صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!
صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

صفحه شخصی پدرام اعظم‌پناه (پدرو پناه)

ما نسلی هستیم که مهم‌ترین حرف‌های زندگی‌مان را نگفتیم، تایپ کردیم!

یکی از روز های تابستان امسال.

میگم : اووف ، نوید که که پزونه. کولر رو بزن!

میگه : برق نیست!...

 

 ســــه ساعت بعد.

 

میگم : نوید خیلی گرممه ( آید به دستم!... ) ، من میرم یه دوش بگیرم.

میگه : آب رفت!...

 

 ســــــــه ساعت بعد.

 

میگم :  نوید برق اومد ، کولر رو بزن!

میگه : آب نیست!...

میگم : پس من میرم بخوابم.

میگه : نخواب ، میمیری!...

 

 ســــــــــــــــه ساعت بعد.

 

 میگه : آب اومد ، کولر رو بزنم؟

میگه :  پدرام؟

میگه :  اما دیگه هوا خنک شده!

میگه :  پــــــدرام؟ هـــــــــــــــــــــــــوووی پدرام؟

میگه :  پدرام؟

 میگه : پدرام پاشو! پـــــــــدرام! پدرام چشماتو وا کن . پدرام برق اومد! پدرام تورو خدا! آب اومد! پـــــــــدرام پـــــــــدرام پـــــــــدرام پـــــــــدرام پـــــــــدرام

Real eyes realize real lies that they say to us...

نظرات 3 + ارسال نظر
سرورت مهسان سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:07 ق.ظ

خب...بعدش چی شد...!!؟؟

sanaz جمعه 20 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 04:40 ب.ظ

va.........pas chera hanooz zendei..ah...

سبو یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:36 ب.ظ

احیانا خوزستان نبودید

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد