همیشه از بچگی واسم سوال بود، که چرا روی جعبهی کبریتی که بزرگترا میگن خطرناکه، نوشتن بی خطر! حتّی یادمه یه بار فکر کردم ممکنه در حدّی بی خطر باشه که نشه باش کسی رو سوزوند، و یه تاول آبدار گنده تا چند روز روی انگشت رفیق دوران بچّگیم کاشتم...
عذاب وجدانش تا همین چند سال پیش باهام بود تا اینکه جواب سوالمو به صورت خیلی اتفاقی بعد از ۳۰ سال، لابلای اطلاعاتی که ریزه ریزه دارم راجع به گوتنبرگ جمع میکنم، گرفتم.
یه روز توی سال ۱۸۴۴ یه مخترع سوئدی به اسم «گوستاو اِریک باش»، نمیدونم زخم خوردهی چه حادثهای بوده که دلش انقدر از دست کبریتایی که ممکن بود به صورت ناگهانی آتیش بگیره پر بوده که تصمیم میگیره یه کبریت بی خطری اختراع کنه خود به خود آتیش نگیره نشه...
من تو بچّگی هیچوقت فکر نمیکردم که مقصر اون تاول روی انگشت دست دوستم، من نبودم! بلکه مخترعین قبلی کبریت بودن، که کبریت رو انقدر خطرناک اختراع کردن که گوستاو فکر کنه کبریتایی که اون اختراع کرده، بیخطره و که این فکر شوم به ذهن من خطور کنه و اینجوری شیطون گولم بزنه...
البته این قضیه هیچ چیزی از ارزشهای گوستاو سوئدی کم نمیکنه. اصلاً هدف از این پست بیشتر معرفی گوستاو و تشکر از اختراعش بود. قطعاً اگه قوطی کبریت توی کابینت آشپز خونه یهویی آتیش بگیره خیلی خطرناکه! واقعاً دستش درد نکنه! به قول یکی از دوستامون، دنیا میخواست یه همچین کبریتایی...
تا اینجا بدونید مخترع کبریت بیخطر، گوستاو اریک باشه سوئدیه! یه امتیاز مثبت برای سوئد. قطعاً این تازه اولشه، به بدیهاش هم میرسیم...
توی پستهای بعدی، پردههای اسرار بیشتری از اطلاعاتی که ریزه ریزه دارم در مورد گوتنبرگ جمعآوری میکنم بر خواهم داشت...
❤️❤️