ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
فعلاً حال ندارم قضیه Instructor شدنم رو توضیح بدم، فقط در همین حد بدنید که روزی 8 ساعت تو موسسه ی گویش، زبان انگلیسی تدریس میکنم...
حالا اینو گوش کن...
سر یکی از کلاسهام داشتم فونوتیک Long e رو درس میدادم...
Okay everybody, repeat after me…
Bee /bi/ - Bee /bi/ Bee /bi/
Feet /fit/ - Feet /fit/ - Feet /fit
Meat /mit/ - Meat /mit/ - Meat /mit/
Read /rid/ - Read /rid/ - Read / رید/
دیدم یه سری دارند زیر لبی میخندند.پیش خودم گفتم حالا تا آخر کلاس میخواند با هم پچ پچ کنند و بخندند! خلاصه منم نامردی نکردمو سه چهار بار دیگه همچین اسهالی تکرار کردم...
رید – رید – رید...
حسابی که تخلیه شدند برگشتم گفتم :
Okay, Everybody laugh, laugh…
کلاس زد زیر خنده. یه پنج شش ثانیه ای خندیدند، دوباره گفتم:
Okay, Rid finished. Now listen... Tea /ti/…
دیگه تا آخر کلاس هرچی عمد و غیر عمد گفتیم رید، Read, rid, هیچکی ککشم نکزید. انگار نه انگار که رید :دی
خلاصه کلاسا تموم شد و خوشحال و خندان رفتیم تو اتاق اساتید که لیستو بذاریم و بریم خونه که ناگهان! آقای علی زاده مدیر گویش شعبه ی بزرگمهر صدامون زد و با یه لبخند ملیح ازین عاقل اندر سفیه ها، این کاغذ رو بیست تا تا کرد و یواشکی داد دستم...
« با عرض سلام و خسته نباشید جناب آقای علی زاده *
در یکی از کلاس هایی آقای اعظم پناه تدریس میکنند.
از الفاظ های که در شئن یک معلّم نیست استفاده میکنند و بعضی بچه ها هم یاد میگیرند* و آقای اعظم پناه مانند یک معلّم تحصیل کرده نیستند انگار که یک آدم بی سواد هستند.
اگر می شود به آقای اعظم پناه بگویید برای مثال هایی که در درس بیان میکنند از الفاظ زشت و ناپسند استفاده نکنند. »
Finished
منم با لبخندی ملیح تر، نامه رو روی تای خودش تا کردم و دادم به آقای علی زاده...
صبر کن، داستان به همین جا ختم نمیشه...
فرداش به آقای علی زاده گفتم که آقا ما یه وبلاگی دارم که خاطرات روزانمون رو اون تو مینویسم و اینا! اگه میشه اجازه بدید یه عکس از رو این نامه بگیرم و به عنوان خاطره بذارمش تو وبلاگم. آقای علی زاده هم دمش گرم، یه زیراکس از رو نامه گرفت، دورش رو کاملاً چید که مدل کاغذش معلوم نشه و خلاصه نهایتاً کپی نامه رو به هزار ( حالا هزار که نه ) مسائل امنیتی داد به ما...
عرض کنم خدمتتون که ، فرداش رفتم سر تک تک کلاسها، گفتم یه برگه درارید میخوام املا بگم. همین جوری واسه رفع کتی چند تا لغت دیکته گفتم که ناگهان :
In the name of god
Mohammad javad amiri
Black – yellow – blue – white – orange
Finished
یه ضرب المثل انگیلیسی هست که الان یادم نیست چی میگه!
اما این داستان ادامه دارد... :دی
fekonam eshtebahi nazar dadam kolan miduni ke gijam ama webeto khundam mese hamishe pore cherto perto bahal!
جالبه .. اگه من یه ادمیم که بم میگن ک* کش ! تو از من بدتری ..
موفق باشی ۷خط من :X
سلام خوبین من آرمینم شاگردتون تو گویش
Baz cHi sHo0De SheKAyatETo0 kaRDAn:))
میگم حاجی حداقل میخواستی اسم طرف رو نزاری...
خیلی با حال بود مخصوصا اون قسمت که گفتی: منم چند بار همچین اسهالی گفتم رید
خوب کردی اسم شاگرده بی جنبه رو نوشتی
هفته پیش ازکلاس اول دبیرستان امتحان زبان میگرفتم،یکی ازبچه هاسرجلسه پرسیدبخشید آقاسوال سوم کلمه ی بعداز گاییدن!(guidance)چیه؟که ناگهان خنده بچه هاسالن امتحان رافراگرفت.