ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
چارلی چاپلین در کتابش میگوید:
جان مادرتون از طرف من انقدر ک***ر نبافید. دخترمو ج**ه کردید بسه دیگه! از فانتزیهاتون هر چی میخواید بگید از طرف همون کوروش کبیری، حسین پناهیای، فریدون فرخزادی کسی بگید. با تشکر فراوان از ملّت غیور ایران :دی
آقا به نظر من دوستانه اجازه بدید ایران تجزیه بشه راحت شیم بره پی کارش، ما هم پس فردا بتونیم بگیم چهارتا کشور خارجی رفتیم؛ تبریزستان، لرستان، کردستان، بلوچستان، عربستان!
هیچی توش نباشه حداقل از همسایگی عراق و افغانستان و پاکستان که در میایم که! یه تهران و شمال این وسط بمونه و اصفهان و شیراز، و نهایتاً یه قسمت کوچیکی از اهواز، اونم فقط به احترام آغاسی عزیز بخاطر آهنگ زیبای لب کارون.
به شرط اینکه برادرای عربمون قول بدند پس فردا «قشم» و «کیش» بدون ویزا رامون بدند، این دوتا جزیره رو هم تقدیم میکنیم بهشون. «خلیج فارس» رو هم اسمشو بذاریم «خلیج الله» که هم عجما قبولش داشته باشند هم عربا.
مشهدم که دیگه دست مالی مقولهاست، بدند به افغانهای عزیز، که اینهمه زحمت کشیدند برج میلاد رو ساختند تو تهران. ما هم که از بچگی شانس نداشتیم، جبراً ایرانی بودیم، حالا جبراً میشیم ایرانستانی. بدم نیست، میشینیم هی واسه این ترکها و لرها و کردها و عربا و سایر کشورهای همسایه جوک میسازیم، میفرستیم وایبر، دور هم میخندیم.
فقط گفته باشم، این سری جنگ تحمیلیای چیزی شد، من از مرز تهران در میرم، میرم تبریز، اونجا کیس لزبین میدم اعلام پناهندگی میکنم. حوصله شهید شدن و مفقود شدن و جانباز شدن ندارم پس فردا خونم بخواد پایمال بشه!
دنبال یه واژه فارسی بجای"تحصیلات" میگشتم، نهایتاً به این نتیجه رسیدم که نه تنها نیست، بلکه همین رو هم باید چسبید و خدا رو صد هزار مرتبه شکر کرد که این خربزه شیرینه. هر چی لغت ما تو این زمینه و کلاً تو زبان فارسی(!) داریم عربیه : علم، تحصیل، مدرسه، درس، تهذیب...
:-| تازه ادعامون هم میشه که آ...ی آقا ما دو هزار و پونصد سال تمدن داریم. ما کورش کبیر داشتیم، ما هخامنشی بودیم، ما فروهر داشتیم، ما فلان بودیم، ما بیسان داشتیم! هممون یه مشت عَرَب زدهی غرب زدهایم که فقط از ایرانی نامش رو به زور یدک میکشیم. خسته شدم از بس شندیم "داشتیم، داشتیم، بودیم، بودیم". الآن چی داریم؟ چی هستیم؟ بعد قراره به ملّیتم هم افتخار کنم...
من موندم خدا بیامرز حکیم ابولقاسم فردوسی چه جوری فقط پارسی سخن میگفته لاکردار...