ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
وقتی چیزی به ذهنم (!) میرسه تو نُت گوشیم ذخیرش میکنم که یادم نره و بعداً به رشتهی تحریر درش بیارم. چه ادبی! خلاصه دیروز صبح زود، گلاب به روتون، تو راه دست به آب، خواب و بیدار یه چیزی اومد تو ذهنم. با دست خیس رفتم تو نت گوشیم نوشتم "زنـگ وسـوسـه انـگـیـز" امّا الآن به کل یادم رفته چی تو ذهنم بوده که اینو نوشتم. لابد اضغاث احلام بوده دیگه. خودم دارم میمیرم از فضولی و کنجکاوی :-|
داستان سال کنکورم شده که نخ بسته بودم به انگشتم که یه چیزی رو یادم نره، یادم رفته بود چرا نخ بستم به انگشتم...
یادت باشه، بعضی وقتها یادمون میره که چی باید یادمون میمونده...