ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
Lastic وارد پارسی شد و به لاستیک تبدیل شد. لاستیک به خمینیشهر اصفهان رفت و دوباره شد لَــســتــیــک!
جلاخالق...
چند وقت پیش با مهرشاد قرار گذاشتیم :
ساعت 12:00 دروازه شیراز.
اون دانشگاه صنعتی بود و من خونه. هیچکدوم هم موبایل نداشتیم. مثل دهه ی شصت. قرار شد هر کسی 10 دقیقه برای اون یکی صبر کنه...
تو راه کلّی استرس دیر رسیدن داشتم، قیافهی تک تک آدمها رو نگاه میکردم ببینم مهرشاده یا نه. بیشتر از 10 بار ساعتم رو نگاه کردم. چند بار توهّم ویبراتور موبایل زدم. چند بار دست کردم تو جیب و جَرم دنبال گوشی گشتم زنگ بزنم بگم کجایی. خلاصه وقتی دیدمش، انگار یه بار خــیــلــی سنگین از روی دوشم برداشتند. نرسیده به آخر، خــدایــا از تو ممنونم که هاتف محمول (مـوبـایـل یا همان تلقن همراه) را آفریدی و به ما هدیه کردی. چی کشیدند بنده خداها، بندگانت در دههی شصت، دههی "ما آمدیم، نبودید" پشت در...
یاد قطعهی محسن نامج و افتادم، دههی شصت...
اگه دهه هفتادی نیستید حتماً یادتون میاد...
یادم میاد عید که میشد همه دنبال شو بودند. شوی جدید به نام همون سال. مثلاً شوی 1372 روی :
یادم میاد همیشه فکر میکردم این خواننده های متجدّد ایرانی-لوسآنجلسی، سالی یه بار اونم فقط عید ها دور هم جمع میشند و کل نوروز رو تو یه اتاقی، سالنی چیزی میزنند و میخونند و میرقصند و ویدئو پر میکنند بعدش میدند کوجی زادوری اونم میده به یه جایی که نمیدونم کجاست به نام طنین و کلتکس رکوردز، اونا هم از روش تکثیر میکنند میفرستند ایران واسه ماها. یادم میاد فکر میکردن این خواننده های متجدد لوسآنجلسی هیچ غمی تو دنیا ندارن.
یادمه فکر میکردم هر کی زود تر شوی اون سال رو داشته باشه خفن تره. خونواده میشستیم دور هم یک ساعت شو میدیدم. چقدر عید بود همه چی. تازه وقتی مهمون داشتیم بازم همونو میذاشتیم واسه مهمونامون اونا هم شاد شن...