صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

تیغ

امروز صبح واسه صاف کردن خط پایه‌هام، به یه نصفه تیغ - ازینا که تو کاغذِ خودش می‌شکنیش و نصفش رو میذاری تو یه چیز فلزی تاشو، بعد نمیدونی نصف دیگشو کجا بذاری - نیاز مُبرَم پیدا کردم.

عصر با رفیقم رفتم سوپری که تیغ تهیه کنم، ولی چون هیچ اسمی واسش نداشتم، به سوپریه فقط گفتم یه بسته تیغ لطفاً. انگلیسیشو قبلاً تو کلاسام درس داده بودم، Razor Blade همینجوری تو ذهنم می‌چرخید، ولی به امید اینکه نپرسه چه تیغی و همونی که می‌خوامو واسم بذاره رو میز، یه لبخند ملیحی هم زدم و تو چشاش نگا کردم، منتظر تیغ.

پیش خودم گفتم اگه همونی بود که می‌خوام، که خَیْر و بَرکة! اگه نبود و ازین دسته دارا گذاشت جلوم، میگم ازینا نه، ازونا. نهایتاً دو، سه مدل تیغ که بیشتر نداریم، دست میذاره روش، من میگم ها، یا نه!

از شانس شُخمی، نه گذاشت، نه برداشت، تو چشمام خیره شد و پرسید: «دادا، چه مُدل تیغی؟» یعنی دقیقاً بدترین حالتی که می‌شد پیش بیاد. انگار بهم گفتند سه دور از رو صفحه ۳۶ با خط خوش، بنویس. حالا باید یه ساعت توضیح می‌دادم چه مُدل تیغی! و دادم…

بعد از یه ساعت تشریح و پانتومیم، حرفام تموم نشده بود که یه مشتری فضول، ولی نسبتاً محترم، اون تهِ توضیحاتم اضافه کرد: «تیغ ورقه‌ای می‌خواند، فکر می‌کنم!»

از پشت سرم یکی گفت: «آخ خوب شد یادم اومد، منم ازین تیغ خرکیا می‌خوام، یه بستشم به من بدید»

همونجا بود که مغازه‌دار، یه جورایی اَفلاتون طور گفت: «خب بگو، ناسِت می‌خوام! اسمش ناسِته دیگه، همه از قدیم میگن ناسِت بده. مثل تایْد، ناسِت هم واسه خودش یه اسمیه که رو این محصول مونده» شاگردش ازونور داد زد «تـــــیــــز، تیــــز! بگو تیغِ تیز می‌خوام، همه جا بهت می‌دند.»

یکی دیگه تازه رسیده بود، گفت: «ما به اونا می‌گیم تیغْ دلاکی». یه لاته پشت سرش اومد تو، گفت: «بگو تیغ رَگ زنی» و با فندک در مغازه سیگارشو روشن کرد و خندید و رفت!

من از فرهنگستان زبان و ادب فارسی، خواهش می‌کنم بیاد یه اسم پسندیده و برازنده رو این مدل تیغ بذاره که اینهمه اختلاف بین اقشار جامعه برطرف بشه، تبلیغ بِرَنْد یا شرکت خاصی هم نباشه!

حالا تازه اومدم تو ماشین به رفیقم میگم شما به این مدل تیغا چی می‌گید؟ میگه: «تیغ دو سوسمار دیگه. چطور؟» یه ساعتم نشستم کل این داستانو واسه اون تعریف کردم. بسکه خوشایند بود، یه دورم اینجا نوشتم که تنها این بار امامت نتوانست کشید…

شمام این عکسو (عکس یه تیغ این مدلی) ببرید بدید یه بزرگتر بپرسید شما به این چی می‌گید؟ اگه فقط گفت تیغ، بپرسید چه تیغی؟ تا دمپایی پاتونه لطفاً یه سوال دیگه هم بپرسید! معمولاً اون نصفه دیگشو کجا میذارید؟


پ.ن: آرش، هم‌نوردم، میگه تو خرّم‌آباد به این تیغا میگند «تیغ مکینه»...

نظرات 1 + ارسال نظر
سانی دوشنبه 25 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 06:42 ب.ظ

خیلی چیزای دیگه هست که معادل تو زبان فارسی نداره. اونارو هم پیگیری کن لدفا

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد