ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
آقا من کلاً که با "پزشکى" مشکل دارم، اما دیگه اون شاخه اى از علم پزشکى که مربوط به "چى خوبه، چى بده" میشه رو زِ بیخ قبول ندارم! به قول شهرضایى ها، این دکترا اصلاً را به حال خودشون نمیبرن. یه روز میگند شیر خوبه یه روز میگند کلاً لبنیات بده، یه بار میگند گوشت بخورید انرژى و پروتئین داره یه بار میگند گیاه خوارى کنید. یه بار میگند بیا اینو بخور، یه بار میگند برو اونو بخور. ولمون کنین عامو! من که هر چیزى به مزاجم خوش بیاد میخورم. اصلاً دستامم نمیشورم. چیزیم رو زمین افتاد، فوت میکنم میخورم. حال نداشته باشم فوتم نمیکنم. اعتقاد دارم سیستم دفاعى بدن نیاز به تمرین داره. حضرت جرج کارلینم کاملاً با من موافقند. اصلاً پزشکى یه علم تجربیه. فعلاً دارن تجربه میکنن ببینن کجا چه خبره، هنوز به نتیجه خاصیم نرسیدن. مطمئنم ٩٠ درصد چیزایى که الآن میگند رو ١٠٠٠ سال دیگه همکاراشون نقض خواهند کرد! بر عکس مهندسى. چیزى نقض نمیشه، فقط کامل میشه...
اون ١٠ درصدیم که ١٠٠٠ سال دیگه در پزشکى هنوز نقض نمیشه مال ارتوپدى و شکسته بندیه :-| والو.
اتفاقا الان من بین پزشکی، مهندسی کامپیوتر و مهندسی ساختمان در نوسانم. نمی دانم باید کدامش را انتخاب کنم. این نوشته جالب بود :)