ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
اصلاً انگار بدن سازی به ما نیومده! (...) هیکلم درد میکرد ، ک*ن درد هم بش اضافه شد.اونم هر دو طرف :دی
این دوتا رو روم به دیوار، تو شرتم پیدا کردم :دی
خیلی وقت بود آمپول نزده بودم! واساده منتظر بودم خانم دکتر مهربون آمپول رو بزنه.فکر کردم وایساده باید بزنه. شک داشتم شلوارم رو خودم بکشم پائین یا خودش میکشه...
دکتره یه کم عین این احمقا نگام کرد و گفت : چرا نمی خوابی پس؟
منم انگار نه انگار. خیلی ریلکس گرفتم خوابیدم و آروم آروم شلوارم رو دادم پائین. خانم دکتره بلافاصله گفت : "بسه دیگه، یه کم کافیه." یه مقدارشو دادم بالا و منتظر شدم.خانم دکتره یه کم سر و صدا کرد و نامرد ( فکر کنم ) تا تهش رو فرو کرد تو یه ور *** من! یه یک ربعی داشت آمپول میزد. (فکر کردم از *** من خوشش اومده و دلش نمیاد رهاش کنه! ) جای دشمنت خالی چنان دردی داشت که یا ابولفظل. گفتم : "دکتر چی کا می کنی؟ چرا تموم نمیشه؟" با یه حالت "خفه شو عزیزم" مانند ، گفت : "مادش درد داره باید آروم بزنم. شل کن! " خلاصه با هر جون کندنی بود بالاخره آمپول تموم شد و خانم دکتر از ما کشید بیرون.
با خوشحالی دستم رو به طرف شلوارم بردم و یه جوری که انگار مطمئنم پرسیدم : "خانم دکتر تموم شد دیگه؟"
خانم دکتر "بخواب بینیم" گونه جواد داد : "اون ورت رو شل کن ، یکی دیگه مونده عزیزم!"
سلام پدرام جان خواهش میکنم دیگه توی شیشه ی ویترین مغازه ها زلفای خوشگلت رو درست نکن.
همین جوری دختر کشی به خدا
خدا زیادت کنه
آخی الهی برات بمیرم
کونت درد گرفت؟ مامان به قربونت بره الهی
بازم مزاحمت میشم خوشگله
راسی قیافت خیلی برام آشناس
دی:
موقع آمپول زدن گریه هم کردی
خجالت نکشیدی که خانوم دکتره ۰۰۰ات رو می بینه ؟
oh..oh..cheghad doktore maghroor boode!!!!dard dasht na?>... halakoonet behtare!!???
ah.......ah.......cheghadr azat badam oomad!man oosoolan az pesaraye maghroore goh badam miad..bebakhshida...
ah.....ikbiri!!akhe cheghad to zeshti bashar...yai..halam badshod......einakheto darary ye akse tamam ghadam bezari maloom mishe......vaghean khili khod binia!!!man 10ta doost pesar daram hich koodoomeshoon mesle to avazi naboodan tahala!??taze kalam balad nisti javab bedi...
rasti to esfehaniii!???????????????????????he...he... khasise bad bakht.. khasiiis khasiiissssssss.........(jon midam vase kerm)ghiafe zaghart khabar midahad az sere daroon
حقت بوده
جوتووع قویبان اولوم........
آری دی هع؟
نازلی بالام
فدات شم.خیلی درد داشتی مادر مگه نه............؟
منم از آمپول شدیدا می ترسم.به هیکل که نیست.
دوست دارم.بوس بوس
فک کنم از ضعف پریود شدم بای...........
حوله گرم می ذاشتی خوب.
آخییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
نازی.
کونتو ببوسم خوب شه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
سلام مامانی....
چطولی گلم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کونت خوب شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بوس رو کونت.کونت که تمیز و سفید و ناز و نرم که هس؟
یه لا لا کنم روش؟
خوشملم پس کجایی؟چرا جواب مامانو نمی دی؟
سپاهان شهر درس می خونی؟
ای بی حیا
خیلی بی حیا هستی
درد هم داشت حتما تا چند روز نتونستی بنشینی ولی اشکال نداره پیر میشی یادت میره
کجایی هنوز درد می کنه . و لی چه دردی داشته ها ارزو می کنم که ا نجا بودم چون خیلی صحنه خنده داری بوده
چطوری دردش رفت سلطان وبلاگ ها ولی خیلی خنده دار بوده ها به قول خانم شیرزاد وا قعاااااااااا
سلام من زهرا هستم یازده سالم است همونی که تا به تازگی چند یاد داشت برایت گذاشته همون بی حیا و... ولی خوب ببخشید ای سلطان تمام وبلا گ نویس ها ووبلاگ ها می خواهم باهات ارطبات داشته باشم بر خلاف سن کمی که دارم ولی تو رایانه برای خودم موخی هستم من تو شهر محلات استان مرکزی زندگی می کنیم بعدشم من نه وبلاگ دارم نه ایمیل ولی بابام بهم قول داده که یک ایمیل برایم باز کند
من از آمپول متنفرم
وقت آمپول جد و آباد طرفو دوس دارم یکی کنم