آقا من سال 81 گفتم 10 سال دیگر عابدزاده میشوم، بابام گفت تو غلط کردی پدر سوخته، پاشو بشین سر درس و مشقت دو سال دیگه کنکور داری! هیچی دیگه، الآن روزگارم بد نیست، تکه نانى دارم، خرده هوشى، سر سوزن ذوقى! دارم فوق میخونم، قصدر دارم دکترا هم شرکت کنم. برزیل که نه، ولی چند وقت یه بار تو راه دانشگاه یه قُم-جمکران میریم زیارت...