ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
اومدم از ماشین پیاده بشم و به همکارم دست بدم که خدافظى کنیم، بعد از اینکه دست راستشو ول کردم همینجورى که سرم پائین بود و یه پام از ماشین بیرون، از شدّت خستگى و گرما، چشمم خیره به دست چپش، دستم هنوز دراز بود و ناخوداگاه منتظر بودم با اون یکى دستش هم یه بار دیگه بهم دست بده. یه لحظه فکر کردم حالا که دو تا دست میبینم حتماً باید دوبار دست بدم!
بنده خدا اونم خسته تر از من نامردى نکرد و خیلى رسمى و جدّى، بى اختیار دست چپشو از فرمون ماشین ول کرد که دوباره دست بده. خلاصه یهو در یک لمحه به این دنیاى فانى (Funny World) برگشتیم و دوتایی زدیم زیر خنده..
kholo divoone
maghzet gamoonam goozide