ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
امشب تو پیتزا پدر بزرگ یک زوج خوشبخت رو دیدم که از دست بچه شون داشتند مثل آمونیوم دی کرومات فوران میکردند و تو سر مغز خودشون میزدند.
یه بچه دختر سه چهار ساله ى پنجاه الى شصت سانتى مترى نسبتاً نحیف با موهاى صافِ مصرى و کدرِ انى رنگِ چسبیده به کف سر، که فرقش از وسط باز شده بود. صورتِ ماست و نسبتاً ظریف و رنگ پریده ای داشت. از چشم هاى ریز و بیحالتش و از موژه های به هم چسبیدش کاملاً مشخص بود تازه گریش بند اومده. به علاوه فِرت فِرت کردنش مزید بر علت بود. یه فروند لب سرخِ ترک خورده داشت که با بینى کوچیک و سر بالاش فاصله ى زیادی نداشت و همین موضوع قیافش رو نَچسب تر میکرد. یک جفت چکمه صورتىِ پلاستیکى که بالاش خز همون رنگی داشت، روى ساق-شلوارى مشکىِ کِشیش رو حد اقل تا زیر زانوهاى لاغرش میپوشوند. یه گردنبند الله مستطیلى شکل طلا و چند تا النگوى زردِ طرح دار و گوشواره هاى طلاش جدا از لحجه ى والدینش، اصفهانى الاصل بودنش رو راحت ثابت میکرد. احتمالاً همون یه دونه بچه بود، چون مامانش علاوه بر جوان بودن به نظر حامله هم میومد. یه کاپشن کلاه دارِ صورتىِ باربى نشان که سر آستینهاش چرک شده بود هم تو تنش زار میزد :
یعنی مامان بابای من از دست سه تا قد و نیم قدش چی کشیدند؟
13 بهمن 1369 - پدرام اعظم پناه در دو سالگی (سمت راست)
توضیح : این عکس رو تو پاسپرت قدیمی بابام پیدا کردم.
با اینکه یه غلط املایی داشت ولی باحال بود.ولی تو هرچی بزرگتر شدی فیگور عکس گرفتنت بهتر شده
پدراااااااااااام.عزیزززززززززم.بچه بووودی چییییی بودی ی ی ی ی ی!!!!!!
این خواهره توهه؟
ماشالله چقده خوش ابروهه
اون اولین برادرته که فوت کرده روسری سرش گذاشتید
تو ازون اولشم گــَـل ِ سمیرا بودی!
خواهرت چی بوده چی شدااااا
فارسی سخته چقد اهههههههههههههه
هان فهمیدم!!!مامانت جیگری بوده که تونسته باباتو تور کنه ولی توی مضحک به کی رفتی که مثل شفته ها میمونی!؟
حالا تو این عکس کدومشونی اون که کنار مامانت آماده باشه یا اون که غش و ضعف کرده.
احیانا اون روسریه که نیستی
قربونت برم که از همون اولش خشگل و ناز بودی.