مثل همیشه بابا ماشینش رو برداشت رفت ( احتمالاً خونه فک و فامیل هاش ) بیرون، مامان هم نشسته تلوزیون نگاه میکنه و تخمه میشکنه و احتمالاً کم کم آماده میشه که با دوستاش بره بیرون. پیمان هم که هیچ، سمیرا هم که مثل همیشه، اینجا نیست...
بگذریم
خیلی وقته از دوربینم استفاده نکردم، به امید بهتر شدم هوام که شاید مثل قدیم ترا اردوئی چیزی جور بشه بریم خوش بگذرونیم و عکس بگیریم و اینا...
تفریح این روزهام فعلاً "جمع کردن عکس آیت الله خامنه ای" و "کارتینگ" و "ایکس باکس"ه...
اگه از بحث اوضاع مالیش بگذریم، راضیم...