ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
مامانم: جائیت پاره نیست؟
من: جــان؟؟؟ :-|
مامانم: تا بابات چرخخیاطی رو در آورده بدوزه برات...
یکیو میشناسم تا پنج شیش سالگی مامان باباش فکر میکردند بچّه شب ادراری داره پوشکش میکردند. نگو یارو اصالتاً شیرازی بوده، صبح که پا میشده میدیده پوشک داره، نقد رو میچسبیده و همونجا می ش ا ش یده...
با شناختی که من ازش دارم، همین الآنم پوشکش کنی صُبح توش میش ا ش ه...
بعضى وقتا وقتى پُست کسى، یا عکس پروفایل کسى رو میبینم، چنان انرژى منفىاى از تو اسکرین گوشى یا مانیتور لپتاپ به سمتم شلیک میشه که سنگینى اَخم شدن ناخوداگاه ابروهام رو حس میکنم. شاید بنده خدا هیچ بدىاى هم تو طول عمرش به من نکرده باشه ولى حسّه دیگه
...
چرا باید کسى با این مشخصات رو توى لیستم نگه دارم؟ کسى که میدونم سالهاست هیچ ارتباطى با هم نداریم و شک ندارم که ارتباط هم نخواهیم داشت. چرا دستمون واسه حذف کردن کسائى که صرفاً فقط میشناسیمشون الکی میلرزه؟ یا اصلاً چرا کسى رو که هیچ ارتباط مادّى و معنوى باهاش نداریم و نداشتیم یه روزی اَد کردیم؟ کسى که یه دورهاى فقط زیاد میدیدیمش، یا حتّى میبینیمش. کسى که نه تنها به درد دنیا و آخرت آدم نمیخوره، بلکه لحظت رو هم خراب میکنه...
از همین لحظه قصد دارم همچین کسائى رو اوّل از لیستم و بعد از ذهنم پاک کنم. دیگه مثل قبل دنبالشون هم نمیگردم، فقط وقتی به چشمم خوردن، زارت حذفشون میکنم!
اگه من هم یکى ازین افراد براى شما هستم، لطف کنید شما هم همین کار رو انجام بدید.
شروع... شد!