-
Keep Calm and Soldier On
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 00:44
They look ordinary they lace up just the same but it's not the boots that matter it's my soldier in the boots that means the world to me
-
آهنگ ایرانی؟ Never
پنجشنبه 2 شهریورماه سال 1391 14:07
من کلاً اهل آهنگ فارسی اونم این جدید مدیدا نیستم. امّا چند تا آهنگه که بدون هیچ دلیل خاصی دوست دارم :دی نه بخاطر خوانندش نه به خاطر سبکش نه به خاطر خاطرش نه به خاطر هیچی دیگش. آهنگ " دیگه دیره " از " همایون " آهنگ " برو " از " سامی بیگی " آهنگ " خیلی دلم ازت پره " از...
-
آدم نمیشوم...
دوشنبه 30 مردادماه سال 1391 13:55
و من باز هم هدست به گوش شروع به راه رفتن میکنم. روی ضرب و کمی تند تند. به کجا چنین شتابان؟ کسی از من نپرسید! خودم هم نمیدانم. سرم پائین و لبم زمزمه کنان. مردم و مغازه ها و ماشین ها و نورها و تاریکی ها همه با موزیک من مثل یک ویدئوی کارگردانی شده اند. مثل یک اکولایزر رفتار میکنند. انگاری همه در فیلم من اند، همه میدانند...
-
Awkward Moment
جمعه 27 مردادماه سال 1391 15:08
That awkward moment you get happy cause you have 99 notifications on Facebook! Just one person liked your everything!...
-
Keep Calm and Soldier On
دوشنبه 23 مردادماه سال 1391 00:35
پدرام اعظم پناه - مرداد سال 1391 249 روز و 23 ساعت و 26 دقیقه مانده با پایان خدمت سربازی پدرام اعظم پناه برای دیدن عکس با سایز بزرگ اینجا کلیک کنید (1:1) برای دیدن آلبوم عکس های سربازی در فیسبوک اینجا کلیک کنید (در صورت دوستی)
-
تو نمیدونی...
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1391 14:01
چهارشنبه 18 مرداد ماه سال 1391 ساعت 23:59 شایدتو ندونی! ولی من هر روز میبینمش! و آن از لحظه های شیرین آن دورانش میگه! البته خیلی قبل نه... واسه عروسیش موهاش مشکی بود! هنوز به یادته. از تو واسم میگه... اما با بغض...
-
ریش سپید
سهشنبه 17 مردادماه سال 1391 23:11
تو صورت مرا حفظی، من ریشِ سفید داشتم؟ پریروز تو پادگان رفتم جلوی آئینه و باز هم طبق عادت به خودم نگاه کردم. تو فکر مسواک زدن بودن که دیدم یک دونه از ریش هام داره برق میزنه. فکر کردم انعکاس نور خورشیده که از پنجره کناری داره میاد تو. صورتم رو یکم چرخوندم دیدم بازم داره برق میزنه. اونطرفی چرخوندم، دست کشیدم روی صورتم...
-
گتر...
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1391 16:07
فقط یک سرباز میداند، زندگی کوتاه تر از آن است که گـِـتـــرت را تا بزنی! 260 روز و 7 ساعت و 53 دقیقه مانده با پایان خدمت سربازی پدرام اعظم پناه...
-
بابا
چهارشنبه 11 مردادماه سال 1391 15:19
بابا نان داد. بابا برای نان جوانیش را داد...
-
مخصوصاً نهار...
جمعه 6 مردادماه سال 1391 15:40
بعضی وفت ها واقعاً دلم واسه مامانم میسوزه. پنج شش ساعت میپزه، ما تو یه ربع میخوریم...
-
عرضم پناه، اعظم تمام...
جمعه 6 مردادماه سال 1391 11:47
صبح گاه رو تو پادگان پیچوندن لذّت خاصیی داره که فقط یه سرباز وظیفه میتونه درکش کنه. خلاصه، یه روز شنبه، وقت صبح گاه، به من گفتند نرو صبح گاه و بیا این جوایز و لوح تقدیر ها رو با سلیقه بچین روی میز، توی جایگاهی که فرمانده یگان ها میاند جوایزشون رو از دست امیر* میگیرند. من هم خوشحال و خندان، از خدا خواسته مثل یه افسر...
-
شب بخیر
پنجشنبه 5 مردادماه سال 1391 15:31
مهم نیست چه موقعی از روز باشه. من وقتی میخوام بخوابم میگم : "شب بخیر"
-
نیم دهه...
پنجشنبه 5 مردادماه سال 1391 14:00
دختران دهه ی پنجاه نیمه ی اوّل را نمیدانم! دختران دهه ی پنجاه نیمه ی دوّم، عاشق هر چه باشیـَـند... دختران دهه ی شصت نیمه اوّل، عــــاشــق نـشـنـیـدنـنـد... دختران دهه ی شصت نیمه ی دوّم، عاشق دروغ شنیدندد... دختران دهه ی هفتاد نیمه ی اوّل، عاشق راست شنیدنند... دختران دهه ی هفتاد نیمه ی دوّم را نمیدانم!
-
غربه در وطن...
پنجشنبه 5 مردادماه سال 1391 00:36
امشب از اون شباییه که دلم واسه غربت (قربت) تنگ شده. یه آسمون خراش خیلی طبقه تو منهتن نیویورک، دل تنگ واسه وطن، بالای پشت بومش...
-
رومز این یادداشت رمز هارداکسترنال من است
جمعه 30 تیرماه سال 1391 14:18
-
Happy birthday Pedro
چهارشنبه 28 تیرماه سال 1391 22:38
the most loneliest day of my life...
-
سوختم
جمعه 23 تیرماه سال 1391 14:00
هر وقت پیتزا پِپِرونی خوردم دوبار پشیمون شدم! یک بار موقع خوردنش، یک بار موقع پَس دادنش...
-
بفرمائید یه فنجون قهوه!
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1391 12:14
مو فقط موی مشکی! مو فقط موی طـبیعی! مو فقط موی موج دار! مــــو فــقــط موی باز! مو فقط مویی که بوی شامپو میده! مــو فـقـط مـوی پـُـر... بفرمائید یه فنجون قهوه! مادرت چطوره؟
-
Beauty فقط Natural Beauty
سهشنبه 20 تیرماه سال 1391 01:55
واقعاً حس خیلی بدی بعد از دیدن این عکس بهم دست داد! اونوقت بعد که میگم فقط Natural Beauty بهم میگند مثل مامانا حرف میزنی. هر چقدر هم که بگید عین مامانا حرف میزنی آخرش میگم دختر باید از حموم در بیاد من ببینم تا بپسندم. خب فکر کن یکی اینارو ب گیری ببری خونه بشوری، بعد ببینی اونجوری بوده نه اینجوری! دیگه هم که به این...
-
ســــَــــــگ!
دوشنبه 19 تیرماه سال 1391 15:05
پاچه میگیرم و عذاب وجدان و آخ غرورم رخصت نمیدهد...
-
هنر نزد ایرانیان مُرد و بس!
یکشنبه 18 تیرماه سال 1391 00:35
کپی، کپی، کپی! بعد میگیم چرا همه مغازه ها اینجا مثل هم جنس میارند. خودتون هم تو همین فیس بوک تمام چیزاتون کپی از روی همدیگست! تو دنیای واقعی کافیه یه مغازه رو بری و مطمئن باشی بقیه مغازه های سطح شهر همه همون اجناس رو دارند. تو دنیای مجازی، مغازه ها پیج ها هستند و اجناس محتویات.
-
نیمه شعبان...
جمعه 16 تیرماه سال 1391 01:42
فرق مولودی و مدّاحی رو نمیفهمم! فقط به نظرم صدای سینه یکم بم تر از صدای دسته...
-
نسل سوخته
جمعه 9 تیرماه سال 1391 12:26
ما بچه های کارتون های سیاه و سفید بودیم کارتونهایی که بچه یتیم ها قهرمانهایش بودند ما پولهایمان را می ریختیم توی قلک های نارنجکی و می فرستادیم جبهه دهه های فجر مدرسه هایمان را تزئین می کردیم توی روزنامه دیواری هایمان امام را دوست داشتیم آدمهای لباس سبز ریش بلند قهرمان هایمان بودند آنروزها هیچکدامشان شکمهای قلمبه...
-
عروس کِشون
شنبه 3 تیرماه سال 1391 01:22
میگم این واژه ی "عروس کِشون" فحش نیست؟ خیلی شبیه فحش میمونه ها! به مراسمش هم میاد فحش بوده باشه. جای تحقیق داره...
-
روش های جدید لایک گیری در فیس بوک
جمعه 2 تیرماه سال 1391 12:10
1. هرکی نکتشو گرفت لایک کنه. هر کی هم نکتشو نگرفت بیاد تا پایان وقت اداری بگیره... 2. کوکو سبزی با نون سنگک با دوغ چند تا لایک داره؟ 3. هر لایکی که بکنی یک دلار به این بچه ها که چسب میفروشند کمک کردی! 4. اگر ایرانی هستی و ایران رو دوست داری و خلیج فارس، لایک کن. مرد! 5. هرکی اینو یادش میاد لایک کنه. اگه لایک نکنی...
-
خوشحال و شاد و خندانم
جمعه 2 تیرماه سال 1391 01:25
خوشحال و شاد وخندانم قدر دنیا را می دانم خنده کنم من ، دست بزم من پا بکوبم من ، جوانم در دلم غمی ندارم زیرا هست سلامت جانم عمر ما کوتاست ، چون گل صحراست پس بیایید شادی کنیم بیایید با هم بخوانیم ترانه ی جوانی را گل بریزم من ، از سوی دامن بر روی خرمن شادابم ، شادابم Download the original song by Hengame Yashar Covered...
-
عشق در نگاه اوّل، رستوران داریک...
دوشنبه 29 خردادماه سال 1391 14:06
سرم پائین بود. داشتم غذامو میخوردم. اصلاً تو این دنیا نبودم. بعد از اینکه لقمه ای تو دهنم گذاشتم سرم را بالا کردم و در حالی که میجوبدمش، نگاهی به اطراف رستوران انداختم. همه چیز عادی بود آروم و دوتا دوتا! تا لحظه ای که چشمم به چشمانی خورد. سیاه، خیره، مُصر... سرم را پائین انداختم و به ظرف غذام خیره شدم. سعی کردم به روی...
-
فلان فقط بیسان
دوشنبه 29 خردادماه سال 1391 13:10
همیشه از آدم های حذب باد بدم میومده. همونایی که براشون فرق نداره بریم قلیون بکشیم یا بریم شیر موز بخوریم. همونایی که دختر بلوند با مو مشکی، قد کوتاه یا قد بلند، سبزه یا سفید واسشون هیچ فرقی نمیکنه! دختر باشه کافیه. از اونایی که استیکشون آب دار باشه یا سوخته واسشون مهم نیست. اونایی که تابستون و زمستون واسشون فرقی...
-
نوشابه فقط کوکاکولای مشکی
دوشنبه 29 خردادماه سال 1391 12:31
از وقتی با کوکاکولا ی مشکی آشنا شدم، دیگه نمیتونم به هیج نوشابه ی دیگه ای فکر کنم. اون رنگ قرمزش، اون صدای پیس موقع باز شدنش، اون عرق های نشسته روی بدنش! پاره کردن قوطی هیچ نوشابه ای لذت بخش تر از پاره کردن قوطی کوکا نیست. یه کوک مشکی لطفاً... Coca-Cola 375 mL cans
-
برنامه ی این تابستون من
شنبه 27 خردادماه سال 1391 23:32
بسم الله الرحمن الرحیم :دی خواب صبحانه سربازی نهار فیسبوک خواب حمام گویش فیسبوک خواب
-
اوناندشوندا!
یکشنبه 21 خردادماه سال 1391 00:06
اوناندشوندا : جمله ی یک اصفهانی وقتی جمعی را که گم کرده بوده دوباره پیدا میکند!
-
Yo Cool Disk
دوشنبه 15 خردادماه سال 1391 19:13
ضایع ترین توع دسته بندی آهنگ : ایرانی خارجی جدید گلچین قدیمی New Folder
-
نگزددون؟
دوشنبه 15 خردادماه سال 1391 10:51
نگزددون؟ جمله ی یک اصفهانی با دیدن زنبوری که در حال پرواز کردن اطراف کسیه که باهاش رو درواسی داره... جالب اینه که بدونید این اصلاً من در آوردی یا حاصل خلاقیت ذهنی کسی نیست! این جمله ای که سال ها پیش خودم با همین گوش های خودم تو یه جمعی شندیدم که یادم میاد تا نیم ساعت بعدش با دوستام تکرارش میکردیم و میخنددیدم. خدا...
-
سؤالات دوران کودکی من!
شنبه 13 خردادماه سال 1391 00:12
یادمه بچه بودم واسم سؤال بود، که چرا بابام وقتی میخواد بره کنترل تلوزیون رو برداره نمیدوه؟
-
مغز یک خطّی...
جمعه 12 خردادماه سال 1391 18:08
چند وفت پیشا داشتم به این فکر میکردم که این فیسبوک چقدر ر**ه تو ذوق آدما! یکیش خود من (البته اگه جزو آدما به حساب بیام :دی) قبلاً یک ایده به ذهنمون میرسید میومدیم اینجا پستش میکردیم با آب و تاب و عکس و تشریفات، حالا اولاً دیگه ایده به ذهنمون نمیرسه دوماً اگه هم برسه استرس اینو میگیریم که چه جوری یک خطش کنیم که بشه...
-
اسحاق کجایی؟
چهارشنبه 10 خردادماه سال 1391 23:51
صبح ها، نیروی جاذبه اطراف تخت من چند برابر میشه! نیوتون کجایی؟
-
کردستان
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1391 09:16
کردستان من آمدم...
-
عالم مستی...
چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1391 00:32
تحقیقات نشون داده که انسان در عالم مستی درست نمسیتونه تایپ کنخ و حرول ذت بتیختد خهلب سبو///
-
شنبه صبح
پنجشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1391 00:00
سالها هیچکس نتونست به من زور بگه الّا شنبه صبح. خیلی زور میگه... مهد کودک بودیم زور میگفت. دبستانی شدیم زور میگفت. رفتیم راهنمایی زور میگفت. رفتیم دبیرستان زور میگفت. دانشجو شدیم زور میگفت. حالا هم که سربازیم بازم زور میگه! چی میشد هفته از یکشنبه شروع میشد؟ (خودم میدونم!)
-
لوچ؟
چهارشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1391 23:39
بعضی ها رو تا جدا گانه دست روی چشم چپ و راستشون رو عکس تمام رخشون نذاری نمیفهمی لوچند... دوتا از دوستای دانشگاه من باعث شدند من این متن رو بنویسم. شاید بیشتر از چند ساله که این موضوع تو مخ منه! هر موقع میدیدمشون شک داشتم که آیا واقعاً لوچند یا من توهم زدم. تا نهایتا عکسشون رو تو فیس بوک دیدم. وقتی دست گذاستم رو چشم چپ...
-
اصطلاحات خدمتی 1
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 16:53
همیشه قبل از اینکه وارد یه مقطع جدیدی از زندگی بشی، یا وارد یه شغل جدید، حرفه ی جدید یا سیستم جدید بشی، حرف های دیگران و اصطلاحاتی که به کار میبرند واست یه چیزای فضایی جلوه میکنند. مثلاً قبل از این که بریم مدرسه فکر میکردیم عبارت "ثلث اوّل" چقدر خفنه. اعتراف میکنم دوسال تمام تو کف کلاس سوّم بودم که بتونم مشق...
-
A4 آچار
شنبه 19 فروردینماه سال 1391 15:46
من به سرباز : پسر بپر یه A4 بیار!... سرباز به من : چه آچاری جناب سروان؟
-
آدینه (جمعه ها)
جمعه 18 فروردینماه سال 1391 10:52
از اوّل هفته تا آخر هفته روز شماری میکنیم جمعه بیاد، جمعه که میاد از زندگی پشیمون میشیم. شاید اگه نمیدونستیم امروز جمعست این حس رو نداشتیم. حس ظهور آقا امام زمان به آدم دست میده ( Google Image Search هم در واکنش با جستجوی کلمه ی "جمعه" دقیقاً همین حس رو به آدم میده )... صبحش که از خواب پامیشی همه جا ساکت تر...
-
سربازی - یگان 2
یکشنبه 13 فروردینماه سال 1391 16:11
خدمت سربازی سخت نیست، فقط وقت آدم رو میگیره. هر روز ساعت هفت صبح برو پادگان : بسم الله الرحمن الرحیم آتــشــبـــار، به جای خود از جــلـــو از راســــت، نظام عـقـــــــــــب گرد دعای فرج، با صدای بلند، شـــروع کن... بسم الله الرحمن الرحیم. اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى...
-
سیزدهبهدر نود و یک
یکشنبه 13 فروردینماه سال 1391 14:06
امسال فقط برای آرشیو مینویسم. به قول فرمانده بیاتی که فلش مموری 8 گیگ من رو دو در کرد "مشخصه دیگه!" مثل سال های قبل باز هم تو خونه پای کامپیوتر داره در میشه. مثل همیشه بابا ماشینش رو برداشت رفت ( احتمالاً خونه فک و فامیل هاش ) بیرون، مامان هم نشسته تلوزیون نگاه میکنه و تخمه میشکنه و احتمالاً کم کم آماده میشه...
-
Call me!
چهارشنبه 9 فروردینماه سال 1391 00:41
Call me if you get this...
-
سربازی - یگان 1
دوشنبه 7 فروردینماه سال 1391 00:31
-
بازم خدافظی
جمعه 4 فروردینماه سال 1391 14:30
بعضی وقت ها برای فراموش کردن بعضی ها، باید اونها رو دوباره دید...
-
باز هم نوروز...
سهشنبه 1 فروردینماه سال 1391 13:42
سفره هفت سین سال نود و یک... این جور که داره پیش میره، یه حسّی بهم میگه باید هزار و سیصدش رو هم بنویسم! هزار و چهارصد خیلی نزدیکه. سفره هفت سین سال هزار و سیصد و نود و یک... سفره هفت سین سال 1391 امسال مثل هیچ سالی نیست. نوروزش رو میگم... هر سال یه ذرّه ذوق رو داشتم واسه اومدن نوروز، واسه تعطیلاتش واسه حال و هواش و...
-
سنگ صبور...
یکشنبه 21 اسفندماه سال 1390 22:12