ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
١. تازه الان واسادم تو نوبت که برم دندون عقل سمت چپم رو بکشم. سمت راستی هنوز تو لثست. نمیدونم با اون باید چیکار کنم...
٢. تازه الان با یه آدم احمق روبرو شدم که به خاطر تسکین درد دندون عقلش روغن ترمز گذاشته رو دندونش و علاوه بر خود اون دندون عمه ی یه دندون اینورتر و یه دندون اونور تر رو مورد عنایت قرار داده. یعنی جمعاً سه تا دندون...
٣. تازه الان آقا دکتر مهربون آمپول بی حسی رو با بی رحمی تموم کرد تو لثه و سقفم. کم کم دارم نسبت به نیمه ی چپ دهان و دندانم بیگانه میشم. چه غربتی! منتظرم که کاملا از دندان بی دندانشم...
هفتم بهمن سال 1389
دندان عقل فک بالا سمت چپ - پدرام اعظم پناه
٤. تازه الان دندونم دستمه. وقتی دکتر مهربون با او کله تاسش ( تاس یا طاس؟ ) که موهاشو از یه طرف داده بود اون طرف که تاسی سرش معلوم نباشه، دندونم رو در آورد. مثل یک دریوزه ی مسکین دستم رو دراز کردم کنار صورتم و با نگاه معصومم ازش خواستم که دندونم رو با سخاوت بندازه تو دستم. اونم چون دستم از سطل آشغال بهش نزدیکتر بود، دندان خونی من رو انداخت تو دستم...
الهی قربونت برم من ...
نگفتی چراااا؟ میومدم دلداریت می دادم
تو نباید هیچ موقع اجزای بدرد خورتتو از خودت جدا کنی
اخی گناه داشت باید با ژا می رفتی تو شکم دکتر