صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

زلزله

دیشب دورو ورای ساعت یک‌ونیم و اینا بود که فکر کردم یه تریلی ده چرخ با دنده کمک پر گاز داره از وسط کوچه رد میشه.  کل در و پنجره ها و شیشه های اتاق خوابم لرزید. خواب و بیدار زیر لب یه چهار تا فحش به راننده تریلی دادم که این اس‌ام‌اس واسم اومد


اون : پدارم نمیریم؟

من : کجا نمیریم؟ جایی قرار نبوده بریم...

اون : الاغ الآن زلزله اومد! میگم نَمیریم؟

من : آهان! اِ این زلزله بود؟ نترس بادمجوم بم آفت نداره...


خدائیش من شخصاً که ر**ه بودم تو خودم. اوّلین باری بود که زلزله رو از نزدیگ تجربه می‌کردم. تا صبح با استرس و حول و ولا خوابیدم، امّا خوابیدم. من نگران خودم نبودم‌ها. :-| من نگران مردم شریف شهید پرور شهرم بودم :-| و هاردم...

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد