ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
یه خونه سه طبقه روبروی خونهی ما چند سال پیش کامل تو آتیش سوخت. الآن متروکست ولی از اون سال تا الآن یه در تو این خونه هست، که هر موقع یه بادی، نسیمی چیزی میاد، هر چند ثانیه یه بار تاپ و تاپ میخوره به هم. کلاً بعد از این مدرسه دخترونههه و قیافه همسایهها، این در خیلی رو مُخه. یه چند بار زنگ زدیم شهرداری، پاسمون دادن به آتشنشانی. آتشنشانی به پلیس ۱۱۰، پلیس به اورژانس، اورژانس به تاکسیتلفنی و خلاصه هر اورگان خصوصی و دولتی که شما فکرشو بکنید، که بیان این درو یا بکنند، یا ببندند. حالا تا اینجای داستان رو داشته باشید...
چند وقت پیش یه فیلم دیدم به نام Interstellar که تو این فیلم زمین در حال نابودیه و بشر در حال از بین رفتن و خلاصه سرتون رو درد نیارم، ته داستان یه بابایی میره فضا، بعد از زمان آینده یه سری اطلاعات رو کد باینری میکنه و میفرسته به زمین واسه دخترش در زمانهای گذشته، که نهایتاً دخترش کدهای باینری رو تبدیل میکنه و بشریت رو نجات میده. اینم تا اینجا داشته باشید...
دیشب توهم زده بودم این دره که هی میخوره به هم، حاوی یه سری اطلاعات باینریه که از زمان آینده داره میاد و من انتخاب شدم که گوش کنم بهش و بشریت رو نجات بدم. :-| به خاطر همینم هست که هیچ اورگانی نمیاد این درو بکنه. نمیذارند! این در داره با من حرف میزنه...
در ضمن، خودتون توهمی هستید. حالا که همتون مردید میفهمید :دی