ۱. هر وقت حرف این مدلی زدم، متهم به طرز فکر هیتلر وار شدم، شما هم راحت باشید...
۲. مهم نیس که نظر من و شما چیه، توی دنیای امروز هر کسی بتونه دیده بشه برندس. پدر و مادر این بچّه هم تونستن دیده بشن و برنده خواهند بود، چه شما بخواید، چه نخواید!
۳. اگه به من بود که من قطعاً اجازه نمیدادم این زوج دیگه بچّه دار بشن. چه کاریه آخه؟ ژن خراب محکون به فناس...
۳. هر جا حرف پول هست، یه عدّه کلاهبردار پیدا خواهند شد که به هزار و یک روش کلاه شما رو بردارن! یکی هم دست میذاره روی نقطه ضعف گوگولی شما!
اسم رسمی این ساختمون قرمز ۲۲ طبقهی پُست مُدرن، لیلا بمونه! لغت به لغت یعنی «میلهی کوچولو»! یکی از ساختمونای معروف گوتنبرگه! انقدر معروفه که به یکی از لند مارکهای گوتنبرگ تبدیل شده. دلیل شهرتشم شباهتش به لیپستیک یا همون رُژ لب خودمونه. نمیدونم معمارش از قبل میدونسته ساختمونش شبیه ماتیک میشه یا نه، ولی از لغبای دیگش به نظر میرسه اتفاقی اینطوری شده، چون بهش ساخامون لِگو، و آسمون خراش اسکانسکا هم میگن!
۸۶ متر ارتفاع داره، سال ۱۹۸۶ ساختنش شروع شده و سه سال هم طول کشیده تا تکمیل بشه! معمارش بریتانیایی بوده که سال ۲۰۰۵، تو سن ۹۱ سالگی عمرشو میده به شما! رالف ارسکین بیشتر عمرشو تو سوئد گذروند و یکی از بهترین معمارهای قرن به حساب میاد. سال ۱۹۸۴ هم جایزهی وُلف تو هنر رو گرفته، خلاصه...
اسپرسو هیچ جاش «ک» نداره!
جاتون خالی، امروز دیگه نور علی نوره.
دوست عزیز، ♻️ این اموجی که شما میذارید بیو و فکر میکنید معنی کارما میده، سمبل جهانی «بازیافت» هست! اصن گیریم معنی «کارما» میده! آخه مگه چرندتر از مفهوم «کارما» هم داریم؟
فستیوال فیلم گوتنبرگ امسال، به هر چیزی شبیه جز یه فستیوال فیلم معمولی!
بدون انبوه جمعیّت مردم! بدون بلیطهای فروخته شده! بدون سینما و تماشاگر! تمرکز فستیوال فیلم امسال روی «فاصلهی اجتماعی»، و دنیای جدیدیه که بعد از پندمیک کرونا به وجود اومده. «فیلم» برای ما چه معنایی پیدا میکنه، وقتی فاصلهی اجتماعی تا حدّی زیاد میشه که در واقع همه با هم و نهایتاً تنهاییم؟ برای پیدا کردن جواب این سوال، «فستیوال فیلم گوتنبرگ» امسال، یه حرکت خیلی متفاوت زده، و یه سینمای کاملاً متفاوت، در نظر گرفته...
فقط شما و اقیانوس و شصت فیلم! یه سینمای کاملاً ایزوله، وسط جزیرهی «پَتِر نُستِر» (Pater Noster)، روی لبهی مجمع الجزایر گوتنبرگ، دقیقاً آخرین جزیره از لحاظر دسترسی، جایی که بی آب و علفه و بادهای شدید، موجهای غولآسایی ایجاد میکنند!
فقط یه نفر میتونهی تجربهی یک هفته زندگی توی همچین سینمایی رو تجربه کنه، و اون شخص با مصاحبه انتخاب میشه! بدون گوشی تلفن و موبایل، بدون هیچ دوست یا خانوادهای! فقط شما، دریا و ۶۰ فیلم! پیشنهاد میکنم ویدئوی ضمیمه شده به این پست رو ببینید. «فستیوال فیلم گوتنبرگ» دنبال یه «خورهی فیلم» میگرده، که با جلوی دوربین قرار گرفتن مشکلی نداشته باشه.
اگه دوس دارید شما اون شخصی باشید که یه هفتهی ایزوله رو توی جزیرهی «پَتِر نُستِر» (Pater Noster) تجربه میکنه، توی وبسایت «فستیوال فیلم گوتنبرگ» برای مصاحبه اپلای کنید.
برای هفت روز توی جزیره تنها خواهید بود، و دسترسی کامل به هر ۶۰ فیلم فستیوال ۲۰۲۱ رو خواهید داشت. تمام مایحتاج اون یک هفته به شما داده میشه، با قایق به جزیره برده میشید، و بعد از یه هفته از جزیره برگردونده میشه! ولی وقتی اونجایید، فقط خودتونید! و فیلمها. تجربیات این یک هفتهی شما با دوربین به شکل ویدئو ریکورد و پخش میشه، و صحبتهای شما رو تمام دنیا میتونند آنلاین دنبال کنن!
قراره این یه هفته، از ۳۰ ژانویه تا ۶ فوریه باشه، ولی اگه شرایط هوایی جوری باشه که دریا نا آروم باشه و دسترسی به جزیره امکان پذیر نباشه، ممکنه این بازهی زمانی عقب و جلو بشه.
دوتا سینمای ایزولهی دیگه هم در کنار این سینمای جزیره، افتتاح میشه، که یکیش توی یه سالن ورزشی خالی و یکیش توی یه خانهی تئاتر خالی، با همین تِم، برگزار میشه، که برای اونا هم میتونید توی وبسایتشون ثبتنام کنید.
کلاً پیشنهاد میکنم برای اطلاعات بشتر از جزئیات فیلمها و برنامههاشون، یه سری به وبسایت «فستیوال فیلم گوتنبرگ ۲۰۲۱» بزنید، جالبه!
این پست رو برای دوستای خورهی فیلمت بفرس، شاید تونستی یه هفتهی رویایی (واسه من که کابوسه) بهش هدیه بدی! توی گروه «کی میدونه؟» جواب این سوال رو بنویسید! شما حاضرید یه هفته به اون جزیره برید؟ چرا نه، چرا آره؟
شادی باشه ☺️
احتمالاً وقتی از خواب پا میشید، اولین کاری که میکنید اینه که چراغرو روشن میکنید و شیر آبو باز میکنید که دست و صورتتون رو (یا بالاخره یه جاییتون رو) بشورید! هدف «سوراخ فوضولی» خیابون کورشگاتان (Korsgatan)، درواقع به نمایش گذاشتن اون ساختاریه که با کمکش الکتریسیته و آب و اینترنت و گرما به خونههای ما و شما میرسه، که بخاطر زیر زمین بودنش، از چشم ماها کاملاً پنهانه.
پیشنهاد میکنم دست یه دوست رو بگیرید و به دیدن این سوراخ فضولی برید تا در مورد زیر پاتون بیشتر اطلاعات هیجان انگیز کسب کنید...
اطلاعاتی که در ادامهی این پست اومده، میتونه ارزش مقایسهای داشته باشه، و یه دید کلی از سیستم شهر داری گوتنبرگ بهتون بده کا شاید قبلاْ نداشتید! مثلاْ میدونید چرا توی سوئد تیر برق نمیبینید، یا خیلی به ندرت برای مصارف خاص میبینید! یا میدونید چرا میگن بهتره آب گرم سر شیر رو واسه خوردن استفاده نکنید؟
حالا چی هست اون زیر؟
یه شبکهای از سیمها و لولههایی که زیر همهی خیابونهای شهر گوتنبرگ هست! شبکههایی که مث رگهای بدن گوتنبرگ، برق، حرارت، برودت، گاز، فیبر نوری و آب آشامیدنی رو به سلولهای خونههای ما میرسونه، و البته نگم براتون که چیا رو از خونهی شما بیرون میبره...
از شبکهی توزیع آب شهری و فاضلاب شرو میکنیم؟ طول این شبکه بیشتر از هزار و هفتصد کیلومتره. آب آشامیدنی گوتنبرگ یا از رود خونهی «یوتا» (Göta älv) تامین میشه، یا از دریاچهی «دلخون» (Delsjöarna). اسم این دریاچه به فارسی خیلی دراماتیک به گوش میاد، ولی خود دریاچه به شدّت قشنگه! رودخونهی «یوتا» هم، همین رودخونهایه که از وسط شهر رد میشه و آب بزرگترین دریاچهی سوئد و اتحادیهی اروپا، یعنی «ونرن» رو به تنگهی «کاتگات» در جنوب غربی سوئد میرسونه!
آب رودخونه یا دریاچه، توی یکی از دوتا تصفیه خونههای شهر، یعنی Alelyckan و Lackarebäck تصفیه میشه، و روزانه ۱۷۰ میلیون لیتر آب آشامیدنی سالم رو برای شهر گوتنبرگ هدیه میاره!
در زیرینترین قسمت زمین، سیستم ۲۵۰ کیلومتری فاضلاب قرار داره! توی گوتنبرگ دو نوع آب فاضلاب وجود داره! یکی فاضلاب شهریه، که از خونهها و بیمارستانا و مدرسهها و صنایع مختلف و این جور جاها میاد، و یکیش هم آب فاضلابیه که از بارون و برف میاد.
آب فاضلاب شهری به سمت یه پاکْسازِ آب در جنوب منطقهی هیسینگن به اسم Ryaverket* هدایت میشه، و بعد از پاک سازی و از بین بردن مواد مضرش، به دریا ریخته میشه...
آب بارونی که از روی سقف خونهها و راهها و جادهها جمع میشه هم، یا مستقیم به اولین «آبراه» بزرگ سپرده میشه، یا به سمت همون Ryaverket هدایت میشه.
از آب و فاضلاب که بگذریم، شبکهی الکتریسیتهی گتنبرگ هم ارزش شناختن داره! ۶۵۰ کیلومتر طول داره و همونطوری که گفته شد، اکثرش بخاطر آب و هوا و باد، زیر زمینه! با این حجم از باد و بارون و سرما، بعضی وقتا خودمون هم قط و وصل میشیم، چه برسه به سیم برق. به همین دلیل قطعی برق توی گوتنبرگ به ندرت به خاطر حوادث طبیعی و در کل بدون اطلاع قبلی اتفاق میفته! شاید سالی چند دقیقه، تو طول شب، با اطلاع قبلی، بخاطر حفظ و نگهداری...
سیستم حرارتی گوتنبرگ هم کم دراز نیست! ۱۳۰ کیلومتر! بالاخره بیشتر از ۹۰ درصد خونههای گوتنبرگ با همین سیستم گرم میشن! میتونید بهش مثل یه کفخواب گنده فکر کنید، که آب گرم از توی لولههای بزرگی زیر زمین عبور میکنه تا به سیستم حرارت مرکزی خونهها و آپارتمانها و ویلاها و مغازهها و برسه و هم زمان با یه تیر دو نشون بزنه! یعنی هم اون مکان رو گرم کنه، هم آب گرم ساختمون که از سینک و دوش حموم میاد و بقیهی شیرها میاد رو تامین کنه. آب سرد شده به سیستم گرم کردن آب شهری بر میگرده و دوباره همین مسیرو طی میکنه.
سیستم برودتی شهر گوتنبرگ هم مثل سیستم حرارتیش کار میکنه. از زیر زمین و به صورت یا سیکل. فقط آبش بجای سیستم حرارتی، از رود خونهی «گوتا» تأمین میشه...
شاید براتون سوال بشه که آب سردی که برای سیستم کولینک استفاده میشه به چه دردی میخوره! تمام یخچالها خنک کنندهی مواد غذایی انبارها، سیستم ونتیلیشن هوا و سیستمهای برودتی مارکتهای بزرگ، از این آب استفاده میکنن.
خیلیا فکر میکنن گوتنبرگ سیستم گاز رسانی بزرگی نداره، ولی جالبه بدونید که گوتنبرگ برای پروسههای صنعتی، بیشتر از ۳۰۰ کیلومتر، سیستم گاز رسانی داره، که مقداری از این گاز طبیعی رو برای سیستم گرمایشی، که بالاتر توضیح داده شد مصرف میکنن، و یه مقدار کمیش رو هم برای پخت و پز...یوتبری انرژی هم در راستای تولید «زیستگاز» یا همون Biogas سرمایهگذاریهای کلانی میکنه، که بیشتر این «بایوگس»، به عنوان سوخت وسایل نقلیهی شخصی، فروخته میشه...
شبکهی فیبر نوری هم که وظیفش مشخصه! داده یا اطلاعات دیجیتالی رو برای استفاده از اینترنت، تلفن و تلویزیون به مکان مورد نظر میرسونه!