ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
همین الآن که دارم اینو مینویسم در حال تجربه کردن یکی از وحشتناکترین اتفاقات زندگیم هستم.
من چشمام یکم ضعیفه و دور رو خوب نمیبینم. به همین دلیل اکثر مواقع لنز تو چشمامه. ولی هیچوقت با نزدیک مشکلی نداشتم و درک نمیکردم که ممکنه یه چیزی نزدیک باشه و درست دیده نشه. حدود یک ساعت پیش رفتم دندون پزشکی که دندون شماره ۵ بالا سمت چپمو عصب کشی و پر کنم. دکتر آمپول بیحسی رو زد و کارشو انجام داد. اما فکر کنم بیحسی رو زیاد زد و تا پلک پایینم بیحس شد. الآن که اومدم گوشیو بردارم و تلگراممو چک کنم متوجه شدم که یه چیزی این وسط نرمال نیست. اول فکر کردم صفحهی گوشیم کثیف شده و چند بار پاکش کردم. بعد فکر کردم شاید گوشی قاطی کرده و روشن خاموشش کردم. بعد دیدم مشکل از چشممه. چشم چپمو بستم دیدم با چشم راست همه چی اوکیه. چشم راستمو گرفتمو فهمیدم مشکل از چشم چپمه. صفحهی گوشیمو درست نمیبینم. انگار زیر نوشتهها با فوتوشاپ سایه انداختن و یه فیلتر blur هم رو کل تصویر اعمال شده. اولش خیلی ترسیدم، البته هنوزم در حال ترسیدن هستم ولی دارم سعی میکنم باهاش حال کنم و به این فکر کنم که حداقل تا ۲۰ - ۳۰ سال دیگه میتونم ازینکه نزدیکو خوب میبینم لذت ببرم. دقیقاً قضیه اون یاروئه که سرشو میکوبیده تو دیوار بعد بهش میگند چرا سرتو میکوبی تو دیوار؟ میگه آخه نمیدونی وقتی نمیکوبم چه حالی میده.
یکم میخوابم ببینم وقتی بلند شدم، درست شده یا چشمم کلاً به فنا رفته! خلاصه تجربهی جالب و در عین ترسناک بودن، هیجان انگیزیه. فکر کن پا شم ببینم چشم چپم کلاً وا نمیشه. اگه این جوری شد یه هفته بهش فرصت میدم خوب شه، اگه درست نشد یه دونه ازین چشمیا هست دزد دریاییها میزنن، انگلیسیا بهش میگند eyepatch ازونا میگیرم میزنم. رنگای مختلف با لباسم ست میکنم. راستی دیه چشم مرد چنده؟ یه سفر حج از توش در میاد؟
پ.ن: چشم مرد یه مِـــزهای بیش بود، دوباره فمینیست افراطیا نیان زیر پست من کامنت شیرین بذارن که میچینم روشون!