-
ترم ۴
دوشنبه 24 تیرماه سال 1387 11:33
بالاخره امتحانای ترم چهار ما هم تموم شد! این ترم معدلم بالای ۱۷ میشه :دی
-
عروسک قشنگ من...
سهشنبه 18 تیرماه سال 1387 03:43
خاک بر سرت پدرامی ! ازت بدم میاد پست فطرت. حالمو به هم میزنی عوضی. تو امشب چه گهی خوردی بیشعور؟ نکبت برو بمیر که همه از دستت راحت بشند... به خدا تقصیر من نبود، نمیخواستم اینجوری بشه.
-
Para-Noir
سهشنبه 11 تیرماه سال 1387 15:50
I'd F**k you because you are famous I'd F**k you for your money I'd F**k you to control you I'd F**k you so someday I can have half of everything you own I'd F**k you to F**k you over I'd F**k you until I find someone better Then F**k you in secret I'd F**k you because I can't remember if I'd already F**ked you before...
-
ماجرای یک دیپلمچی...
جمعه 7 تیرماه سال 1387 12:03
دیشب تا ساعت سه دستمون به عروسی و عروس کشون پسر عموم داوود بند بود.خلاصه من یکی که دیگه جنازم رسید خونه. گفتم فردا که جمعست میگیرم میخوابم تا ظهر. من همیشه عادت دارم وقتی میخوابم گوشیمو خاموش میکنم که ملت در صدد تلافی شبهایی که از خواب بیدارشون کردم بر نیاند.اما دیشب از اونجایی که گوشیم شارژش تموم شده بود،زدمش تو شاژ...
-
مینویسم به سلامتی مهندس مراوندی
جمعه 31 خردادماه سال 1387 13:49
تا اونجایی که من میدونم،هیچ موجود زنده ای تا ۲۴ تیر امتحان نداره به جز بچه های آی تی دانشگاه ما! F u c k if i know
-
یکی از روز های تابستان امسال.
پنجشنبه 30 خردادماه سال 1387 14:54
میگم : اووف ، نوید که که پزونه. کولر رو بزن! میگه : برق نیست!... ســــه ساعت بعد. میگم : نوید خیلی گرممه ( آید به دستم!... ) ، من میرم یه دوش بگیرم. میگه : آب رفت!... ســــــــه ساعت بعد. میگم : نوید برق اومد ، کولر رو بزن! میگه : آب نیست!... میگم : پس من میرم بخوابم. میگه : نخواب ، میمیری!... ســــــــــــــــه ساعت...
-
واسه Negi
سهشنبه 28 خردادماه سال 1387 23:51
بیا نگی ، تو ادامه مطلب چند تا از اسامی هستش. یه دونه کتاب هم دارم که اسامی خدایان یونان توش هست! اگه میخوای تا اونم برسونم به دستت؟ خواستی بهم بگو... یونانیان می گویند وقتی بین سه خدای اصلی یعنی زئوس، پوزئیدون و هادس پشک انداختند آسمان ها به زئوس، زمین به پوزئیدون و زیر زمین به هادس رسید. این ها هر سه با هم برادرند و...
-
شدلثمهدش تخمهث Hk[gdkh [,gd
دوشنبه 27 خردادماه سال 1387 00:46
خودم میدونم هیچ ربطی به آنجلینا جولی ( Angelina Jolie ) نداره...
-
خلقت!
جمعه 24 خردادماه سال 1387 15:02
Baking پودر Baking نپودر زیر گنبد کبود،غیز از خدا هیچ کس نبود! به نام خداوند باحال که ناگهان زمین را آفرید و ماسوا را همچون اضافات در آن پراکنده ساخت تا تو بنگری و سرگیجه بگیری و به پنج شنبه شب ها ایمان بیاوری و خود را افزایش دهی! زان پس تو را روی دوپا ایستاند که از دیگر موجودات مجزا به نظر آیی! و تو میآیی! گویند سپس...
-
علی پورقدیری
شنبه 11 خردادماه سال 1387 12:37
به قول امین تو کما ، اینقدر حرف زدیم که عادت نوشتن از سرمون پرید ! اینم علی ( وسطی ) دوست دوران راهنمایی پاناما که تقریباْ ۸ سال بود ندیده بودیمش و چند وقتی میشه که از ترونتو اومده! خیلی بچه گلیه... توضیحات این پست در بعد از این که یه بابایی که نامش اصلاً مهم نیست تو نظران واسم نوشت که پورغدیری با ق هست ، عنوان...
-
ناک ناک ناک
سهشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1387 00:16
دینگ دینگ دینگ. ساعت گیج زمونه میره جلو بدون اینکه ازت بپرسه برم یا نه! من اینجام. چرا از یه آدم متفکر مثل بقیه ی گوسفند ها نمیپرسی چرا؟ میخوام منم مثل دوستکم مغزم رو لخت کنم وبهش اجازه بدم گوشه ای از اتاق برای خودش بپلکه ، بخنده و سر من هم تهی از هر چیز... عروسکم رو میخوام. اونم من رو میخواد؟!...
-
۵۵ کلمه!
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1387 00:20
پسر با ناراحتی : میدونی ، به خدا میخواستم بت بگم که پدر من کارمند شهر داریه ، اما ... دختر : عزیزم اصلاْ مهم نیست که پدرت رفته گره. پسر با ناراحتی : نمیخواستن بهت دروغ بگم اما... دختر : تورو خدا بیخیال دیگه ، اصلاْ فکر کردی پدر من چیکارست؟ پسر با خوشحالی : چیکارست؟ دختر : مهندس عمران!...
-
گلزار شهدا
جمعه 20 اردیبهشتماه سال 1387 14:49
دیروز ممد رضا رو دیدم ( محمد رضا گلزار ). داشتیم با احسان.ص تو مرداویج ماشین بازی میکردیم که سر برج مرداوج یه کاری واسمون پیش اومد. رفتیم سر برج دیدم ممد رضا هم اونجاست. ولی شیر مادرش حلالش :دی واقعاْ خوش تیپه کثافت. به احسان گفتم خره خاک بر سرت! اگه اینو زائیدن ، من و تورو که ریدند...
-
Scotty doesn't know!
چهارشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1387 19:17
Ladies and Gentelmen let me announce the movies i have seen in this weekend so far.( i my self really dont know how many days do my week have :D ) any way they are : " vantage point " , " Hitman " , " Boat Trip " , " Euro Trip " and " Road Trip ".the last tree movies was ( still are ) so cool and funny.in a way that i...
-
گنجیشکک اشی مشی...
چهارشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1387 00:07
گنجیشکک اشی مشی / لب بوم ما نشین / بارون میاد خیس میشی / ماشین میره روت / پدرام میاد ازت عکس میگیره / میذاره تو وبلاگش / جلوی همه ضایع میشی / عکست پخش میشه زهره میشی... این عکس رو امروز تو خیابون اردیبهشت گرفتم. با توجه به تجربه ای که از عکس گرفتن از گربه مرده داشتم ، به ممد حسین گفتم واسه جلوم که ماشین نره رو خودم...
-
تنهایی...
سهشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1387 17:42
هر وقت احساس تنهایی کردی ، زانوهایت را در آغوش خودت جمع کن و با دستانت آن ها را به سمت خودت فشار بده! حتماْ میگ**ی و می خندی و از تنهایی خود لذت خواهی برد. Marilyn :D
-
Lucky Number S7evin (USA) poster title
پنجشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1387 15:17
I must confess that the movie " Lucky Number Slevin " was one of the best movies i have ever seen in my entire life. another confession is left , and that's i have to see this mysterious and gang movie tow more times . first in english subtitile and then in persian,to figure that out completely.particulars!...
-
۱.۲.۳.
چهارشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1387 10:53
۱. چند شب پیش تو خواب یه روش خیلی خفن برای خفه کردن به ذهنم رسید.همون موقع بلند شدم و تو نت موبایلم نوشتمش که یادم نره :دی روش به این صورت هستش : یه نفر رو که میخوای زجر کشش کنی رو میندازی تو یه استخر با عمق حداقل 2 متر که روی سطح آب استخر به ارتفاع حداقل نیم متر کف هست.فقط در یه صورت طرف جون سالم به در میبره.اونم...
-
تصمیم کبری :دی
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1387 00:23
i decide to wath a movie every night in english and even in english subtitile! i think it works :D this week i watched " Ratatouille " , " 1408 " , " The italian job " and also " The heartbreak kid ". i have to say a special thanks to ashkan ( my dear classmate ) and also"albaloo" i think the name is true and i ment...
-
شل کن ، شل کن!
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1387 22:47
اصلاً انگار بدن سازی به ما نیومده! (...) هیکلم درد میکرد ، ک*ن درد هم بش اضافه شد.اونم هر دو طرف :دی این دوتا رو روم به دیوار، تو شرتم پیدا کردم :دی خیلی وقت بود آمپول نزده بودم! واساده منتظر بودم خانم دکتر مهربون آمپول رو بزنه.فکر کردم وایساده باید بزنه. شک داشتم شلوارم رو خودم بکشم پائین یا خودش میکشه... دکتره یه کم...
-
Franz von Bayros - فرنز ون بایروس ( فرنز وون بایروس )
یکشنبه 25 فروردینماه سال 1387 00:34
امروز بالاخره بعد از چند سال، شکم و دستگیره های ناچیز و محترم بنده ، من رو مجبور کرد که قدوم مبارک را به سمت سالن بدن سازی بردارم! البته الطاف الهی و احسان.ص هم بی تأثیر نبود! الآن که دارم اینا رو تایپ میکنم همه ی هیکلم درد میکنه.از نوک انگشت پا تا مغز کلّم بی حس شده... عین این عملیایی که مواد بشون نمیرسه یه لیوان شیر...
-
بابام، اعظم پناه بزرگ...
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1387 02:08
More pictures of Big Azampanah soon...
-
Deathproof - Grindhouse
پنجشنبه 15 فروردینماه سال 1387 00:27
Aah. aah Aah. aah Now. down in Mexicali There's a pretty little place that I love Where the drinks are hotter than the chili sauce And the boss is a cat named Joe He wears a red bandanna Plays a cool piano In a honky-tonk down in Mexico He wears a purple sash And a black moustache In a honky-tonk down in Mexico Well...
-
فقر دوربینی...
چهارشنبه 14 فروردینماه سال 1387 16:16
من پس از سال ها تحقیق وبررسی و تجریه ی شخصی، به این نتیجه رسیدم که ملت غیور ایران فقر دوربینی دارند! به این معنا که هنوز دوربین در بین خانواده ها اصطلاحاً جا نیفتاده و ( به طور غیر مستقیم ) وسیله ی آسیب زا تلقی میشود... علت روان شناسی : ملت چهره ی واقعی خود را ندیده اند و در نود درصد مواقع خود را فقط در آئینه و از...
-
سیزده به در امسال...
سهشنبه 13 فروردینماه سال 1387 18:43
امروز یکی از بهترین سیزده به در هایی بود که تو زندگیم گذروندم! به طبیعت نرفتم، طبیعت به من آمد!...
-
ترنجم اما...
سهشنبه 6 فروردینماه سال 1387 23:16
گفتا من آن ترنجم کاندر جهـان نگنـجم گفتم به از ترنجی لیکـن به دست نـایی گفتا تـو از کجایی که آشفته می نمایی گفتـم منـم غریـبی از شهـر آشنـایـی گفتا سر چـه داری کـز سـر خـبر نداری گفتـم بـر آسـتانت دارم ســر گـدایی گفتا بـه دلربایی مـا را چگونه دیدی گفـتم چو خرمنی گـل در بزم دلربـایی پدرام اعظم پناه Pedram Azampanah...
-
خاله بهجت...
یکشنبه 4 فروردینماه سال 1387 15:28
الآن خاله ی بابام سرطان کبد گرفت مرد!... هیچوقت فکر نمی کردم یه روز اسمش وارد وبلاگ من بشه : دی
-
تُرک نوروزی
یکشنبه 4 فروردینماه سال 1387 13:26
این روزا تو اصفهان که راه میری انگار داری تو تبریز راه میری! فکر کنم همه ی تُرک ها امسال با هم قرار گذاشتند بیاند اصفهان.این طور که بوش میاد،الان تبریز ( و نیم بیشتری از تهران ) به خاطر هجوم اقوام تُرک به اصفهان ، خالی از سکنه است.خلاصه تو خیابونا که راه میریم احساس غربت میکنیم... رفتیم جلفا دیدیم یه خونواده کاملاً...
-
در راه
شنبه 3 فروردینماه سال 1387 16:17
Bazi vaghta adam majboor mishe too mobilesh benevise bad copy kone too weblog. Emrooz ke daram ino minevisam 16th bahmane sa@ hodoode 10:30 shabe,too otoboos be samte karaj-tehran dar hale harekatam! Daram be in fek mikonam ke sinema raftan ye badi ke dare ine ke vaghty ba otoboos mikhay beri tehran filmesh vasat...
-
Dont Cry
جمعه 2 فروردینماه سال 1387 15:17
Talk to me softly There is something in your eyes Don't hang your head in sorrow And please don't cry I know how you feel inside I've I've been there before Somethin is changin' inside you And don't you know Pedram Azampanah Don't you cry tonight I still love you baby Don't you cry tonight Don't you cry tonight...
-
هفت سین - ۱۳۸۷
پنجشنبه 1 فروردینماه سال 1387 11:13
اینم هفت سین امسال ما! امسال باید سال خوبی باشه،مجبوره باشه... ( قابل توجه دوستان وآشنایان و مدعیان،هفت سین نوروز باستان به این شکل بوده است.البته بدون شمع و ماهی )
-
کیش
چهارشنبه 29 اسفندماه سال 1386 17:48
گروه پاناما panama group panama-group پدرام اعظم پناه امیر رضا بطلانی نوید بهشتی امیر برهانی متین جعفری جزیره کیش pedram azampanah amirrezabotlani navid beheshty amir borhani matin jafary
-
هفت خان،اتل متل توتوله
چهارشنبه 29 اسفندماه سال 1386 14:40
دیشب عجب شبی بود! تا رسیدن به خونه هفت خان رستم رو طی کردیم.انگار زمین و زمان دست به دست هم داده بود که حال ما رو بگیره.اما دم زمین و زمان گرم،فقط در حد حال گیری بود... فکر کن دعوت بشی تو یه باغی که دیشبش هم همون جا اینقدر رقصیدی که صبحش گردنت درد میکنه،بعد تازه ساعت ۱۰ - ۱۱ مهموناش بیاند... یا مثلاً فکر کن رفیقاتو از...
-
نوروز ۳۷۴۶ زردشتی و ۱۳۸۷ شمسی!
سهشنبه 28 اسفندماه سال 1386 16:41
امروز آخرین شب چهار شنبه ی سال ۱۳۸۶ شمسی هست! دوباره عید اومد : دی دروغ نگوئیم ،امروز پنجاه سال پیشِ پنجاه سالِ آینده است! روزی که به یاد این روز می اُفتی و حسرت یک لحظه ی حتی بدش را میخوری.ای کسی که این متن را میخوانی،بدان که زیاد زنده نمیمانی.از یک دقیقه تا هفتاد سال وقت داری که بفهمی من چه میگویم.قدر ثانیه های...
-
آخرین پست
جمعه 24 اسفندماه سال 1386 14:12
این آخرین پستی هست که من با این کامپیوتر میفرستم! دیروز یه لپ تاپ خریدم و این کامپیوتر مال داداشم شد.کامپیوتر خیلی خوبی بود.خیلی خاطره ازش دارم. خدافظ بهترین دوست من.خداحافظ یادگار دوران نو جوونی من.ببخشید اگه بعضی وقتا بدون شات دان کردن خاموشت میکردم.ببخشید اگه بعظی وقتا بخاطر نکشیدنت، مشت رو کیبوردت میکوبیدم.ببخشید...
-
دو سال بعد...
چهارشنبه 22 اسفندماه سال 1386 23:57
یک شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۴ ساعت ۲:۴۸ بعد از ظهر ، با ممد کلاغ ، فردوسی... ببخشید داروخونه ی دکتر الیاسی نمیدونید کجاست؟ ایست!... دختری با کیف آبی نفتی...
-
نیم ساعت - ۵۵ کلمه
چهارشنبه 22 اسفندماه سال 1386 23:36
مرد با دیدن چهره ی ملتمس زن به او گفت میخواهم عاشقانه در آغوشت بکشم.زن با تردید و ناز بالاخره قبول کرد. نیم ساعت بعد ، مرد در حالی که بی اعتنا دستمال کاغذی را به سطل زباله میسپرد،خواهش زن را برای بیشتر در آغوش کشیدنش ، رد کرد...
-
بدون عنوان نمیشه پست داد؟
دوشنبه 20 اسفندماه سال 1386 15:28
آی دیم برگشت! هرچی میکشیم از رفیق میکشیم :دی My Dear Yahoo! ID : pedram_ap My Official Yahoo! E-mail : pedram.azampanah@yahoo.com
-
در مورد همین پست قبلی...
شنبه 18 اسفندماه سال 1386 23:22
کتاب داستان های 55 کلمه ای ( The World's Shortest Stories ) اثر استیو ماس ( Steve Moss ) یه کتاب کوچیک دو زبانه تقریباً 285 صفحه ای با قیمت 1550تومان هست که حدود 115 تا داستان داره که هر کدوم از داستان هاش فقط 55 کلمه داره! خلاصه خیلی کتاب باحالیه.حالا بماند که بعضی از داستان هاش هم خیلی آبکیه.اما بعد از خوندنش میفهمی...
-
جُلِ کنف - داستان های 55 کلمه ای
شنبه 18 اسفندماه سال 1386 22:36
استاد درس پایگاه داده از دانشجویان پرسید : "کسی کتاب دارد؟" دانمارکی کتاب همان درس را که دیروز تهیه کرده بود، با عجله از کیفش خارج کرد و با غرور به استاد داد. استاد از او تشکر کرد و کتاب را زیر پایه های جلو ای «ویدئو پروژکتور» گذاشت تا تصویر را بالاتر بیاورد... پدرام اعظم پناه :دی
-
بدون عنوان نمیشه پست داد؟
یکشنبه 12 اسفندماه سال 1386 17:01
آی دیم الآن هک شد...
-
ایستگاه اتوبوس
یکشنبه 12 اسفندماه سال 1386 15:52
زدم فریاد ، خدایا این چه رسمیست / رفـیقان را جدا کردن هنر نیست! رفــیــقــان قــلــب انــســانــند خایا / بدون قلب چگونه میتوان زیست؟ تا بیای چشم به هم بزنی میبینی همه از دورت رفتند و خودت موندی و خودت! یکی یکی دوستات ار اطرافت پراکنده میشند و میرند سی زندگی خودشون.یکی زن میگیره، یکی شوهر میکنه، یکی میره اون ور آب،...
-
حکایت...
پنجشنبه 9 اسفندماه سال 1386 15:13
روی فرش دل من جوهری از عشق تو ریخت آمـدم پــــــاک کنــم عشق تو را ، بــد تــر شــد خلاصه ریده شد تو فرشه... مردان در خیابان هر دم به سمت اجسام صاف و صیقلی میخزند و از دیدن چهره ی خود لذت میبرند. زنان در خیابان گاهی به طور کاملاً اتفاقی ، خود را در آئینه یا شیشه ی دکان ها میبینند و به یاد ابروها ی تا به تا و زیر و رو...
-
نمردیم و قلیون UnderGround هم کشیدیم...
پنجشنبه 2 اسفندماه سال 1386 13:26
دیشب با اون رفیق کثافتم بعد از چند ماه دوباره رفتیم چاه حج میرزا.وارد چای خونه که شدیم دیدیم همه نشستند دارند چایی میخورند.با یه لحن کاملاً نا امید پرسیدم : " داداش ببخشید ، قلیون هم میدید؟" دیدم یارو پیر مرده چشماش یه برقی زد و اینور اونورش رو نگاه کرد و همین جوری که داشت قلیون کم دود هکوم خودشو پک میزد ، با اشاره ی...
-
از تاب تاب عباسی تا قواصی...
پنجشنبه 25 بهمنماه سال 1386 14:36
دیروز صبح حدود ساعت 11 - 12 از کیش برگشتم اصفهان.یک هفته تفریح درست و حسابی و به قول متین میلیاردی با پاناما واقعاً حال داد.قواصی ، جت اسکی ، بولینگ ، اسب سواری ... فقط رومون کلت نکشیده بودند که اونم تو فرودگاه کیش کشیدند! : دی خلاصه جای همه بچه باحالای اهل حال خالی ، اندازه شش ماه "زاجرات" ترم سه حال کردیم... این...
-
الآن...
جمعه 19 بهمنماه سال 1386 20:48
الآن از تو فرودکاه مهر آباد تهران به مقصد کیش کانکتم!
-
بوی خوش گربه مرده!
چهارشنبه 3 بهمنماه سال 1386 17:04
میگند : داداش حالا کی پول داره؟ من؟ تو؟ یا اون خواهر **** که مال مردم میخوره و دزدی میکنه؟ داداش حالا کی نوچه و نوکر داره؟ من؟ تو؟ یا اون عمّه **** که پول داره؟ داداش حالا به کی نوکرتم چاکرتم میگند؟ من؟ تو؟ یا اون مادر **** که پول داره؟ میگند : حرس نخور بابا شیرت می خشکه! کاپیتالیسم همینه دیگه.تو چرا جوش میزنی بد بخت؟...
-
اخبار دانشگاه :
جمعه 21 دیماه سال 1386 02:54
به دلیل تقاضای زیاد دانشجویان ، به مخابرات دانشگاه دو عدد تلفن کارتی اضافه شد. این دو تلفن عمومی که به شماره های 9650075 و 9650074 ارائه شده اند ، به صورت کاملاً رایگان در اختیار دانشجویان قرار گرفت و از ترم جدید دانشجویان میتوانند تنها با قرار دادن کارت دانشجویی خود در داخل جایگاه ، به هر نقطه از جهان که میخواهد تلفن...
-
My innate manic
چهارشنبه 19 دیماه سال 1386 18:52
منده پول یوخ! ( یعنی : من پول ندارم ) سنده پول وار؟ ( یعنی : تو پول داری؟ ) آجیم نان اولورم... ( یعنی : دارم از گرسنگی میمیرم... ) گاهی افراد از نگاشتن یا نوشتم به جای گفتن استفاده میکنند.اما باید یا من باشی تا بفهمی چه میگویم ، یا دوست من.یک باز سر تعظیم فرود آوردن همه چیز را خراب میکند.من بودنت گناه است اما به تو...
-
What color is your Parachute
شنبه 15 دیماه سال 1386 23:08
داستان از اینجا شروع میشه که یه روز دوتا آدم بیشعور سر ظهر میاند زنگ در خونمون رومیزنند.من می پرسم کیه؟ یکیشون میگه : کنتر گاز! من خرم در رو وا میکنم.خلاصه میریزند تو خونه و به زور دست و پای من رو میبندند و چشم هام رو هم میبندند و میندازندم تو یکی ازین ماشینا که 10 متره و خیلی باکلاسه و تو ایران نیست! من رو چشم بسته...