ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
عاشق ایناییام که وقتی سلام میفرستند aش رو میکشند! کلّی انرژی +اند اینا. اینا میرند بهشت...
گویند سلطان محمود غزنوی جلوی پلکان قصر ایستاده بود که یکی از شعرای درباری (عوفی) را دید و از او خواست که وقتی سلطان پا به پله اول میگذارد مصراعی بگوید که سلطان حکم قتلش را بدهد و وقتی سلطان پا به پله دوم گذاشت مصراع دوم را چنان بگوید که نه تنها اثر مصراع اول را از بین ببرد بلکه شاعر را شایسته پاداشی گران کند و همینطور در ادامه ...
سالها بود تو را می کردم
همه شب تا به سحرگاه دعا
یاد داری که به من می دادی
درس آزادگی و مهر و وفا
همه کردند چرا ما نکنیم
وصف روی گل زیبای تو را
تا ته دسته فرو خواهم کرد
خنجر خود به گلوگاه نگاه
تو اگر خم نشوی تو نرود
قد رعنای تو از این درگاه
مادرت خوان کرم بود و بداد از پس و پیش
به یتیمان زر و مال و به فقیران بز و میش
یاد داری که تو را شب به سحر میکردم
صد دعا از دل مجروح پریشان احوال
وه که بر پشت تو افتادن و جنبش چه خوشست
کاکل مشک فشان با وزش باد شمال
عوفی خسته اگر بر تو نهد منع مکن
نام عاشق کشی و شیوه آشوب احوال
عوفی
بدجوری چند وقته به قول اصفهانیها ناقافلکی زندگی کردن تو شیراز رفتم تو مخم! دوست دارم یه مدّت (نه چندان طولانی) برم شیراز زندگی کنم. یه چیزی تو مایههای "خوشا شیراز و وصف بی مثالش" یا مثلاً شعر و شراب و گل و بلبل. یه چیزی تو مایههای اسپانیای ایران. دوستان، خودم میدونم دارم زیادی گندش میکنم امُا ذهن خودمه، دوست دارم هر کاری میخوام باش بکنم...
گاهی آنقدر تلخم که
واحدای سراغ ندارم
که قبل از شیرین ترین ها بگذارم
و بگویم
با "فلان قدر"، "بی سان چیز" هم
نمیتوان مرا خورد
تلخ تلخ تلخ
سه پلشت آید و زن زاید و مهمان برسد
روحانی
صبح ها خواب و بیدار یه چیزایی به ذهنم (مغز؟) میخوره که میگم ظهر که رفتم خونه مینویسمش تو وبلاگم! بعد ظهر که میام خونه اصلاً یادم نیست چی چی بوده. کاش حد اقل یادم میرفت یه چیزی بوده...
اصلاً نمیدونم چرا، اما از عصر تا حالا این تصنیف رو مخمه. حتی نمیدونم کجا شنیدمش یا کی! خود تصنیفش رو هم از اینجا یا اینجا میتونید دانلود کنید. خداییش هم قشنگه...
همراه شو عزیز، همراه شو عزیز
تنها نمان به درد، کین درد مشترک
هرگز جدا جدا، درمان نمی شود
دشوار زندگی، هرگز برای ما
دشوار زندگی، هرگز برای ما
بی رزم مشترک، آسان نمی شود
تنها نمان به درد، همراه شو عزیز
همرا شو، همراه شو
همراه شو عزیز
همراه شو عزیز
تنها نمان به درد، کین درد مشترک
هرگز جدا جدا، درمان نمی شود...
مرسی از راز نو