صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

کار در سوئد

”با درود! بعضی از دوستان در پیامهای خصوصی سؤال‌هایی در مورد پروسه ی درخواست کار در سوئد رو مطرح کردند. از اونجایی که احتمال میدم این سری از سؤال‌ها برای بقیه هم وجود‌ داشته باشه تصمیم گرفتم به صورت عمومی پاسخ بدم. امیدوارم مفید باشه! مطالبی که مینویسم شامل تجربیات شخصی من و قوانین حقوقی و صنفی کار در سوئد هست و بخش تجربی قطعا سلیقه ای است.


درخواست‌ کار در سوئد و اسکاندیناوی تا حد‌ زیادی شبیه سایر کشورهای غربیست. بطور کلی درخواست کار یا براساس نیاز و آگهی منتشر شده صورت می‌گیرد یا بصورت درخواست باز یا Open Application. در صورت دوم، عموما کارجو بصورت کلی در مورد خصوصیات و تجربه ی کاری توضیح می‌دهد در صورتیکه در حالت نخست، کارجو بصورت موردی و دقیق‌تر با توجه به آگهی درج شده درخواست خود را تنظیم می‌کند.

در خواست کار بصورت کلی از دو بخش مجزا تشکیل شده است که عبارتند از نامه ی درخواست یا Cover Letter یا Följebrev و رزومه یا CV.

توجه داشته باشید که بهترین زمان درخواست کار در سوئد فاصله ی بین اواسط ماه آگوست تا اواسط ماه سپتامبر است که پرسنل شرکتها از مرخصی برگشته اند و تعدیل و جابجایی ها عمدتا صورت گرفته است.

شرکتهای خصوصی یا ادارات دولتی دو‌ مدل استخدامی دارند که عبارتند از رسمی (Anställd) و قراردادی (Konsult). کارمند رسمی، کارمند سازمان مربوطه محسوب می‌شود در حالیکه کارمند قراردادی توسط شرکت ثالثی به سازمان اصلی اجاره داده می‌شود. حقوق کارمندهای قراردادی توسط شرکت ثالث پرداخت می‌شود و نه سازمان میزبان. کارهای قراردادی امنیت کمتری دارند و بدست اوردنشان به نسبت ساده تر است.

نامه ی درخواست

نامه ای تک صفحه ای و پاراگراف بندی شده که حاوی مشخصات شخصی کارجو، تجربیات و تحصیلات بصورت اجمالی، علایق و سلیقه ها و اهداف و برنامه برای بلند/میان مدت است.

نامه ی درخواست می‌تواند به زبان سوئدی یا انگلیسی بسته به گروه کاری باشد. مشاغل تخصصی و دانشگاهی بیشتر تمایل به درخواست‌های انگلیسی دارند درحالیکه مشاغل غیر تخصصی بیشتر تمایل به درخواست‌های سوئدی دارند.

نامه ی درخواست نباید حاوی تعارف، تعریف‌های اغراق گونه، و مطالب غیر رسمی و اصطلاح یا واژگان روزمره (slang) باشد. استفاده از واژگان جعلی جغرافیایی به دلایل سیاسی و قومی به هیچ وجه مناسب در نامه ی درخواست حرفه ای نیست.

نمونه:
پاراگراف ۱ (پرولوگ): معرفی کارجو از لحاظ تحصیل و تجربه در ۴ خط. پاراگراف ۲: مهارتهای غیر تخصصی مانند منظم بودن، علاقه به یادگیری، به روز بودن در ۲ خط. پاراگراف ۳: دلیل درخواست این کار ‌چرا کارجو برای این کار مناسب است در ۳ خط. پاراگراف ۴: علایق شخصی و فعالیتهای غیر کاری در اوقات فراغت در ۳ خط. پاراگراف ۵ (اپیلوگ): تمام کردن نامه و درخواست در ۲ خط.

رزومه

رزومه شامل بخش‌های مشخص است که عبارتند از: سوابق کاری تحصیلات ابزار مسلط (مانند‌ برنامه های کامپیوتری) گواهی ها و افتخارات زبانهای مورد تسلط غیره مانند گواهینامه رفرنس ها (بهتر است که نوشته شود که رفرنس در صورت درخواست تسلیم می‌شود)

ارایه ی اطلاعاتی مانند وضعیت تاهل و درج عکس و ملیت در رزومه ضروری نیست. رزومه بهتر است حداکثر ۵ صفحه باشد وگرنه بررسی آن مشکل خواهد شد. اگر درخواست کار غیر تخصصی میفرستید بهتر است بخش سوابق کاری را تقویت کنید. اگر درخواست کار تخصصی میفرستید بهتر است هردو بخش سوابق کاری و تحصیلات را تقویت کنید. اگر درخواست کار تحقیقاتی/دانشگاهی میفرستید بهتر است علاوه بر تقویت سوابق کاری و تحصیلات، مقالات یا پروژه های تحقیقاتی را هم ذکر کنید. بهتر است مقابل هرکدام از سوابق کاری، یک توضیح یک یا حداکثر دو خطی در مورد مسئولیتهای شما در آن شغل بنویسید.

شرایط ‌‌و قراردادهای کاری

شرکتها بر اساس تعداد کارمندان و ارتباط با سندیکاها قراردادهای جداگانه ای جهت رفاه کارمندان خود امضا میکنند که در زیر به بعضی از آنها اشاره میکنیم.

  • قرارداد جمعی (Kollektivavtal)
    • قرارداد جمعی به مجموعه ای از قوانین گفته می‌شود که بر اساس آن حقوق مربوط به اضافه کاری، حق ماموریت، مکانیزم افزایش حقوق و بازنشستگی مشخص شده است. شرکتهایی که قرارداد جمعی را منعقد کرده اند، هرماه مبلغی اضافی برای Tjänstepension شما پرداخت میکنند که گروهی جداگانه برای پرداخت حقوق بازنشستگی است. همچنین چگونگی افزایش حقوق و قوانین مربوط به تعدیل کارمندان همگی در قرارداد جمعی گنجانده شده. شرکتهایی که چنین قراردادی را امضا کرده اند امنیت شغلی بهتری برای کارمندانشان دارند.
  • حذف اضافه‌ کاری (Övertidsavlöst)
    • در برخی موارد می‌توان در ازای حذف اضافه کاری حدودا ده درصد به حقوق اضافه کرد. از آنجا که حقوق اضافه کاری آنهم در روزهای تعطیل بسیار بیشتر از زمانه‌ای معمولی است، اگر شرکت و شما به‌عنوان کارمند امکان اضافه کاری بصورت مرتب یا چندبار در ماه را دارید، بهتر است اضافه کاری را حذف نکنید. همچنین در صورت حذف اضافه کاری، ملزم به ثبت دقیق زمانهای کاری نیستید و زمان کاری روزانه ی شما به صورت فیکس در نظر گرفته می‌شود. به عبارت دیگر زمان Flex نخواهید داشت و مدیریت وقت توسط خود‌ شما صورت خواهد گرفت.
  • حق ماموریت (Traktamente)
    • بر طبق جدول مالیاتی اداره ی مالیات در صورت سفر به کشورهای مختلف به ازای هرروز اقامت مبلغ مشخصی از کارفرما زیر عنوان حق ماموریت دریافت خواهید کرد شامل هزینه های خورد و خوراک و رفت و آمد. عمده ی هزینه ها شامل هزینه ی خورد و خوراک است و اگر ساکن هتل هستید به عنوان مثال برای صبحانه جایگزینی نخواهید داشت. حق ماموریت معمولا به نسبت هزینه های کشور مقصد تعیین می‌شود. مثلا کشور نروژ علیرغم نزدیکی به سوئد به دلیل هزینه های بالا، حق ماموریت بسیار بالایی دارد. توجه کنید که شرکتهایی که دارای قرارداد جمعی نیستند می‌توانند پرداخت حق ماموریت را زیر سوال ببرند که‌در انصورت حتما باید با سندیکا تماس بگیرید.
  • مرخصی و اضافه حقوق مرخصی (Semestertillägg)
    • به صورت نرمال شما هر سال پنج هفته حق مرخصی دارید که بیست روز کاری را باید استفاده کنید وگرنه حتما باید با کارفرما هماهنگی کنید تا کارفرما با سندیکا دچار مشکل نشود. مابقی روزها به سال آینده منتقل می‌شود که یا برایتان ذخیره می‌شود یا اگر از تعداد معینی بیشتر شود، به صورت نقدی به‌شما پرداخت می‌شود. توجه کنید که مالیات پرداخت نقدی مرخصی بسیار بسیار بالاست پس بهتر است از مرخصی تان استفاده کنید. به‌ازای هرروز مرخصی، مقداری اضافه بر حقوقتان دریافت میکنید که Semestertillägg نامیده می‌شود. این مقدار اضافه هرسال برای سال آینده در صندوقی برای شما پس انداز می‌شود. اگر در سال اول استخدام از مرخصی استفاده کنید، از آنجا که پولی از سال پیشین برای شما پس انداز نشده، ان‌ مبلغ اضافه را به مدت پنج سال به شرکت بدهکار خواهید بود. به این‌معنی که اگر پیش از پنج سال شرکت را ترک کنید، باید ان‌مبلغ را به شرکت بازگردانید.
  • روز پل (Bridge Day)
    • روز پل به روز تعطیل رسمی گفته می‌شود که در تقویم سال جاری مصادف با تعطیلی دیگری مانند شنبه و یکشنبه شده باشد، مانند روز ملی سوئد ۶ ژوئن که امسال (۲۰۲۱) مصادف با یکشنبه شد. بعضی از شرکتها یک روز اضافه برای مرخصی برای چنین روزهایی در نظر میگیرند. فرق روز پل با مرخصی های جاری در این‌ است که اگر از آن استفاده نکنید اصطلاحا سوخت می‌شود و قابل انتقال به سال بعد نیست.
  • زمانهای اصلی (Core Hours)
    • به زمان‌هایی گفته می‌شود که کارفرما حضور فیزیکی یا مجازی شما در محل کار را الزامی میداند. معمولا ساعات ۹ تا ۱۵ زمانهای اصلی اکثر کارفرماها هستند. خارج از این‌ساعت میتوانید اگر کسری دارید، در روزهای دیگر جبران کنید، البته با هماهنگی کارفرما.”

عضویت در سندیکای مرتبط با شغل شما گرچه ضروری نیست ولی خیلی مهم است و توصیه می‌شود. هر گروه شغلی سندیکای خاص خود را دارد که کارهای حقوقی مربوط به کارکنان، مشاوره ی قراردادهای کاری و رزومه و مذاکرات مربوط به افزایش حقوق را انجام می‌دهند. سندیکاها در کشور سوئد دارای قدرت ‌و نفوذ فراوانی هستند و اساسا خط مشی قوانین کار و جهتدهی بازار کار و اشتغال سوئد تا حد زیادی تحت تاثیر سندیکاهاست. اگر شاغل هستید، معمولا هر سندیکا یک فرد رابط که از همکاران شماست در شرکت خواهد داشت که در صورت لزوم شما را در مورد حق و حقوقتان راهنمایی خواهد کرد. مسائلی از قبیل عدم توافق بر سر حقوق، مرخصی، بیمه، قرارداد و احیاناً آزار و تبعیض قومی، ملیتی، نژادی و جنسی نیز از جمله موارد مرتبط با سندیکاهاست.

سندیکا (Fackförbund)


هر سندیکا مجموعه ای از مشاغل را در بر می‌گیرد. مثلا سندیکای Hotel och restaurang، Sveriges Ingenjörer، Metal و غیره. شما در قبال عضویت در سندیکا ماهانه مبلغی به عنوان حق عضویت پرداخت میکنید. معمولا سندیکاها هرسال یه نظرسنجی برای اعضا برگزار میکنند و از شما راجع به تحصیلات، سابقه ی کار، میزان حقوق، شرکتی که در آن فعال هستید و غیره پرسش میکنند. این آمار با عنوان Lönestatistik هرسال برای تمام اعضا منتشر می‌شود و شما میتوانید حقوقتان را با میانگین سایرین با شرایط مشابه مقایسه کنید. بعضی از سندیکاها مانند Sveriges Ingenjörer قرارداد بیمه ی تکمیلی دارند که در صورت بیکاری، مدت زمان طولانی تری از حقوق بیماری برخوردار خواهید شد.

بیمه ی بیکاری (A-kassa)


شرط دریافت بیمه ی بیکاری داشتن کار تمام وقت به مدت حداقل ۶ ماه است. توجه کنید که‌عضویت در a-kassa جدای از سندیکاست. برخی ار اصناف امکان عضویت در هردو و پرداخت جمعی هردو را در هر ماه فراهم میکنند. بیمه ی بیکاری بر اساس حقوق دریافتی و به میزان ۸۰ درصد حقوق تا سقف ۲۶۴۰۰ در ماه پیش از مالیات محاسبه می‌شود و تا ۳۰۰ روز کاری و درصورت داشتن فرزند زیر ۲۰ سال تا ۱۵۰ روز اضافه تر پرداخت میگردد. در تمام دوران پرداخت بیمه ی بیکاری باید ثابت کنید که فعالانه بدنبال کار بوده اید و گزارش ماهانه ای را نیز در مورد کارهای درخواست داده و وضعیت موجود ارایه نمایید.


بیمه ی پایه (Grundersättning)


اگر هنگام بیکار شدن کمتر از ۶ ماه شاغل بوده اید، بیمه ی پایه شامل حال شما می‌شود که مبلغ آن ۱۱۲۲۰ کرون پیش از مالیات در ماه است. تصمیمگیری در مورد پرداخت بیمه ی پایه بر عهده ی a-kassa است.


بیمه‌ی بیکاری تکمیلی


اگر ۸۰ درصد درآمد ماهانه ی شما از سقف a-kassa بیشتر است، میتوانید با عقد قرارداد با Saco Inkomstförsäkring و پرداخت عوارض ماهیانه، حقوق بیکاری خود را تا سقف ۵۰ هزار کرون بیمه کنید. البته این بیمه شرایط خود را دارد، از جمله باید حداقل ۱۸ ماه از زمان بیمه شدن گذشته باشد و حداقل یکسال تمام شاغل بوده باشید. پرداخت بیمه هم بیست رو پس از اعلام بیکاری و به مدت ۲۴۰ روز خواهد بود.


مصاحبه مهم‌ترین بخش از هر درخواست کاری را تشکیل می‌دهد. مصاحبه ی کاری می‌تواند ترکیبی از سؤال‌های عمومی و تخصصی باشد. معمولا بهتر است رزومه را در حد مختصر و مفید نگه داشت تا با ایجاد سوال، مصاحبه کننده تمایل به فراخوانی کارجو داشته باشد.

مصاحبه


سؤال‌های تخصصی بسیار مرتبط با کار درخواستی است. مثلا در مورد کارهای مرتبط با مهندسی کامپیوتر پرسشهایی در مورد الگوریتم ها، تکنیک‌های برنامه نویسی و الگوهای طراحی (design pattern) معمولا مطرح می‌شود. در بسیاری از موارد، پیش از مصاحبه چالشهایی مانند حل مسایل الگوریتمی، سوالات هوش، سوالات شخصیتی و روانشناختی و مدیریتی برای کارجو ارسال می‌شود. این تست‌ها که به صورت آنلاین انجام می‌شود دارای محدودیت زمانی است و بسیاری از آنها دارای مکانیزم کنترلی هستند مانند تشخیص کپی-پیست هنگام انجام تست.


پرسشهای رایج
پرسشهای مصاحبه در بسیاری اوقات شبیه هم هستند. مانند:

  • نقاط ضعف و قوت شما چیست؟
  • یک مورد از خلاقیتی در کارهای پیشین انجام دادید را نام ببرید؟
  • راجع به شرکت ما چه میدانید؟
  • چرا ما باید شما را استخدام کنیم؟


همچنین پرسشهای عام تر نیز بعضا مطرح می‌شود مانند:
  • آخرین کتابی که خواندید چه بود؟

کارفرما معمولا حق وارد شدن به حریم خصوصی شخص مانند وضعیت تاهل، گرایش جنسی، دلیل مهاجرت به سوئد و غیره را ندارد و در صورت مطرح شدن این قبیل سوالات، کارجو حق عدم پاسخگویی را دارد.

بازنشستگی


بازنشستگی در سوئد به چند قسمت مجزا تقسیم می‌شود که شخص شاغل می‌تواند با سرمایه گذاری بخش‌هایی از آن و اضافه نمودن سود حاصله، موجودی صندوق بازنشستگی خود و در نتیجه حقوق بازنشستگی خود را افزایش دهد.

  • بازنشستگی عمومی (Allmänpension)
    • بخش بزرگی از موجودی صندوق بازنشستگی به بخش بازنشستگی عمومی تعلق دارد. بخش کوچکی از بازنشستگی عمومی (۲.۵ درصد حقوق) قابل سرمایه گذاری در موسسات مالی با ریسک قابل پیشبینی است که‌ به انتخاب شما سرمایه گذاری می‌شود. هرچند اگر موسسه ای را انتخاب نکنید، دولت پول شما را در بیمه ی سنتی AMF با ریسک پایین سرمایه گذاری خواهد کرد. توصیه می‌شود که‌ سرمایه گذاری خود را با توجه به نسبت معکوس سن و ریسک در نظر بگیرید به معنی سن کمتر، ریسک بیشتر و برعکس.
  • بازنشستگی خدمت (Tjänstepension)
    • اگر در شرکتی کار میکنید که دارای kollektivavtal است یا مشغول در اداره ی دولتی یا دانشگاه باشید یک بازنشستگی اضافه خواهید داشت به نام بازنشستگی خدمت. بخش دولتی قسمت دیگری به نام kåpan در این نوع بازنشستگی برای شما پرداخت می‌کند که حق سرمایه گذاری آن را ندارید. هرچند پول موجود در بازنشستگی خدمت را هم میتوانید سرمایه گذاری کنید.
  • انواع بازنشستگی خدمت
    • اگر متولد سال ۱۹۷۹ یا بعد از آن باشید به گروه ITP1 تعلق دارید. اگر متولد ۱۹۷۸ یا قبل از آن باشید به گروه ITP2 تعلق دارید.
  • بازنشستگی خانواده (Familjepension)
    • اگر متعلق به گروه ITP2 هستید و حقوق ماهانه ی شما بیشتر از ۴۱۹۲۶ کرون در ماه است، کارفرما دو درصد از حقوق شما در یک صندوق برای بیمه ی تکمیلی با عنوان بازنشستگی خانواده برای شما پس انداز می‌کند. موجودی این صندوق فقط توسط موسسه ی alecta مدیریت می‌شود. اگر فرد شاغل تا پیش از رسیدن به سن بازنشستگی فوت کند، موجودی این صندوق به همسر قانونی و فرزندان زیر بیست سال پرداخت خواهد شد. شما میتوانید از این نوع بازنشستگی انصراف دهید و در انصورت آن ۲ درصد به صندوق بازنشستگی خدمت شما واریز خواهد شد. توجه کنید که در صورت انصراف حق تغییر تصمیم خود را ندارید و موجودی پیشین نیز قابل انتقال نخواهد بود.
  • بازنشستگی تضمینی (Garantipension)
    • اگر تا دوران بازنشستگی کار نکرده اید یا درآمد پایینی داشته اید، حداقل مبلغ ماهانه توسط دولت سوئد برای شما تضمین شده است که این مقدار بسته به سن و مدت اقامت شما در سوئد متغیر است.
  • بازنشستگی خصوصی (Privat Pension)
    • این‌ نوع بازنشستگی پیش از این معاف از مالیات و در نتیجه به صرفه بود که اکنون چنین نیست. بازنشستگی خصوصی با عقد قرارداد بین شما و موسسات مالی یا بانک‌ها اینجاد می‌شود که شما ماهانه مبلغی پرداخت میکنید و درعوض پس از رسیدن به سن بازنشستگی مبلغی اضافه تر دریافت خواهید کرد.

بیمه ی ورثه (återbetalningsskydd)


شما می‌توانید موجودی صندوق بازنشستگی خدمت خود را بیمه کنید تا در صورت درگذشت شما، مبلغی به ورثه پرداخت شود. این بیمه هزینه ی مستقیم ندارد اما میزان پرداختی حقوق بازنشستگی شما را کاهش خواهد داد.


در آخر میتوانید با مراجعه به سایت minpension.se آخرین اطلاعات مربوط به وضعیت بازنشستگی خود را ملاحظه کنید.

نوشته شده توسط: دکتر دانش داروئی در «هپی گوتنبرگ»

مُها«جرِ»ت!

‏برای یه آدم متأهل، زندگی به قبل از ازدواج و بعد از ازدواج تقسیم‌ می‌شه! برای یه مهاجر، همونطور که از اسمش پیداس، زندگی به قبل از مهاجِرت، و بعد از مهاجِرت، «جِـِر» می‌خوره…

روز ملّی سوئد!

نمیدونم لوگوی امروز گوگل رو دیدید یا نه! امروز، ۶ جون، «روز ملّی سوئد» (Sveriges nationaldag)، و یه تعطیلی ملّی به حساب میاد! تا قبل از سال ۱۹۸۳ این روز رو به عنوان «روز پرچم سوئد» (Svenska flaggans dag) جشن می‌گرفتن، که پارلمان سوئد تصمیم گرفت اسم این روز رو به «روز ملّی سوئد» تغییر بده! ولی هنوز خیلی از سوئدی‌ها، مخصوصاً قدیمی‌تر‌هاشون، این روز رو به نام «روز پرچم» می‌شناسن!

اولین بار این روز سال ۱۹۱۶ توی «استادیوم المپیک استکهلم»، به مناسبت انتخاب شدن شاه «گوستاو یکم سوئد»، جشن گرفته شد! خیلی به تاریخ علاقه ندارم ولی دونستن این موضوع که انتخاب شدن شاه گوستاو یکم با اسم «گوستاووس» در سال ۱۵۲۳، بعد از باز پس‌گیری استکهلم از دانمارکی‌ها، شروع «دوران واسا» و سوئد مدرن شناخته میشه، خالی از لطف نیست! مخصوصاً که خیلی از خیابونا و مغازه‌های سوئد، پسوند یا پیشوند «واسا» رو با خودشون یدک می‌کشند.

پ.ن: پیشنهاد می‌کنم اگه به تاریخ شوئد علاقه دارید، در‌ مورد «دوران واسا» و شروع سوئد مدرن، «حمام خون استکهلم» و در خواست سوئدی‌ها برای ترک «اتحاد کالمار»، یه تحقیقی بکنید! می‌تونید نتیجه‌ی تحقیقاتتون رو با دیگران توی گروه «کی ‌میدونه؟» با بقیه به اشتراک بذارید…

حسِ خوب | Feeling good

حس خوب‌ می‌تونه توی ۵ ثانیه و ۳۶۰ درجه خلاصه بشه! کدوم ایدئولوژی می‌تونه مقابل زیباییه این لذّت گذرا سر خم نکنه؟


Feeling good can be summed up into five seconds and 360 degrees! Whichever ideology can resist bowing its head down confronting this transient pleasure?

گاو هایلند | Highland Cattle

اروپایی‌ها توی عکس و فیلمایی که من از ایران ازشون می‌دیدیم، خیلی شیک‌تر و خوشتیپ‌تر و با کلاس‌تر از اون چیزی که در واقعیّت هستند، به نظر میومدن! نمی‌دونم سر چشمه‌ی این تفکر از کجا میومد، ولی حدس می‌زنم دلیلش این باشه که، چند صد ساله همه‌ی چیزای خوب و جدید و هیجان انگیز از غرب اومده به شرق! هنوز هم همینطوره! پس لابد آدماش هم به همون اندازه، باید آدم‌های بهتری باشن...

Europeans in photos and movies that I’d seen of them from back in Iran, looked way chicer, much more handsome, and high-class than what they actually are, in reality! I don’t know where this notion came from, but I guess the reason is that, isn’t been centuries that all the exciting, new and good stuff have come from West to East! It’s still the same! So probably the people should be equally better people, as well!

ولی خب، از نزدیک این جوری نیست. حداقّل می‌تونم بگم، از یه جایی به بعد دیگه اینجوری نیست! الآن آدمای مو بِلُنْد و سرخ و سفید اروپایی هم مثل آدمای مو سیاه قاره‌ی خودمون آسیا، به چشمم خیلی آشنا و عادی شدن! هیچ نژادی واسم نسبت به نژاد دیگه‌ای برتر نیست، حتّی ظاهری!

But, well… it’s not like that from up close. At least It’s not like that from some point on, I can say. Now, blond, white and red Europeans, look so familiar and typical to my eyes, just like black-haired people of our own continent, Asia. It’s been long that, no race is superior to the other, even apparently, to me!

در حدّی که وقتی تو خیابون یه آدم کلّه بلوند می‌بینم، می‌تونم در مورد شخصیّت، علایق، تحصیلات، خانواده و کلاً لاف‌استایلش یه حدسایی بزنم! کاری که قبلاً نمی‌تونستم انجام بدم! جدیداً این قضیه رو توی شهر کازماپولیتنی مثل گوتنبرگ می‌تونم به تمام رنگ‌ها و ملیّت‌های دیگه تامیم بدم و هر شخصی رو یه جایی از این کرّه‌ی خاکی تصور کنم. مثلاً قبلاً همه‌ی سیاها واسم سیاه بودن، الآن سیاهای سومالی و نیجریه و اریتره واسم با هم فرق دارن. و‌ هر چی بیشتر فرق آدمارو با هم می‌فهمم، شباهات‌هاشون واسم پر رنگ‌تر می‌شه.

Insofar as, when I see a blond-headed person in the street, I can make some guesses about their personality, interests, education, family and generally their lifestyle. Something that I was not able to do before. Recently, in a cosmopolitan city like Gothenburg, I can generalize that to all the colors and nationalities, and imagine each person somewhere on this planet Earth. For instance, all the “black” where just black to me, now the “black” from Somalia, Nigeria and Eritrea differ to me! And the more I realize the difference between people, the more their similarities become bolder, to me!

تناقض شیرینی که توی این تفاوت‌ها هست، با یه مهندسی معکوس ساده و فلش بک زدن به قبل از زمانی که «اروپا» و «آسیا» معنی داشت، به یه هارمونی و حس مشترک تبدیل می‌شده و دیگه‌ چاره‌ای واسم نمیمونه جز اینکه به همشون به چشم یه «گونه‌ی جانوری» به نام «انسان» نگاه کنم! درست مثل وقتی از «گاو» حرف می‌زنیم! دوباره از سادگی، به پیچیدگی، و نزول به سادگی دوّم!

The sweet contradiction existing in these differences, with a simple reverse engineering and a flashback to before “Europe” and “Asia” carried out any meaning, turns into a harmony and a mutual common sense and leaves me with no choice but to look at them all as “one species” called “Human”. Just like when we talk about “cows”. Again from simplicity, to complexity and descending to the second simplicity.



سادگی یعنی برای کسی که هنوز با «گاو هایلند» آشنا نشده، فرقی نداره رنگ و مدل موی «گاو» چی باشه! گاو، گاوه! پیچیدگی یعنی وقتی با انواع گاو آشنا میشی، تفاوت‌هاشون رو می‌بینی! ‌و سادگی دوم یعنی وقتی همه‌ مدل گاو رو شناختی، دوباره گاو واست میشه همون گاو اول!

The first simplicity means, for one who hasn’t become familiar with “Highland Cow”, doesn’t really matter what color or style the Cow’s hair is, “Cow” is just “Cow”! Complexity means, when you become familiar with all kinds of Cows, you see the differences, and when you become familiar with all types of cows again “Cow” becomes the first “Cow”!

سادگی! Simplicity

توی‌ پست‌های بعدی، شمارو با «گاو هایلند» آشنا خواهم کرد!

مهاجر، وکیل مهاجرتی نیست! آدرین ۴ ساله از سوئد

من از یه #مهاجر چند تا سوال می‌پرسم، سوالام ممکنه خصوصی باشن که دوست مهاجرمون، در جواب هر سوالی که دوست نداشت پاسخ بدید به من می‌گه: «به تو چه»! به همین شیکی...


من سعی می‌کنم سوالایی که آدمای مختلف از یه مهاجر می‌پرسند رو، یه بار برای همیشه از مهاجر‌های مختلف و در سنین و شرایط مختلف بپرسم، و اون دوستمون می‌تونه در جواب سوالایی که در آینده ازش می‌پرسن، ویدئو‌ی خودش رو بفرسته و بگه همه‌ی جواب‌هام به سوالات اینجا هست!


هدف در درجه‌ی اول اطلاع رسانی به کسانیه که هزار و یک سوال از یه مهاجر دارند و در درجه‌ی دوم به دوستان کنج‌کاومون، خیلی مودبانه بگیم که: یک مهاجر الزاماً وکیل مهاجرت نیست!

توی کامنتا بنویسید دوس دارید با مهاجر‌های کدوم کشور‌ها بیشتر صحبت کنیم...

مصاحبه «هپی گوتنبرگ» با «رادیو پیام گوتنبرگ»

یه مصاحبه‌ی ریز داشتیم با «رادیو پیام»، که حدود سی، چهل دقیقه‌، با دوست خوب و عزیزم، «حمید شجاع»، گپ دوستانه‌ای زدیم، که شنیدنش خالی از لطف نیست...

موضوع اصلی این مصاحبه‌، «هپی گوتنبرگ» بود، که خب یه جاهایی به مسیر‌های دیگه‌ای هم کشیده شد، که یکم شوکّه کننده بود و انتظار نمی‌رفت. (حتماً تا آخر ببینید!)



اگه دوست دارید بدونید «هپی گوتنبرگ» چه طوری شروع شد، داستان «مافیا» و «گنج در گوتنبرگ» چیه، «ولکام هموطن» چی بود و گروه «کی میدونه؟»، کارش چیه، پیشنهاد می‌کنم این مصاحبه‌ی «پدرو» از «هپی گوتنبرگ» رو با آقای «حمید شجاع» از «رادیو پیام گوتنبرگ»، از دست ندید!...


رادیو پیام گوتنبرگ رو‌ می‌تونید به صورت آنلاین، از وب‌سایتشون گوش بدید، و از همین طریق می‌تونید به آرشیو برنامه‌هاشون هم دسترسی داشته باشید...

کانال تلگرامی «هپی گوتنبرگ» رو به دوستاتون معرفی کنید، سوالاتون رو توی گروه «کی می‌دونه؟» بپرسید و اگه جواب سوالی رو میدونید، از بقیه دریغ نکنید...

مثل همیشه، شادی باشه

مستند آکو

این مستند جدیدترین پروژه‌ی ویدئویی منه، که آپریل ۲۰۲۱ فیلم‌برداری شد و امروز، ۳ مای ۲۰۲۱ روی یوتوب و اینستاگرام من آپلود شد...

این مستند ۱۱ دقیقه‌ای، (Ako’s Documentary) زندگی تحصیلی و هنری «آکو» رو، در کشور سوئد و شهری به اسم «یونگ‌شیله» (Ljungskile) به تصویر می‌کشه. توی این مستند با مدرسه‌ای که «آکو» توش درس می‌خونه (به سوئدی Ljungskile folkhögskola) و نحوه‌ی درس خوندن یه دانش‌آموز رشته‌ی موزیک آشنا می‌شید.

در ضمن آکو توی این مستند، اولّین کار حرفه‌ایش رو به اسم «اَوین»، که به زبان «کُردی» خونده، معرفی می‌کنه و امیدواره که مورد استقبال مخاطبینش قرار بگیره. اینجوری وقتی آکو گنده شد و به یه موزیسین و خواننده‌ی حرفه‌ای تبدیل شد، می‌تونم کلاس بذارم و بگم اولین کارش از طریق ویدئویی که من ساختم معرفی شد...



در طول ساختن این ویدئو، شخصاً واسه‌ی من جایگاه یه دانش‌آموزِ رشته‌ی موزیک در کشور «سوئد» خیلی جالب بود. از نحوه‌ی برخورد معلم‌ها با دانش‌آموزا، تا فرصت‌هایی که برای دانش‌آموزا پیش میارن! دیدن این مستند رو به همه‌ی کسایی که عشق موزیک هستند، پیشنهاد می‌کنم.


برای ساختن این مستند دو سه بار از «گوتنبرگ» (Gothenburg) به «یونگ‌شیله» (Ljungskile) و مدرسه‌ی آکو اینا رفتم‌‌ و واقعاً از این شهر کوچیک لذّت بردم. اگه سوئد و مخصوصاً «گوتنبرگ» زندگی می‌کنید، به شدّت پیشنهاد می‌کنم این شهر رو از نزدیک ببینید...

پ.ن: ۱. «یونگ‌شیله» یه شهر کم جمعیت و توریستی در ۷۰ کیلومتری شمال شهر گوتنبرگه، که در بخش اودوالا یا Uddevalla قرار داره و فقط حدود ۴۰۰۰ نفر جمعیّت داره.
کافیه اسم این شهرو رو به انگلیسی یا سوئدی گوگل کنید تا متوجّه بشید راجع به چه نوع زیبایی، حرف میزنیم...

۲. یوتوب و اینستاگرام من رو برای دیدن کار‌های بعدی، سابسکرایب و فالو کنید...

Martin Callermo Torun Elgebäck Martin Fredriksson Bengt Niklasson Erik Malmhav Annika Falk Ingalill Rydén Maria Landén Fia Saarinen Annsofi Öhman Janne Axelsson Jan Johansson Malin Lawson Kicki Karlsson Erik Malmhav Lars Lindstein Kirsti V Schakonat Helena Stenbäck Suzanne Wiklund Nyman Helena Ulinder Olle Jörsved Susanne Fjällemark Linn Gunnarsdotter Martin Homer Gudrun Romeborn Caroline Shams Hakimi Radka Pekarova Åke Arvidsson Jennie Majberger Wiedel Katarina Petersén Nielsen Ellen Ahinko Andersson Elisabeth Cederblad Stefan Johansson Christer Brodén Hans Grundberg Ingalill Rydén Pelle Tärnström Perra Andersson Sandra Svensson Carina Heed Anki Ramnelid Annsofi Öhman Anders Sundman Håkan Hellmér Håkan Wesselhoff Monica Larsson Annika Karlsson Anna Dahl www.ljungskile.org

کبریت بی خطر، گوستاو سوئدی و منِ بی گناه!

همیشه از بچگی واسم سوال بود، که چرا روی جعبه‌ی کبریتی که بزرگ‌ترا میگن خطرناکه، نوشتن بی خطر! حتّی یادمه یه بار فکر کردم ممکنه در حدّی بی خطر باشه که نشه باش کسی رو سوزوند، و یه تاول آبدار گنده تا چند روز روی انگشت رفیق دوران بچّگیم کاشتم...

عذاب وجدانش تا همین چند سال پیش باهام بود تا اینکه جواب سوالمو به صورت خیلی اتفاقی بعد از ۳۰ سال، لابلای اطلاعاتی که ریزه ریزه دارم راجع به گوتنبرگ جمع می‌کنم، گرفتم.

یه روز توی سال ۱۸۴۴ یه مخترع سوئدی به اسم «گوستاو اِریک باش»، نمیدونم زخم خورده‌ی چه حادثه‌ای بوده که دلش انقدر از دست کبریتایی که ممکن بود به صورت ناگهانی آتیش بگیره پر بوده که تصمیم می‌گیره یه کبریت بی خطری اختراع کنه خود به خود آتیش نگیره نشه... ‏

من تو بچّگی هیچوقت فکر نمی‌کردم که مقصر اون تاول روی انگشت دست دوستم، من نبودم! بلکه مخترعین قبلی کبریت بودن، که کبریت رو انقدر خطرناک اختراع کردن که گوستاو فکر کنه کبریتایی که اون اختراع کرده، بیخطره و که این فکر شوم به ذهن من خطور کنه و اینجوری شیطون گولم بزنه... ‏

البته این قضیه هیچ چیزی از ارزش‌های گوستاو سوئدی کم نمی‌کنه. اصلاً هدف از این پست بیشتر معرفی گوستاو و تشکر از اختراعش بود. قطعاً اگه قوطی کبریت توی کابینت آش‌پز خونه یهویی آتیش بگیره خیلی خطرناکه! واقعاً دستش درد نکنه! به قول یکی از دوستامون، دنیا می‌خواست یه همچین کبریتایی... ‏

تا اینجا بدونید مخترع کبریت بی‌خطر، گوستاو اریک باشه سوئدیه! یه امتیاز مثبت برای سوئد. قطعاً این تازه اولشه، به بدی‌هاش هم می‌رسیم... ‏

توی پست‌های بعدی، پرده‌های اسرار بیشتری از اطلاعاتی که ریزه ریزه دارم در‌ مورد گوتنبرگ جمع‌آوری می‌کنم بر خواهم داشت...