ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
به یه آدم مودار، صد بار بگو کچل! عین صد بارشو میگه میخنده. ولی فقط کافیه به یه آدم کممو یه بار بگی کچل! و اینه داستان بعضی از دوستان کچل ما...
ᴾᴱᴰᴿᴼ
دنبال یه واژه فارسی بجای"تحصیلات" میگشتم، نهایتاً به این نتیجه رسیدم که نه تنها نیست، بلکه همین رو هم باید چسبید و خدا رو صد هزار مرتبه شکر کرد که این خربزه شیرینه. هر چی لغت ما تو این زمینه و کلاً تو زبان فارسی(!) داریم عربیه : علم، تحصیل، مدرسه، درس، تهذیب...
:-| تازه ادعامون هم میشه که آ...ی آقا ما دو هزار و پونصد سال تمدن داریم. ما کورش کبیر داشتیم، ما هخامنشی بودیم، ما فروهر داشتیم، ما فلان بودیم، ما بیسان داشتیم! هممون یه مشت عَرَب زدهی غرب زدهایم که فقط از ایرانی نامش رو به زور یدک میکشیم. خسته شدم از بس شندیم "داشتیم، داشتیم، بودیم، بودیم". الآن چی داریم؟ چی هستیم؟ بعد قراره به ملّیتم هم افتخار کنم...
من موندم خدا بیامرز حکیم ابولقاسم فردوسی چه جوری فقط پارسی سخن میگفته لاکردار...
از نظر تمام دخترهای زشت و بد هـیکل، پسرا همشون هــوسبـازند
از نظر تمام پسرائی که پراید و پژو دارند، دخترا همشون آهن پرستن
این تفسیر همون مثال معروفه که میگه : کبوتر با کبوتر باز با باز، کند همجنس با همجنس پرواز.
به اندازه داشتههات که انتظار داشته باشی، همه چی درست میشه..
ما که با بازمون خوشیم!
نونهال که بودم وقتى بچّه کوچیک بیزبون دستم میدادند، یجاشو محکم نیشگون میگرفتم که عَــر بزنه من حال کنم. بیزبون ازین جهت که یهو زبون وا نکنه همه چیو لو بده آبروم جلو ننه باباش بره. نه که فکر کنید من از نونهالى بیمار بودما، نه. من فقط یکم دوشوارى دارم...
خلاصه چند وقت پیش یاد قدیما خواستم اوّل یه حالى به بچهى بیزبون یکى از اقوام دوّم به خودم بدم. بعد از انجام عملیات عَـــرّ بچّه که درومد و رفت بغل ننش، ننش ازش پرسید چى شده مامانی؟ چرا گریه میکنی؟ توله سگ بیزبونم نه گذاشت نه برداشت، اوّل با اخم اشاره کرد به من بعدم با انگشت اشاره کرد به ک*ونش! قشنگ سرخم شده بود جاش لبو. شانس آوردم تلفن ننش کارتى بود دوزاریش نیفتاد وگرنه باباش همون بلا رو سر ک*ون خودم میاورد. :-|
میگند این بچههاى عصر کامپیوتر باهوشنا، ولى دیگه نه در این حد. ازین به بعد باید تو انتخابهام بیشتر دقّت کنم...
امروز با یه دوست پانزده، شانزده ساله تموم کردم. ح.ن. تازه فهمیدم به شدت دو رو بود.
کسی که خوشحالی من ناراحتش کنه، یا حتی خوشحالی من خوشحالش نکنه...
کسی که جلوی دیگران داشتههای من رو کمرنگ و نداشتههام رو پررنگ کنه، واسه بهتر جلوده دادن خودش....
کسی که ادعاهای کذب ماتحت خر پاره کنش برای دیگران رو خودش هم باور کنه و بی شرمانه برای خود من هم ادعا کنه، به خاطر اینکه خودم قبلاً با تأئید یا سکوتم بهش بها دادم...
کسی که رو در روت دوستشی، پشت سرت آئینهی دقش...
کسی که راز تورو پیش دیگران بازگو کنه و راز دیگران رو برای تو...
کسی که سی و اندی سالشه ولی هنوز مثل دوران راهنمائی من هم فکر نمیکنه، نمیتونه فکر کنه...
کسی که اینقدر مرد نیست که حداقل حرفی که پشت سرت زده رو تو روت عوض نکنه...
کسی مثل ا.خ یا همین ح.ن...
کسیه که به درد دوستی که هیچ، به درد دوری و دوستی هم نمیخوره.
هـر کـه عیب دگران پیش تو آورد و شـمرد، بى گمان عیب تو پیش دیگران خواهد برد!