صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

چهارشنبه‌سوری

من : تو چرا خونه‌ای؟

اون : من هفته پیش چهارشنبه‌سوری بودم...
من : :-|

V-russa

شنیدم جدیداً یه سرما خوردگی اومده ویـروسـیـه! اینو ویندوز عوض کنی درست می‌شه...


پرواز اجباری...

بزرگترین عذاب دنیا بعد از خیس بودن دمپائی‌های دست‌شوئی و شلنگِ اُفتاده کَفِ زمین، دست‌شوئی رفتن بعد از یه نفردیگست که قبل از تو دست‌شوئی بزرگ (خیلی بزرگ) کرده. میگند روایت داریم تو جهنّم همش وقتی دست‌شوئی داری همیشه یکی قبل از تو  تازه تو دست‌شوئی کار بزرگ (خیلی بزرگ) کرده...

اون لحظه که در ت‌وال‌ت رو باز می‌کنی و بخار عَـ ـنِ تازه میزنه تو دماغت، هزار جور صحنه جور وا جور از جمله قیافه طرف و شام دیشبش میاد تو ذهنت و هزار جور بد و بیراه به نفر قبلی روی لبت...
حس می‌کنی اومدی سونا بخار عَـ ـنِ تازه و بخار داره روی تک تک سلول‌های بدنت می‌شینه...

یا بیخیال میشی و ترجیح میدی یه ربع دیگه مجدداً مراجعه کنی و یا اگه اورژانسی باشه قضیه، بلافاصله که در رو پشت سرت بستی و مطمئن شدی کسی نمی‌بینتت، قبل از اینکه شلوارت رو بکشی پائین، یقت رو می‌کشی بالا رو بینیت و هنوز نمی‌دونی از دهن نفس بکشی یا از دماغ.

به هر حال دوستان، آماده برای پرواز؟

سَرِمان سوتِ بُلبُلی کشید...

دیدید تو این کارتونای تام و جری یه طوری میشه سرشون سوت می‌کشه؟ از تو گوشاشون بخار میزنه بیرون صورتشون سرخ میشه، چشماشون از حدقه میزنه بیرون؟ اینا فیلم نیستا، واقعیه. خیلی هم واقعیه. فقط کسی نبود ازم فیلم بگیره...

دوست؟

حدود دو هفتست که دستم به جراحی دندون و عواقبش بنده و خب اصلاً هیچ‌=چیز مثل همیشه پیش نمی‌ره! اکثر وقتم تو خونه، روی تخت و پای تلوزیون به فیلم دیدن و ام‌تی‌وی می‌گذره. جالبی قضیه اینه که یک سری از دوستام به جای اینکه جویای حالم بشند و پبرسند اتفاقی افتاده که نیستی، طلبکارم هم شدند اس‌ام‌اس می‌دند که چرا زنگ نمی‌زنی، سراغ نمی‌گیری! خوشحالم که حتّی شارژ ندارم جوابشون رو بدم. این دسته از دوستان رو گذاشتم تو پلاستیک مشکی که حالم که خوب شد بذارمشون دم در...


همیشه که باشی خسته میشوند، مردمانی که اگر نباشی میگویند؛ بی معرفتی!...

جدید

خیلی وقتا آدم در ازای چیز یا چیزایی که بدست میاره، چیز یا چیزایی رو هم از دست میده. ممکنه چیزی که بدست میاری موقت باشه ولی چیزی که از دست میدی دائم. معمولاً هم چون چیزی که بدست میاری رو قبلاً نداشتی، بیشتر از چیزی که از دستش میدی دوستش داری و به از دست دادن چیزی که داشتی فکر نمیکنی. یه جورایی مثل همون نو که اومد به بازار، کهنه میشه دل آزار . این "نو" همه چیز می‌تونه باشه : موقعیت جدید، وضع زندگی جدید، آدم جدید، وسیله جدید و خلاصه...

کم‌کم نکشی...

38 روز و 2 ساعت و 3 دقیقه مانده با پایان خدمت سربازی پدرام اعظم پناه

آخرین دندون عقل

اینم از آخریش، پایین، راست، جراحی عقل

دندون عقلم باز

می‌خوام یه چی بگم روزتون رو بسازم!


وقتی دندون عقلم بعد از نیم ساعت تلاش و کوشش بی‌وقفه جراح محترم با هزار ابزار و آلات اومد بیرون، به اندازه‌ی خود دندون فقط لثه بهش چسبیده بود...

نمک‌نشناس را باید؟

هــیــچ صفتی در دیگران به اندازه‌ی

نـَـمک‌نـشـنـاسـی

من رو ناراحت نمی‌کنه...


نمکنشناس را باید فقط تَرک کرد! می‌روم...


چهل و چهار روز و دوازده ساعت و چهل دقیقه مانده به پایان خدمت پدرام اعظم پناه