صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

foot prints

one night a man had a dream . he dreamed he was walking along the beach whit the lord across the sky flashed scenes from his life . for each scene he noticed two sets of foot prints in the sand, one belonging to him and the other to the lord
when the last scene of his life flashed before him , he looked back of the foot prints in the sand . he noticed that times along the path of his life there was only one set of foot prints . he also noticed that it happened at the very lowest and saddest times in his life
this realy bothered him and he questioned the lord about it, " lord you said that once i decided to follow you, you"d walk with me all the way but i have noticed that during the most troublesome times in my life, there is only one set of foot prints. I don't understand why when I needed you most you would leave me
the lord replied , my precious , precious child , I love you and I would never leave you . During your times of trail and suffering , when you see only set of foot prints , it was
then that I carried you

 

جواب سوال های من

ـ چرا روی آدرس اینترنت به جای یک دبلیو سه تا دبلیو میگذارند؟
ـ چون کار از محکم کاری عیب نمی کند.

ـ چرا مار نمی تواند به مسا فرت برود؟
ـ چون دست ندارد که برای خداحافظی تکان دهد.

ـ برای قطع جریان برق چه باید کرد؟
ـ باید قبض آن را پرداخت نکرد.

ـ آخرین دندانی که در دهان دیده می شود چه نام دارد؟
ـ دندان مصنوعی!

ـ چطور میشود چهار نفر زیر یک چتر بایستند و خیس نشوند؟
وقتی هوا آفتابی است این کار را انجام دهند.

ـ اگر سر پرگار گیج برود چه می کشد؟
ـ بیضی!

ـ چرا لک لک موقع خواب یک پایش را بالا می گیرد؟
ـ چون اگر هر دو را بالا بگیرد ، می افتد.

ـ چرا دود از دودکش بالا می رود؟
ـ چون چاره دیگری ندارد.

ـ اختراعی که برای جبران اشتباهات بشر درست شده چیست؟
ـ طلاق.

ـ خط وسط قرص برای چیست؟
ـ برای اینکه اگه با آب نرفت پایین با پیچ گوشتی بره.

بازی کردن با اعصاب دیگران

- سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی ها زود تر راه بیفتند

-
وقتی عده زیادی مشغول تماشای تلویزیون هستند مرتب کانال رو عوض کنین

- عکسهای عروسی دوستتون رو با دستهای چرب تماشا کنین

-
با یه پیتزا فروشی تماس بگیرین و شماره تلفن پیتزا فروشی روبروییش که اونطرف خیابونه رو بپرسین

- جای برچسبهای قرمز و آبی شیرهای آب توالت هتل ها رو عوض کنین

-
توی مهمونی ها مرتب از بچه چهار ساله تون بخواین که هر چی شعر بلده بخونه

-
وقتی از کسی آدرسی رو می پرسین بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی چشمش از یه نفر دیگه بپرسین

-
وقتی دوستتون موهای سرش رو کوتاه میکنه بهش بگین موی بلند بیشتر بهش می یاد

-
به کسی که دندون مصنوعی داره بلال تعارف کنین

-
وقتی دوستتون رو بعد ازیه مدت طولانی می بینین بگین چقدر پیر شده

-
وقتی کسی در جمعی جوک تعریف می کنه بلافاصله بگین خیلی قدیمی بود

-
چاقی و شکم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش یادآوری کنین

-
مرتب اشتباه لغوی و گرامری دیگران هنگام صحبت رو گوشزد کنین و بهش بخندین

-
وقتی از آسانسور پیاده میشین دکمه های تمام طبقات رو بزنین و محل رو ترک کنین

-
وقتی با بچه ها بازی فکری می کنین سعی کنین از اونها ببرین

- ایده های دیگران رو به اسم خودتون به کار ببرین

- کرایه تاکسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیبهاتون به صورت اسکناس هزاری پرداخت کنید

-
روی اتوبان و جاده روی لاین منتهی الیه سمت چپ با سرعت پنجاه کیلومتر در ساعت حرکت کنین

-
اگر سر دوستتون طاسه مرتب از آرایشگرتون تعریف کنین

-
وقتی کسی لباس تازه می خره بهش بگین خیلی گرون خریده و سرش کلاه رفته

-
روی ماشینتون بوقهای شیپوری نصب کنین

-
در یک جمع سوپ یا چایی رو با هورت کشیدن نوش جان کنین

-
بوتیک چی رو وادار کنید شونصد رنگ و نوع مختلف پیراهنهاشو باز کنه و نشونتون بده و بعد

 بگین هیچ کدوم جالب نیست و سریع خارج بشین

ـ
ورقهای جزوه ء ۳۰۰ صفحه ای دوستتون که ازش گرفتین زیراکس کنین رو قاطی پاتی بذارین ، یا بر هم بزنین ، بعد بهش پس بدین

حادثه یا قانون؟

دوستی یک حادثه است و جدایی یک قانون
پس بیا حادثه ساز و قانون شکن باشیم



حرفهای در گوشی

میگم : ما اگه اعتراض داشته باشیم باید چه کسی را ببینیم ؟
میگه : فدات شم. شما لازم نیست اعتراض داشته باشی . تازه ، اصلا چه معنی داره هر کسی که اعتراض داشت برود و یک کسی را ببیند ؟
میگم : پس شما بفرما ما چه کنیم ؟
میگه : ماچ کنی؟ چه حرفا ؟ دیگه فدات نمیشم ها !
میگم : کی گفت ماچ‌ ؟ میگم ما ـ چه ـ کنیم ؟
میگه : آها ! فدات شم الهی . اینکه شما اعتراض داشته باشی و ندانی چه کار کنی ، در جواب باید بگویم که دو حالت ، بلکه هم سه حالت داره .
الف ) یا خفه خون میگیری و چیزی نمیگویی .
به ) اگر خیلی بهت فشار آمد میروی جلو آینه و با خودت درد دل میکنی .
جیم ) اگر فشارت تبدیل به فشارخون شد و نتوانستی کنترلش کنی نامه ای ، مطلبی ، گلایه ای چیزی به جایی مینویسی . اصلا بنویس بیاور بده به من تا در وبلاگ بنویسم . وبلاگ ما برای همین چیزهاست دیگر !
میگم : جدی‌ ؟
میگه : بله فدات شم ! حالا اعتراضت درباره ی چی هست ؟
میگم : درباره ی همین آشغال پاشغالهایی که در وبلاگ مینویسید !!!
میگه : جدی؟ پس بهتره که بروی جلوی آینه ، یا اینکه همون خفه خون بگیری.

انگیلیسی بلدی؟

جون بچتون هر کس فرق Although و Despite و In Spide Of  رو میدونه تا قبل از ساعت ۴ همین روز به من بگه.

اِمتحان دارم.

زیر ۱۸ سال کلیک نکنه

یه فلش خیلی قشنگ و حرفه ای و خنده دار و یه مقدار سکسی این پایین گذاشتن.اگر با عقاید شما جور در نمیاد و یا زیر ۱۸ سال هستید کلیک نکنید. بعد نگی نگفتی هااا...

این جا کلیک کن

فقط 24 سال دیگر به پایان عمر کره‌ی زمین باقی مانده است

یک مجله‌ی آلمانی: فقط 24 سال دیگر به پایان عمر کره‌ی زمین باقی مانده است

روزنامه‌ی الاهرام مصر در شماره‌ی امروز (چهارشنبه) خود با چاپ مطلبی تحت این عنوان که ”فقط ‌٢٤ سال دیگر به پایان عمر کره‌ی زمین باقی مانده است“ نوشت: ‌٢٦ اکتبر سال ‌٢٠٢٨، بر اساس محاسبات فیزیکی و ستاره‌ شناسی پایان عمر کره‌ی زمین خواهد بود
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) این روزنامه‌ی چاپ مصر، در این گزارش تحقیقاتی که اولین بار توسط یک مجله‌ی آلمانی به نام منتشر شده، آمده است: دانشمندان فیزیک و ستاره شناسی جهان از جمله آلمان، آمریکا، چین و ژاپن بر اساس تحقیقات منسجم و گسترده‌ای که انجام داده‌اند، اعلام داشته‌اند که یک سنگ فضایی بسیار بزرگ که نام آن را 1997 گذاشته‌اند، در ‌٢٦ اکتبر سال ‌٢٠٢٨ با زمین برخورد خواهد کرد و سرعت این سنگ فضایی در زمان برخورد با زمین چیزی در حدود ‌٢٥ هزار کیلومتر در ساعت تخمین زده شده است
در این گزارش آمده است: این دانشمندان در تحقیقات پی در پی خود عنوان ساخته‌اند محیط این سنگ ‌٦/١ کیلومتر می‌باشد (!) و احتمال برخورد آن با زمین بسیار بسیار زیاد است
هم‌چنین در این گزارش تحقیقاتی ذکر شده است، برخی از دانشمندان به رغم تایید این تحقیقات معتقدند در صورتی که بتوان مسیر این سنگ را منحرف کرد می‌توان از برخورد آن با زمین و یا حتی وارد شدن این سنگ به مدار زمین جلوگیری کرد، در حالی که برخی دیگر از دانشمندان معتقدند به رغم تمام امکانات و فناوری‌های پیشرفته‌ی بشری چنین اقدامی میسر نخواهد شد
در این گزارش تحقیقاتی که به صورت مشترک توسط بسیاری از دانشمندان مشهور فیزیک، فضا و ستاره شناسی انجام شده، آمده است: دو نظریه در مورد نحوه‌ی برخورد این سنگ فضایی به زمین وجود دارد
نظریه‌ی اول آن است که این احتمال وجود دارد این سنگ در یکی از اقیانوس‌های زمین فرود آید و این به معنای آن است که موجی با ارتفاع ‌٣٠ متر تشکیل خواهد شد و بلافاصله این موجچ عظیم با سرعت ‌٧٠٠ کیلومتر مربع در ساعت تمام آنچه را که در مسیر خود است، غرق خواهد کرد و بسیاری از شهرهای بزرگ از جمله هامبورگ، آمستردام و نیویورک و شهرهای ساحلی دیگر را به صورت کامل به زیر آب خواهند رفت.

چرخش زندگی

چرخها می چرخند و من ایستاده ام...
چرخها می چرخند و من ایستاده ام...
 چرخها...

و من سرگردان در چرخش چرخها و مبهوت در توقف بیجای خود...
چرخها می چرخند و من ایستاده ام. چرخها می چرخند و تو ایستاده ای و هر دو سرگردان در گردش چرخها و مبهوت در توقف بیجای هم...

بیا همسفر...
 بیا همراه...
 بیا نازنین...

بیا تا هنوز اندکی وقت باقی است...

تا تمام چرخها شتاب نگرفته اند من و تو با هم همراه با چرخشی بچرخیم...

زنگ انشا

من همش از زنگ انشا بدم میومد . هر بار معلم میگفت یه انشا بنویسید‌ ، حالم گرفته میشد.
حالا انشا رو بی خیال ، جمله سازی که از همش بدتر بود .
چند تا از اون جمله ها رو نگه داشتم . ملاحظه بفرمایید و به من افتخار کنید . البته این جمله ها مال حالا نیست و مربوط به دوران دبستان منه .
با کلمه های زیر جمله بسازید :
پیاز : پیاز موی کله ی پدرم باعث کچلی او شده است .
خروپف : آموزگار ما ، سر کلاس خروپف نمیکند .
بوق : پدر من جلوی بیمارستان اصلا بوق نمیزند چون ماشین ندارد.
دوغ : من نمیدانم با کلمه ی دوغ چه جمله ای بسازم ، دروغ چرا ؟
آب : ما توی آب گوشتمان اصلا گوشت نمیریزیم ، چون مصرف گوشت زیاد بیماری نقرس می آورد .
گوشت : گربه دستش به گوشت نمیرسد میگوید : ما توی آب گوشتمان اصلا گوشت نمیریزیم ، چون مصرف گوشت زیاد بیماری نقرس می آورد .
داروخانه : برادرم در خانه دارو دارد ولی در دارو ، خانه ندارد .
پول : پدرم می گوید پول مثل چرک کف دست میماند ولی نمیدانیم چرا چرکهایش را نمیدهد به ما که لواشک و تخمک بخریم .
شبنم : اگر این شبنم را ببینم پدرش را در می آورم .
دماغ : قلی دستش را توی دماغ کسی نمیکند .