صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

باز

باز پیش به سوی تهران، ایندفه برای امتحانا :-|

زبان

ما مَ یه یه سَت می‌خوابم :-|

مامانم هم متوجّه میشه که من یه یک ساعت میخوابم!

کرسی‌شعرهای فلسفی :دی

آدم‌ها ترکیبی از چرخ‌خیاطی و چرخ‌گوشتی هستند گه هفت هشت ساعت در طول شبانه روز خاموشند.

دو سیب

اُستاد سر کلاس هی می‌گه 2C من هوس قلیون می‌کنم وسط کلاس...
یکی دو بار هم گفت VC ولی به رو خودم نیاوردم!

ᴾᴱᴰᴿᴼ

استاد ببخشید؟

وقتی از استاد سوال می‌پرسی و جوابش رو نمی‌دونه:

در اینجا به نظر من، یه لحظه اجازه بدید من، کجا؟ اینجا رو میگید؟ یا اینجا منظورتونه؟ آهان، ببینید، اینجا احتمالاً، در واقع به این صورت هستش که، طبق چیزهائی که قبلاً گفته شده - صحبت نباشه، همه دقّت کنند اینجا - بـله، اگر کــــه، کی میتونه جواب بده؟ پس شما چه دانشجوهائی هستید؟ شما این رو واسه جلسه‌ی بعد تحقیق کنید راجع بهش بیارید سر کلاس. خُب کجا بودیم؟

خواب می‌بینم...

صبح خواب دیدم تو ماشین با دوستام نشستم تو ماشین و تو یه اتوبان آفتابی، خوشحال و خندان با دلی خجسته، داشتیم میرفتیم نمی‌دونم کجا که یهو یه تگرگ بدی گرفت و با صدای رعد و برق اوّل مث گوسفند از خواب پریدم دیدم همسایمون داره آجر خالی می‌کنه در خونش :-|


کم کم داره یادم می‌ره بیدار شدن طبیعی چه شکلی بوده. الآن ماه هاست داستان صبح‌های من این مُدل اِندینگ‌هایی داره...

لطفاً اطلاع رسانی کنید...

لطفاً بخونید و به دوستان و آشنایان اطلاع بدید. ممکنه خیلی‌ها خوشحال بشند، یا خیلی‌ها ناراحت بشند ولی من دوست ندارم چیزی از کسی مخفی بمونه.


چند وقتی بود که یکم حالم خوب نبود، سر درد و سر گیجه داشتم. خلاصه یه اصرار اطرافیان به زور رفتم دکتر و آزمایش خون و ازین صحبت‌ها. یه هفته بعد از آزمایش رفتم پیش دکتر واسه نتیجه آزمایش‌هام. دیدم دکتر یه نگاهی انداخت به برگه آزمایشاتم و عینکش رو از رو چشمش برداشت و سرش رو گرفت تو دستش. همونجا فهمیدم یه چیزی هست نمی‌دونه چه جوری بگه. پرسیدم دکتر فشار خونم بالاست؟ گفت نه پسرم. پرسیدم قندم بالاست؟ چربیم بالاست؟ از جاش بلند شد و اومد سمت من. اشک تو چشماش حلقه زد. دستش رو گذاشت رو شونه‌های من و گفت: هیچکدوم، تو پرچمت بالاست پسرم...


لطفاً اطلاع رسانی کنید.

ممنون

خانه اصفهان

بعد بگید چرا به ملّت گیر می‌دی! یه پاساژ تو خانه‌اصفهان ساختند به زور یه طبقه‌ست، اسمشو گذاشتند پنج‌طبقه...

فیس‌بوک

من فکر می‌کردم مشکل از منه، یا فیسبوک زیادی جذابه که وقتی تصمیم می‌گیرم یه دقیقه فقط یه فیسبوک چک کنم، یک ساعت طول می‌کشه! تازه فهمیدم نه، دلیلش اینه که اینترنت‌ها زیادی ت**یه. یه ربع طول می‌کشه وصل بشه! یه ربع طول می‌کشه فیلتر شکن وصل بشه، یه ربع قطع و وصل می‌شه، یه ربع هم فیسبوک نصفه نیمه میاد بالا باید ده بار رفرش کنی. بعد در آخر، اگر خدا بخواد و قسمت باشه یه دقّه هم فیسبوک چک می‌کنی...

سلام؟

طرف پیغام داده: "سلام؟"...
حالا به نظر شما سلام یا نه؟ :-|
فکر کنم باید جواب بله یا خیر باشه.
کاش حداقّل چهار گزینه‌ای می‌داد.
حالا خوبه نپرسیده: "سلام؟ با رسم شکل توضیح دهید"
یا مثلاً: "سلام و چرا؟" یا "سلام؟ دو مورد فقط نام برید"
والا با این نوناشون :-|