ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
حدود دو هفتست که دستم به جراحی دندون و عواقبش بنده و خب اصلاً هیچ=چیز مثل همیشه پیش نمیره! اکثر وقتم تو خونه، روی تخت و پای تلوزیون به فیلم دیدن و امتیوی میگذره. جالبی قضیه اینه که یک سری از دوستام به جای اینکه جویای حالم بشند و پبرسند اتفاقی افتاده که نیستی، طلبکارم هم شدند اساماس میدند که چرا زنگ نمیزنی، سراغ نمیگیری! خوشحالم که حتّی شارژ ندارم جوابشون رو بدم. این دسته از دوستان رو گذاشتم تو پلاستیک مشکی که حالم که خوب شد بذارمشون دم در...
اینم از آخریش، پایین، راست، جراحی عقل
میخوام یه چی بگم روزتون رو بسازم!
وقتی دندون عقلم بعد از نیم ساعت تلاش و کوشش بیوقفه جراح محترم با هزار ابزار و آلات اومد بیرون، به اندازهی خود دندون فقط لثه بهش چسبیده بود...
هــیــچ صفتی در دیگران به اندازهی
نـَـمکنـشـنـاسـی
من رو ناراحت نمیکنه...
نمکنشناس را باید فقط تَرک کرد! میروم...
چهل و چهار روز و دوازده ساعت و چهل دقیقه مانده به پایان خدمت پدرام اعظم پناه