آقای پژمان موسوی، توی اینستاگرامش مطلبی راجع به شوخی با قطعی برق نوشته بود، که دوست داشتم یک بار برای همیشه، تکلیفم رو با دوستانی که میگن با فلان موضوع شوخی نکنید، مشخص کنم…
ایشون اینطور نوشتن:
”با قطعی برق شوخی نکنیم، برایش جُک نسازیم. بیماران بد حال دارند میمیرند، دستگاههای اکسیژن دارد قطع میشود، کسب و کارها دارد ورشکست میشوند، کار مردم گیر است، گرما بیداد میکند و مردم کلافه شدهاند. اینها شوخی نیست. حق ماست برق داشته باشیم، حق ماست خفه نشویم، حق را فریاد بزنیم”
و من در جواب این دوست عزیز و تمام کسانی که در گذشته و آینده، گفتند و خواهند گفت برای فلان چیز جوک نسازید، اینطور مینویسم:
من به شخصه نادم و پشیمانم که با جوک ساختن در مورد #قطعی_برق، و لبخند آوردن به لب آدمها، حواسشان را از حقوقشان پرت کردم، در دهانشان را گرفتم، و از فریاد زدنشان جلوگیری کردم!
کسی که با دیدن و شنیدن جوکهای قطعی برق، حقّش رو فراموش کنه، نه تنها مستحق اون حق نیست، بلکه حتّی به نظرم تعریفی از «حق» هم نداره!
همینطور کسی که به خودش حق میده که حق ابراز شوخطبعی من رو ازم بگیره، حتماً یا بویی از طنز نبرده، یا تعریفی از «حق» نداره! هیچکس حق نداره به کس دیگهای بگه حق نداری برای چیزی جوک بسازی!
چرا با بر شمردن مشکلات مردم، این حس رو به اونا القا میکنید که جوک ساختن راجع به این مشکلات به معنی تمسخر اونهاست؟ چرا نمیتونیم با هم بخندیم، نه به هم؟ همین طرز فکرهای به ظاهر اخلاقی، با قلقلک دادن ارزشهای آدمها، به تحجر و تعصّب بیجا ختم میشه، و نه تنها به خفه نشدن آدما کمکی نمیکنه، بلکه یه عدّهی دیگرو خفه میکنه!
من هم مثل شما، از شنیدن خبرهای بد راجع به ایران ناراحت و مغموم میشم، من هم حالم از حال بد موجودات زندهی دیگه بد میشه! من هم آرزو داشتم ایران، اینجوری نبود! شما راجع به فهم و شعور و انسانیت کسایی که در مورد قطعی برق، و نه مرگ بیماران بد حال، جوک ساختن دقیقاً چه جوری فکر کردید؟
تو کشور ما که سالهاست با عناوین مختلف جلوی خندیدن و خنداندن گرفته شده، شما دیگه چرا؟ چرا بارِ وقاهت یه رفتاری که از نظر شما زشت و بد و عیبه رو به کردن شخصی که مرتکبش میشه نمیندازید؟
چرا آدما نمیفهمن گرفتن حق، ربطی به فحش و جوک و حرفهای این جنسی نداره؟ یه استندآپ کمدین در مورد چی حرف بزنه که به هیچکس بر نخوره؟ مگه میشه به یه موزیسین گفت چی بساز چی نساز؟ این چه فرقی با اون میکنه؟
اصلاً سوال اینجاست! آیا با جوک نساختن، کاری از پیش میره؟
- عزیزانی که بخاطر بیکفایتی مسئولان فوت شدن، زنده میشن؟ خیر!
- دستگاههای اکسیژن وصل میشن؟ خیر!
- کسب و کارها رونق میگیره؟ خیر!
- گره از کار مردم گشوده میشه؟ خیر!
- هوا خنک میشه؟ خیر!
- مردم با نخوندن جوکها، از کلافگی رهایی مییابند؟ خیر! تازه قطعاً با خوندن جوکها مقداری از کلافگی در میان! که مشکل شما دقیقاً همین جاست! مشکل شما اینجاست که چرا همه به اندازهی من کلافه نیستن! بماند…
گفتید اینها شوخی نیست، ما هم میدونیم شوخی نیست و با شما موافقیم! نه تنها شوخی نیست، بلکه خیلی هم جدّی هست. ولی آیا با شوخی نکردن با این مشکلات جدّی، کاری از پیش میره؟ ترفند خاصی بلدید ما نمیدونیم؟
گفتید حق ماست برق داشته باشیم، حق ماست خفه نشویم، حق را فریاد بزنید، که من هم با شما موافقم…